پیشنهاد من این بود که افتتاحیهای برای آن مجمع شریف تبیین دارند در این رابطه خود را حقیرتر و ناتوانتر از آن دیدم که درباره شخصیت باعظمتی چون حضرت علی (ع) بتوانم مطلبی بیان بکنم و لذا فکر کردم که چون حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) خود افتتاح کننده همه میدانهای فضیلت و عظمت است و رمز انتخاب او نیز از جانب خداوند متعال برای امامت امت اسلام که موجب اکمال دین و اتمام نعمت خداوندی است همین است لذا مناسب است با ذکر نمونههایی از احادیث اهلبیت (ع) که در ضمن آن حضرت آغازگر فضیلتها و امدادگر دیده و افتتاح کننده این میدانها معرفیشده است آن مجمع باشکوه و محترم مزین و منور شود ولی قبل از بیان این موضوع توجه به تعبیر حضرت رسول اکرم (ص) که بیانگر جامعیت حضرت امیر مؤمنان علی (ع) در قلمرو همه کمالات است بهعنوان شاهد عنوانی که در صدر مطلب ذکر کردیم مناسب است و تعبیر حضرت پیامبر (ص) این است که هر کس بخواهد به علم آدم (ع) و فهم نوح (ع) و علم ابراهیم (ع) و زهد یحیی بن زکریا (ع) و شهادت و شجاعت موسی (ع) بنگرد به علی(ع) نگاه کند.
اکنون به احادیثی که حضرت امیرمومنان را آغازگر فضیلتها معرفی میکند میپردازیم: پیامبر مکرم اسلام فرمودند نخستین موجودی که خداوند آفرید نور وجود من بود و خداوند من و علی را از یک نور آفرید یکی از سرمایههای بزرگ مملکت اسلامی ایران این است که مردم مسلمان و متعهد این مملکت دل در گرو محبت مولای متقیان امیر مؤمنان علی (ع) دارند، شخصی که در خانه خدا پای به عرصه این جهان نهاد و خانه خدا را از بتها و خانه دلها را از آلودگی شرک پاک ساخته و سرانجام در خانه خدا سر به آستان شهادت گذاشت و با گفتن فزت و رب الکعبه به ملاقات خدا شتافت.
او محبوب خاص خدا و پیامبر اسلام است و اما سیره علوی را میتوان به اینگونه معرفی کرد: 1- نخستین کمال انسانی حقجویی و حقخواهی است پیامبر اسلام به گواهی تاریخ تشیع و تسنن علی ابن ابیطالب (ع) را به امر خداوند متعال به خلافت بعد از خود برگزید و بارها به این موضوع تأکید و تصریح کرد که حق با علی است و حق بر محور وجود او میچرخد. او مظهر حق است و پس از من فتنهها پدید خواهد آمد ولی بدانید که اگر مردم در یک گام و علی ابن ابیطالب (ع) در گام دیگر گام بردارد حق با علی است و حق در آن راهی است که علی (ع) آن را میپیماید.
2- در کمالات دیگر نیز او سرآمد همه انسانهاست او در شجاعت که یکی از صفات بزرگ انسانی است ممتاز و منحصر است و تاریخ مانند او را سراغ ندارد. او قهرمان میدان جهاد در راه خداست او هرگز ترس به دل خود راه نداد و هیچوقت پشت به دشمن نکرد و هیچوقت ضربت او احتیاج به ضربت دوم نداشت.
23 ساله بود در میان رختخواب حضرت پیامبر اسلام خوابید هنگامیکه از چهل قبیله عرب چهل نفر شمشیرزن انتخاب شدند که شبانه به رختخواب پیامبر اسلام حمله کنند و آن حضرت را قطعهقطعه کنند. در آن هنگام پیامبر اسلام از جانب خدا مأموریت یافت که شبانه از مکه خارج شود پیامبر حضرت امیرمومنان علی را خواست و به او امر فرمود که امشب در میان رختخواب من بخواب گفت: یا رسولالله من اگر این کار را انجام دهم آیا تو سالم میمانی؟ پیامبر اسلام فرمود آری. علی (ع) سجده شکر بهجا آورد و گفت: جانم به فدایت من حاضرم و آن شب را در مقابل شمشیرهای بران به صبح رساند.
خداوند متعال از این فداکاری در قرآن مجید تقدیر کرد و فرمود: "وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ".
او 24 ساله بود در جنگ بدر شرکت کرد و 36 معارض که برای نابودی اسلام نوپا همت گماشته بودند را به خاک هلاکت افکند. او 25 ساله بود در جنگ احد شرکت جست و هشت نفر پرچمدار سپاه کفر را به هلاکت رساند و ندای "لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار" از آسمان دربارهاش نازل گردید.
او 27 ساله بود که در جنگ خندق شرکت کرد تمام احزاب کفر قدرتهای خود را برای نابودی اسلام بسیج کرده بودند شرکت جست و قهرمان مشهور عرب عمرو بن عبدود را از میان برداشت و پیامبر اسلام فرمود: "ضَربَهُ عَلِی یَومَ الخَندَقِ اَفضَلُ مِن عِبادَهِ الثّقلین".
او 29 ساله بود که در جنگ خیبر شرکت کرد و قلعه خیبر آن روز مانند مرکز صهیونیستی امروز مرکز منافقین و جاسوسان علیه اسلام بود حضرت پیامبر فرمود در این جنگ پرچم را به دست کسی میدهم که خدا و رسول خدا او را دوست میدارند و او نیز خدا و رسول خدا را دوست میدارد.
او در جنگ سرنوشتساز درب محکم این قلعه را از جا کند و راه آن مرکز را به روی سپاه اسلام باز کرد و خود مرهب را کشت و عزت و عظمت اسلام را به نمایش گذاشت.
او 31 ساله بود که در جنگ حنین و طائف شرکت کرد و با دو نیم ساختن چهل مبارز، فتح و ظفر را برای لشکر اسلام به ارمغان آورد ولی او در عین شجاعت و صلابتی که در برابر جبهه شرک و کفر داشت در میان یتیمان و محرومان اجتماع دلی بسیار رقیق و قلبی مهربان داشت و به حال مستمندان و مظلومان اشک میریخت و همیشه در فکر آنها بود.
یک دنیا شجاعت را با یک دنیا عاطفه و مهربانی جمع کرده بود. در شجاعان و قهرمانان نوعاً حس انتقامجویی شدید است ولی حضرت علی ابن ابیطالب (ع) دارای عفو و گذشت فراوانی بود. شجاعان در هنگام ظفر و دست یافتن به دشمن نوعاً تملک نفس ندارند ولی او در عین شجاعت مالک نفس خود بود. افراد شجاع که عمری در میدانهای جنگ گذراندهاند معمولاً از رموز و دقایق علمی آگاهی ندارند ولی او در عین اینکه قهرمان میدان نبرد بود، هنگامیکه لب به سخن گفتن میگشود دل او مانند دریایی از معارف بسیار بلند اسلامی موج میزد بهطوریکه دانشمندانی که پس از او پا به عرصه وجود نهادند همه آنها در رشتههای مختلف علوم و معارف از خرمن فضیلت و علم او خوشهچینی میکردند در پایان لازم میدانم از برگزارکنندگان آن مجمع محترم تشکر کنم و توفیق همگان را از خداوند متعال مسئلت میدانم.