شنیدن ندای «هل من ناصر» و دفاع عباس‌گونه از حریم حضرت زینب(س)

شهید قاسم غریب یکی از شهدای مدافع حرمی است که با دیدن جنایات گروه‌های تکفیری درصدد مبارزه با هتاکان به حریم حضرت زینب(س) برآمد و با ارادت خاصی که به حضرت عباس (ع) داشت عباس‌گونه مدافع حرم شد.
کد خبر: ۲۵۷۴۴۵
تاریخ انتشار: ۲۶ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۶ - 17September 2017
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، شهدای مدافع حرم آن عاشقان حریم کبریایی، آن مردان خداجوی خدایی، آن ایثارگران دلباخته حسینی با مشاهده بی‌حرمتی یزیدیان زمان به حریم حرم اهل‌بیت (ع) تاب و قرار خویش را از کف داده و با بر دوش کشیدن علم عشق و دلدادگی به سرور و سالار شهیدان و سردادن نجوای «انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم» دوست دوستان و دشمن دشمنانش شدند تا اینکه در آزمون عمل به نجواهای عاشورایی خویش خوش درخشیدند.

شهید قاسم (مهدی) غریب یکی دیگر از آن شهدای مدافع حرمی است که با دیدن جنایات داعش و گروه‌های تکفیری درصدد مبارزه با هتاکان به حریم حضرت زینب(س) بر آمد و با ارادت خاصی که به حضرت عباس (ع) داشت عباس گونه یکی از مدافعان حرم شد.

به همین بهانه به گفت‌وگو با همسر شهید مدافع حرم قاسم (مهدی) غریب پرداختیم.

از شنیدن ندای «هل من ناصر» ارباب، تا لبیک مشتاقانه  

اعظم سادات حسینی با اشاره به دوران خدمت افتخاری خود در مسجد مقدس جمکران و زمینه‌های آشنایی با همسرش در آنجا اظهار داشت: چه روزهای خاطره انگیزی به‌واسطه خدمت در مسجد مقدس جمکران و زمینه‌های آشنایی با همسرم در آنجا برایم رقم خورد، روزهایی به‌ یاد ماندنی و شیرین از وصلتی فرخنده که سربرگ و آغاز آن با استمداد از ولی‌عصر و امام زمان (عج) انجام شد. آری به دلیل اهمیت و باور به این مسئله که عرض زندگی نسبت به طول آن ارزشمندتر است، همچنین عدم شناخت کافی نسبت به همسرم متوسل به استخاره‌ای با این مضمون (این امر فرخنده و مبارک است البته هرچند با مشکلاتی روبروست، اما رضای خداوند در آن وجود دارد) شده و دل به نتیجه‌ای سرنوشت‌ساز که رضایت الهی را در پی آن خواهد داشت سپردم.

به گفته همسر شهید مدافع حرم علیرغم تردیدها به‌واسطه خوابی که شهید غریب برایش بازگو می‌کند، مصمم‌تر از قبل به او ایمان آورده و به ازدواجش پاسخ مثبت می‌دهد. به‌طوری‌که در جلسات گفت‌وگو با همسرش با علم به سختی‌ها، فراز و نشیب‌های زندگی یک پاسدار از مأموریت‌های طولانی گرفته تا حوادث ناگوار دیگر و همچنین اهمیت اعتقاداتش از (علاقه به اختیار نمودن همسری سادات، به دلیل محرم شدن و دامادی حضرت زهرا(س)) و از همه مهم‌تر به‌واسطه  دیدن خوابی که با حضور در بیابانی، حسین بن علی(ع) سر بر زانوان او نهاده و ندای (هل من ناصر ینصرنی) را سر می‌دهد و او نیز مشتاقانه با پاسخ مثبت به این ندا و یاری‌ رساندن و تنها نگذاشتن ارباب و آرزوی شهادتش، بیش‌ از پیش به ازدواج با ایشان راغب شدم.

وی با اشاره به‌روزهای به‌یادماندنی آغاز زندگی مشترک از تفاوت‌های رفتاری همسرش با دیگران، از ارزش‌ها و اعتقادات خاصش می‌گوید: اهمیت به ادای اول وقت فریضه‌های واجب، به‌گونه‌ای که حتی زمان انجام آزمایش و تمهیدات مراسم عقد نیز، در هر شرایطی نماز اول وقت ایشان ترک نمی‌شد و با نظر به‌سادگی  برنامه‌ها، از میهمانی‌ها گرفته تا برخورد و کردارش، از همان ابتدا متوجه تفاوت و نگاه خاص او به زندگی شده بودم. تا اینکه بنا بر پیشنهاد و ابراز علاقه و ارادتم به نام مبارک (مهدی) بعد از ازدواج این نام را برای خود برگزید، به‌گونه‌ای که در بین اطرافیان به نام مهدی شناخته‌ شده بود.
 
 شنیدن ندای «هل من ناصر» و دفاع عباس‌گونه از حریم حضرت زینب(س)

پایبندی به آیات و روایات و احادیث دینی و آرزوی شهادت

حسینی با اشاره به یادگاران شهید قاسم (مهدی) غریب تصریح می‌کند: حاصل 10 سال زندگی سراسر عشق و ایمان ما دو فرزند پسر به نام‌های امیرعباس و محمدامین 9 و 7 ساله است که هر دو از محبت و عنایت پدر لبریز شده بودند و اکنون با خاطرات خوش با پدر روزگار می‌گذرانند با خاطراتی شیرین و زنده به امید دیدار دوباره  پدر، روزهای دوری و فراغ را تحمل می‌کنند. محبتش به اطرافیان به‌ویژه همسر و فرزندان و پدر و مادرش وصف شدنی نبود، تا جایی که این روزها غم دوری پدر را در چشمان منتظر فرزندانم عمیقاً احساس می‌کنم و آن‌ها را با این جمله‌ها که پدر به آرزویش رسیده و تعریف مقام و جایگاه والای شهید در نزد پروردگار، همچنین یادآوری سفارشات و توصیه‌های پدر در مورد عمل به‌فرمان رهبری در سه امر تحصیل، تهذیب و ورزش، آرام می‌کنم.

همسر شهید قاسم غریب با ابراز خرسندی نسبت به انتخاب چنین همسری و بیان ویژگی‌های او می‌افزاید: روزی را به یاد ندارم که خستگی و سختی‌های کار را به رویش بیاورد و همیشه به این قول معروف از پیامبر رحمت(ص) که «مؤمن در هر حالی باید خوش‌رو و مهربان باشد»، پایبند بود و تمام زندگی‌اش را بر اساس آیات و روایات و احادیث دینی  پیش می‌برد، به یاد دارم روزهایی را که وقتی با صدای پر سوزش مداحی اهل‌بیت (ع) به‌ویژه سرور و سالار شهیدان را زمزمه می‌کرد، اشک از چشمانش سرازیر می‌شد و با عشقی بی‌بدیل از شهادت و آرزوی فیض آن می‌خواند و این هنر را با تمرین و ممارست بسیار سعی داشت به فرزندانمان نیز بیاموزد.

به گفته همسر این شهید سرافراز او که در راه خدمت به اسلام، لحظه‌ای آرام و قرار نداشت، در طول پانزده سال خدمت در سپاه دوره‌های آموزشی سخت و دشواری چون آموزش تخصصی یگان ویژه صابرین و آموزش‌های مربیگری در زمینه رزم در برف، تخریب و دفاع شخصی را گذراند و موفق به اخذ گواهینامه فنی فول کیک بوکسینگ و گواهینامه خلبانی بالگرد فوق سبک (جایروپلن) شد. او با تکیه‌بر این توانایی‌ها و با یاری اربابش امام حسین(ع) در عملیات مختلف و مأموریت‌های فراوان با حضوری مؤثر از جمله ورزیده‌ترین نیروهای صابرین بود.

حماسه‌آفرینی جانبازی که باجان، بازی به معامله‌ای پرسود تن داد

وی با بیان فداکاری‌ها و جان‌فشانی‌های همسر شهیدش در طول سال‌های خدمت با عنوان پاسدار خاطرنشان کرد: طی این سال‌ها او در میدان رزم با گروه‌های انحرافی منافقین داخلی مجاهدانه جنگید، تا اینکه در این راه علاوه بر مجروحیت‌های بسیار، چشم‌چپ خود را نیز نثار کرد. بعد از جانباز شدن از ناحیه چشم، به توصیه پزشک، برای حفظ چشم دیگرش مناطق مرطوب را برای ادامه کار وزندگی  انتخاب کردیم، ازاین‌رو به زادگاهش گلستان عزیمت کرده و مدتی در سپاه آن استان و بعد از آن نیز به گردان‌های تکاور تیپ مردم پایه سپاه نینوا پیوست. تا اینکه این رزمنده شجاع و پر خروش میهن، که یارای دوری از نبرد و میدان رزم را نداشت و با درک صحیح و آگاهی نسبت به شرایط روز و عربده‌کشی و جنایات تکفیری‌های مزدور، داوطلبانه برای دفاع از حریم حرم زینبی رهسپار کشور سوریه شد.
 
شنیدن ندای «هل من ناصر» و دفاع عباس‌گونه از حریم حضرت زینب(س)

همسر شهید مدافع حرم با اشاره به وصیت و صحبت‌های همسر خویش در رابطه با اعزام به سوریه عنوان کرد: اکنون حرمین شریفین در خطر تخریب به دست داعشیان ملعون و پست مسلمان نماست، حال تکلیف بر این است که چمران گونه از شهر و دیار و زن و فرزند و زندگی خود دل بکنیم و برای یاری ناموس شیعه حرم اهل‌بیت(ع) به آن دیار برویم و اکنون‌که این توفیق نصیب بنده شده که در صف مدافعان حرم قرار گیرم، خداوند منان را شاکر و از ام‌المصائب حضرت زینب(س) نیز سپاسگزارم که بنده حقیر را به‌عنوان سربازی کوچک در محضرش پذیرفته است، باشد که مورد قبول درگاه احدیت قرار گیرد.

بانو حسینی با بیان این مطلب که وقتی به درخواست ازدواج همسرم بله گفتم در واقع به همه آرمان‌ها و آرزوهای او بله گفتم و با علم به اینکه همسر شهیدش را جز با نوشاندن شربت شهادت نمی‌شد سیر کرد ادامه داد: به‌قدری ذوب در ولایت و دوستدار ائمه اطهار (س) بود، که در این راه و در جلب رضایت آنان ذره‌ای دست از تلاش برای مسلمانان جهان بر نمی‌داشت تا اینکه در دومین مرحله از اعزام به سوریه و مبارزه با تکفیری‌ها و دفاع از حریم حضرت زینب(س) در 24 ماه رمضان سال 94، در سن 33 سالگی، در ارتفاعات تلمور سوریه، با پر کشیدن از میان ما، به آرزوی دیرین خویش و مقام والای شهادت نائل آمد.
 
شنیدن ندای «هل من ناصر» و دفاع عباس‌گونه از حریم حضرت زینب(س)

فرازی از وصیت‌نامه شهید قاسم (مهدی)غریب

رفقا دنیا خیلی کوچک و زودگذر است، نکند که متعلقات و زر و زیورهای دنیوی، بین شما و شهادت فاصله بیندازد، اگر آرزوی شهادت دارید نباید وابستگی به دنیا داشته باشید و خط مشی شما خط ولایت باشد و افکار گروه‌های منحرف و ضد ولایی در وجود و فکر شما تأثیر نگذارد. ان‌شاءالله باید تا نابودی کامل استکبار جهانی، اسرائیل و آمریکا به‌پیش برویم و این پرچم مقدس انقلاب اسلامی را با دست رهبر عزیزمان به دست آقا امام زمان برسانیم.

خداوندا امروز روزی است که شیپور جنگ در این میدان نواخته شده است، کمکم کن که مرد باشم و امتحانم را خوب پس بدهم. خداوندا به زانوان کم‌توانم توان ببخش و به چشم جانبازم نور بده، که در این لحظات مبارزه علیه دشمنان پست دین و قرآن و اهل‌بیت (ع) شرمنده نشوم.
 
منبع: تسنیم
نظر شما
پربیننده ها