به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «مهدی ملکی» شش فروردین 1339 چشم به جهان گشود. وی در نوجوانی با پیوستن به هیت قمر بنی هاشم (ع) مبارزه با ظلم و استبداد و بیعدالتی را آغاز کرد و به خاطر فعالیتهای ضد رژیم شاهنشاهی پهلوی چند بار بازداشت و مورد بازجویی قرار گرفت؛ اما هیچگاه دست از مبارزه برنداشت و تا پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیتهای خود ادامه داد.
وی با شروع جنگ تحمیلی به جبهههای حق علیه باطل شتافت و در موقعیتهای خطرناک جنگی شجاعت خود را به اثبات رساند.
در سال 1362 به عنوان کادر رسمی گردان 153 انصارالحسین(ع) به خدمت مشغول شد و پس از آن چند بار به مقام جانبازی نائل شد و سرانجام در پنج مرداد 1367 در عملیات مرصاد به خیل شهیدان همیشه جاوید پیوست.
متن وصیتنامهای که از این شهید والامقام به یادگار مانده است را در ادامه میخوانید:
«بسم الله الرحمن الرحیم
«ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل اللّه امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون» (میپندارید کسانی که شهید شدهاند، مردهاند بلکه زندگانی هستند نزد خدایشان و روزی میخورند). با درود و سلام خدمت ولی عصر فرمانده کل قوای اسلام مولا صاحب الزمان (عج) امام حی و حاضر و با درود به نائب بر حقش امام بزرگوارمان (روح الله خمینی) قلب تپنده امت اسلامی. با درود و سلام بر امت اسلامی ایران پیروان به حق ولایت فقیه که با وحدت و یکپارچگی خود این انقلاب اسلامی را به وجود آوردند و آینده نیز با وحدت کامل حافظ خون شهدای این مملکت میباشند و بار دیگر حماسه حسینی تکرار میگردانند و ندای حسین زمان را لبیک گفته و به جبههها هجوم میآورند و با درود و سلام به خانواده گرامیم و همین طور خانواده همسرم.
سخن با رهبر عزیزتر از جانم:
باری ای روح خدا از تو بسیار بسیار تشکر میکنم که احکام الهی را در این مملکت رواج دادی و جلوی فساد و تباهی را گرفتی و با از دست دادن یاران با وفایت و جگر گوشهات به من و امثال ما راه مستقیم الهی را عنایت کردن.
درود خدا و بندگان مومن خدا بر تو باد و همینطور یک مملکت که تا دیروز دست شرق و غرب جنایتکار بود رهانیدیم زیرا از زیر بار ذلت نجاتمان دادی. بله ای امام عزیز که من عاشق تو هستم و از همه مهمتر ای بزرگوار من کوچکتر از آنم که از شما تعریف کنم فقط خدای تبارک و تعالی باید از شما تعریف کند که میکند با معجزات خود به ما. این را از اعماق دل و جان میگویم لحظه لحظه عمر من به فدای یک لحظه از عمر شما ای بزرگوار و در آخر ای امام بزرگوارم من جز خون ناقابل خود چیز دیگری برای بقای اسلام ندارم بدهم امیدوارم که اول مورد قبول خدای تبارک و تعالی گردد بعد هم شما ای قلب من و درود همه بندگان خاص خدا بر تو باد و امیدوارم از من راضی باشی. سخن با خانواده گرامیم:
اول از همه صبور و شکیبا باشید و همه ناملایمات زندگی را بجان و دل بخرید که دنیا محل گذر است. همانطور که در شهادت اولین پسرتان صبر داشتید در این زمان همان راه را پیشه خود گردانید و مستحکم و قوی دل باشید و به یاد خانوادههایی باشید که در دزفول در یک حمله ناجوانمردانه صدام کثیف 19 نفر شهید میشوند و فقط از یک خانواده یک نفر باقی میماند. همانند خانواده وهب باشید که با آوردن سر پسرشان از میدان جنگ آن را دوباره به میدان جنگ بر میگردانند.
مادر بزرگوارم امتحان خود را یکبار در درگاه خدا دادی و این نیز آزمایش دیگری است چون ما همه تا آخرین لحظه مورد آزمایش قرار میگیریم و آفرین و صدها آفرین بر تو ای مادرم همانطور که در شهادت برادرم نگریستی و همچون زینب (س) ایستادگی کردی در این زمان نیز همانگونه باش و خط اسلام را همینگونه یاری گردان و قلب امام را شما شاد بگردانید با همین مقاومتتان است که مشت محکمی بر دهان منافقین و دشمنان اسلام میزنید و این را بدان راه خود را از حسین (ع) گرفتم و با آگاهی کامل بود همچون برادرم، و شما مادر گرامیم که از زحمات و ناملایماتی که دیدی بسیار متشکرم و انشاءالله همدیگر را در آخرت ملاقات کنیم و شاید بتوانیم آبروی شما در آن دنیا باشیم و تنها برادرم را نیز در خط اسلام حفظ نگهدار و با ارشادهایت او را رهنما باش و خواهرانم شما نیز مقاومت را از مادرتان یاد بگیرید و در دنیا همچون مسافر باشید که هر لحظه میخواهید بروید و سعی کنید فرزندانتان را زهرا گونه تربیت کنید و خط اسلام را از همان اوایل کودکی به آنها یاد بدهید چون اسلام در آینده به این عزیزان احتیاج دارد و در دعاها و نمازها کوشا باشید چون تنها سلاح ما دعا است و اگر یک موقعی حال واقعی در شما پیدا شود دعاها و نمازهای مستحبی بجا آورید و خلاصه خود را از همه لحاظ کامل کنید و سعی کنید که همیشه و در هر کجا گول شیطان را نخورید و از مادر گرانقدرم نیز باز نهایت تشکر را مینمایم و در نمازهای شب پیوسته امام عزیز و رزمندگان را فراموش نکن و از پدرم هم بسیار متشکرم و از پدرم و زحمات او بسیار تشکر میکنم. حساب من و پدرم را خدا در آن دنیا انشاءالله حل کند چون در این دنیای مادی همهاش گول خوردیم و باز میدانستیم که دنیا ارزشی ندارد ولی باز سر مسئله مادی بحث داشتیم و دیدار ما انشاءالله در قیامت و نصیحت و وصیتی ندارم.
انشاءالله راه مرا ادامه دهی پدر. مسئولیت سنگینتری بر دوش مادرم و خواهرانم است که به یاری خدا اجرا کنید. نماز جمعه را هیچوقت خالی نگذارید و حتی الامکان در نماز جمعه که سنگر مستحکم یاران خداست شرکت کنید و در اجتماعات اسلامی خود را همیشه حاضر بگردانید مثل گذشته. باز از مادر و برادر و خواهرانم بسیار تشکر میکنم و همیشه در رابطه با مسئله بیحجابی شدید برخورد کنید و نگذارید خون ما و امثال ما را مشتی جیره خوار غرب و شرق با بیحجابی و فساد اخلاقی لگدمال کنند. همیشه دشمن منافقین ضد اسلام، باشید و از کمکی به دولت جمهوری اسلامی کوتاهی نکنید که کمک شما یاری به دین خداست مطمئن باشید، قرآن را همیشه تلاوت کنید و به آن عمل کنید و از زحمات مادرم متشکرم و نمیدانم چگونه جبران آن را بکنم و انشاءالله که همگی مرا حلال کنید.
سخنی با همسرم:
(یک وصیتنامه خصوصی نیز موجود است) که فقط همسرم بخواند.
همسرم امیدوارم که زهراگونه باشی و از دوری من یاس به خود راه ندهی و ناملایمات زندگی را به جان دل بخری و با دشمنان اسلام و امام عزیز همانگونه باش که قبلا بودی. مقام همسر شهیدی را به همه ثابت کن و این را بدان دو نفر که با هم همانند دوست میشوند حتما خوبی یکدیگر را میخواهند و اگر تو هم خوبی و راحتی مرا میخواهی بدان که من راحت هستم و جای خوبی میروم در کنار خدای تبارک و تعالی پس اگر دوست من هستی در شهادت من همانگونه باش که خدا از تو راضی باشد. گول شایعات غلط دشمن را نخور و تقوا پیشه کن و این را مطمئن باش که راهی را که من رفتم به حق بوده و با آگاهی کامل خودم بود و از تو میخواهم برای من گریه نکنی. برای مظلومیت اباعبدالله الحسین گریه کن و برای مظلومیت زینب (س) گریه کن و نماز و دعا را زیاد بجا بیاور و در نماز جمعه حتی الامکان شرکت کن و یاوری باش برای اسلام و همینطور فرزند عزیزم را نیز در راه اسلام و امام تربیت کن. به او از همان اول بفهمان که مسئولیت سنگینی دارد و آنگونه تربیتش کن که اسلام دستور میدهد چون نعمت اسلام چراغی فرا راه ما مسلمین است و باید دنبالهرو آن باشید. از تو ممنونم انشاءالله که خدا هم نیز از تو راضی باشد. انشاءالله
در آخر از همه خانوادهات برای من حلالیت بطلب و بگو همیشه یاوری برای اسلام و خط امام عزیز باشند و هرگونه حق و حقوق که بعد از من باید به تو تعلق میگیرد تماما در اختیار توست. از زحمات فراوانی که برایم کشیدی نهایت تشکر را دارم و تو را به خدای تبارک و تعالی میسپارم. والسلام
امام خمینی:
اینهایی که شب را به مناجات بر میخیزند البته در جنگها پیروز خواهند شد.
سخنی با تمام فامیلها و آشنایانم:
ای اقوام و خویشاوندانم خواهش اول من این است که امام عزیزمان را یاری کنید و دوم برای من اشک تمساح نریزید اگر واقعا مرا دوست دارید حالا راهم را ادامه بدهید و با حضور همیشگیتان در صحنه جبهه و پشت جبهه را یاری کنید. آنهایی که میتوانید و توان دارید به جبهه بروید و اگر نه پشت جبهه یاری کنید که باعث شادی روح من میگردد. مانند خاندان وهب جوانانتان را به جبههها بفرستید و حتی جسد او را هم تحویل نگیرید. چون من میدانم اگر یک قسمت از بدنم را برای مادرم بیاورند آن را دوباره به جبهه بر میگرداند. من از مادرم بیشتر از این انتظار دارم. نمیخواهم بیایید به مادر یا همسرم بگویید بدبخت شدید و... چون من به بهترین آرزوهایم رسیدم و این شاید برای بعضی از شما قابل درک نباشد و از شما میخواهم استغفار و دعا را از یاد نبرید که برترین تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید و هرگز دشمنان بین شما و روحانیت تفرقه نیاندازند.
اگر چنین شود روز بدبختی مسلمانها و جشن ابر قدرتهای خون آشام است. در خانه ما هر کس میخواهد بر سر خاک من فاتحه بخواند اول امام عزیز را دعا کند و اگر نمیکند بر سر خاکم حاضر نشود چون باعث آزار روح من است و همینطور بر سر تشییع جنازهام حاضر نشوند. حتما از مواضع غیبت دوری کنید و بچههای یتیمی که در خانواده ما است زیاد نوازش کنید چون یتیم نور چشم مولا علی (ع) میباشد و احتیاج به محبت همگی شما دارند و از انفاق در راه خدا دوری نکنید. اگر بدی از من دیدید مرا حلال کنید و اگر واقعا مرا دوست دارید امام مرا نیز دوست بدارید و نماز جمعه را با رفتن خود یاری کنید و در خاتمه شما وارث خون شهیدان هستید و احترام به من احترام به همسر من نیز باید باشد.
متشکرم، والسلام
سخنی چند با امت دلیر و شهیدپرور:
با درود فراوان به شما امت اسلامی هر چند من کوچکتر از آنم سخنی برای شما بگویم ولی امر به معروف باید بکنم و هر چند آگاه هستید. از کمکهای خود به دولت اسلامی کوتاهی نکنید و همیشه پشت جبهه را حفظ کنید، همان طور که کرده بودید. از هر کمکی که از دستتان برمیآید دریغ نورزید و خدای ناکرده امام را تنها نگذارید و مواظب باشید که بین شما و روحانیت اختلاف نیاندازند که خواسته دشمنمان اسلام همین است. از پیامهای امام عزیز نهایت استفاده را ببرید چون تا به حال هیچ کشوری در دنیا مثال چنین رهبری را در این برهه از زمان نداشتند و برای همین به بلاها و بدبختیها گرفتار میشوند. از شما مردم حزب الله برای همه فداکاریتان و... متشکرم و انشاءالله خدا از شما راضی باشد و سلام مرا به رهبر عزیزم برسانید و بگویید تا آخرین قطره خونم سنگر امام را حفظ داشتم. شما هم انشاءالله سنگر خود را حفظ بدارید تا به هلاکت رساندن دشمنان اسلام از پای ننشینید چون دشمنان اسلام خیلی بیرحم هستند، چون کافرند. جوانان خود را به جبهه بفرستید و دین خدا را یاری کنید و از این امر کوتاهی نکنید چون در زمان امام حسین (ع) نبودیم لبیک بگوییم ولی الان هستیم و باید کوشش کنیم تا همه دشنمان اسلام را نابود کنیم. انشاءالله اگر میخواهید در مقام و عظمت شما خللی وارد نشود هیچ گاه زبان به شکایت نگشایید و آن چه را که از قدر و منزلت الهی شما بکاهد به زبان نیاورید.
متشکرم والاسلام
سخنی چند با دوستان و آشنایان خودم:
با درود خدمت شما برادران عزیزم، برادران راه شهیدان را ادامه دهید و جبههها را خالی نگذارید چون از هر کاری واجبتر است و اگر جبههها را یاری نکنید و پشت به جهاد در راه خدا کنید بلاهای الهی بر شما نازل میگردد و من دیروز پیش شما بودم و امروز برای شما درس عبرت هستم. برادران عزیز مهدی چمن را الگوی خود کنید، برادرها مهدی برادرش شهید شد خود او نیز زخمی (معلول) پدرش مسدوم و برادران دیگرش حاضر در جبهه و مادرش که جای مادر خود من هست و شکی نیست من او را الگویی از حضرت زینب (س) میدانم. قدر اینها را بدانید همینها سرمایه این انقلاب عزیزمان است. برادرها من که حالا لیاقت شهادت نصیبم شده راه در این است که باید سختی بکشی تا به این مقام دستیابی و من به آرزوی دیرینه خود رسیدم. به گفته سید الشهداء انقلاب اسلامیمان شهید مظلوم بهشتی عزیز، بهشت را به بها میدهند نه به بهانه. در کارهایتان خدا را فراموش نکنید و همیشه به عنوان وصیت از من داشته باشید که خط امام را هیچ وقت خالی نگذارید و امام عزیز را در نمازها فراموش نکنید و همیشه برای صلاح جامعه کار کنید و رهبر ار از خود راضی نگه دارید و همه شما برادران عزیز از شما میخواهم که اختلافات را کنار بگذارید برای به هدف رسیدن این انقلاب با هم همکاری کنید و برادر عزیزم مهدی چمنی را هم تنها نگذارید و همیشه در کارهایش کمکش کنید چون کمک به معلولین خدمت به انبیاء است و همه شما را به خدای بزرگ میسپارم اجر شما با خدای تبارک و تعالی.
والاسلام
درباره وضع دنیایی همه مسائل من مربوط به همسرم میشود وکیل و وصی و ناظر من برادر مهدی چمنی میباشد و هر گونه حق و حقوقی که به من مربوط میشود باید به دست همسرم برسد و همسرم موظف است بدهکاریهای مرا بدهد و مادرم این شخص که نام میبرم را میشناسد و نیز موظف است هزار تومان به فضل ا... فتاحی بابت بدهکاری من بدهد هرگونه کمکی که میتوانید که همسرم احتیاج دارد بکن مادر، و فرش هم مال مادرم است آن فرشی که مقداری را من خریدم. از دامادمان و همسرم در مورد سوم و هفتم و همه مراسم حتما فقرا را به مجلس ختم من بیاورید و با کمال میل از آنها پذیرایی کنید. پدرم و مادر و همسرم به حرف دور و بریها اکتفا نکنید که مثلا بگویند پسرتان یا همسرت شهید شد چی به شما دادند. به دنیا پشت پا بزنید و توشه آخرت برگیرید و راه شهیدان را ادامه دهید و شیطان را از خود دور کنید. «متشکرم ولاسلام»
در مورد جای دفن و نوع آن:
مرا در ساری در قطعه شهدا دفن کنید و در هنگام تشییع جنازهام بر تابوتم عکس امام و شهید مظلوم بهشتی را بزنید و قرآن را روی تابوتم بگذارید و مرا اگر شد و احتیاج به غسل پیدا نکردم با لباس رزم خودم دفن کنید. مرا غسل ندهید چون خون خودم مرا غسل خواهد داد و وسایل دنیایی را از همسرم بگیرید و در هنگام دفن من جوانان را به جبهه رفتن تشویق کنید و در شب اول قبر دوستان و مهدی چمنی تا صبح در کنار قبرم باشند و دعا بخوانند، چون از شب اول قبر وحشت دارم، چون خیلی گناه کار بودم. از شما خواهش میکنم روحانی بیاورید تا صبح دعا بخواند و مرا از فشار قبر برهانید و من متاسفانه دو سال نماز و روزه 60 روز بدهکارم که همسرم برای من پول بدهد برای من اجیر بگیرد. در آخر از هر کس که پشت سرش غیبت کردم مرا عفو کند و هر که از من بدی دیده مرا حلال کند و همسرم این را بدان که انشاءالله مورد شفاعت حضرت زهرا (س) قرار میگیری و من و امثال من احتیاج به وصیتنامه نداریم چون آن راهی که میرویم خودش وصیتنامه است و همه شما را به خدای بزرگ میسپارم امیدوارم که انقلاب مرا همهتان حفظ کنید.
این وصیتنامه را در نهایت سلامت و هوش نوشتم خدا را شکر، و همینطور در حال تجدید کردن.
تاریخ اول نوشتن وصیتنامه در جبهه چزا به ساعت 11/5 صبح سال 1361/11/17میباشد.
و تاریخ تجدید وصیتنامه در جبهه سومار ساعت چهار غروب سال 1362/10/15 میباشد.
تاریخ تجدید وصیتنامه 1364/1/23 در پادگان شهید بیکلو در چادر ساعت 8/40 شب تمام خط خوردگیها از خودم میباشد و قابل قبول برای همه باشد.
همسرم لطفا تمام شلوارهای نظامی و اورکت و ... همه را به تدارکات سپاه ساری تحویل بده و در مورد کتابها همه را به انجمن اسلامی محل یا جای دیگر بده.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار (الهی آمین) مهدی ملکی»
انتهای پیام/ 181