گروه استانهای دفاع پرس ـ علی ابراهیمی گتابی؛ زخم کهنهای سر باز کرد و یک سر دوباره شد روضه مصور و روایتگر مصحفی ورق ورق شده که این بار از کربلای شام، عطر عاشورا را به ارمغان آورد.
سری که سربند یا زینب (س) به سر داشت، ستارهای شد که از شام طلوع کرد، تا راهنمای ملتی به سمت خیمه حجتالله باشد.
برای ملتی که قرنها سفره اشکش برای ارباب بیکفن پهن است، پیکری بی سر، چنان حماسهای خلق کرد که عاشورای سال 61 هجری را جلوی چشمان مردم در سال 1439 هجری به نمایش گذاشت که زبان توان وصف آن روز واقعه را ندارد.
انگار که خدا میخواست برای این ملت حجت را تمام کند و یک شهید بی سری را بر روی دست ملتی بیاندازد که وقتی از او نامی برده میشود، دست بر سینه، سر تعظیم فرود آورند.
عاشورای 1439 هجری لبریز از حججی شد که میدانست
چه در سر دارد. برای ملتی که دوباره بین حق و باطل مانده بود، بیسر آمد تا با مردم از تکلیفی که سیدالشهدا (ع)
آن را مشخص کرده بود، بگوید.
انگار که مولایمان حسین (ع) «کل یوم عاشورا» را خودش میخواست نشان دهد و پیکر ارباً اربای علی اکبری را به خیمه برگرداند، جوانان بنی هاشم را صدا زد تا بیایند پیکر جوانش را به خیمه برسانند.
جوانان ایران با لبیک یاحسین آمدند و پیکر ارباً اربای محسن را در آغوش گرفتند. میلیونها جوان عاشق که مِهر اباعبدالله بر دلشان حک شده است، آمدند تا با سری از قفا بریده شده تا آخرین قطره خونشان پیمان وفاداری ببندند.
انتهای پیام/