* مجلس خبرگان یک مجلسبىنظیر
نکتهى مهمى که باید به آن توجه داشت این است که نباید کار مجلس خبرگان با
توان عظیم و جایگاه مهمى که دارد را فقط به تعیین رهبر و ایفاى نقش خود در
انجام اصول قانون اساسى در مورد تعیین رهبرى و نظارت بر شرایط رهبرى
دانست. این البته از وظایف این مجلس است اما این تصور که چنین مجلس عظیم و
مهمى که از برترین خبرگان روحانى و فقهاى شیعه و علماى اسلام تشکیل مىشود و
کار آن صرفا این است که در موضوعى بحث کند که شاید هر چند ده سال یک بار
نیاز به تصمیمگیرى داشته باشد، تصور درستى نیست. مجلس خبرگان یک مجلس
بىنظیر و یک ظرفیت عظیم و یک توان قابل توجه است. خبرگان مورد اعتماد ملت و
فقهاى برجستهاى در آن عضو هستند که مىتوانند کارآیىهایى بسیار بیشتر از
این داشته باشند و اثرگذارى آنها بسیار گستردهتر و جدىتر باشد.
ازاینروست که رهبر معظم انقلاب در اولین نکتهاى که در باب مجلس خبرگان
رهبرى بیان داشتند، خاطرنشان کردند که «این مجلس حقیقتاً یک مجلس استثنائى و
بىنظیرى است از لحاظ ترکیب، از لحاظ وظایف، از لحاظ کارکرد در این سالهاى
گذشته تا امروز؛ و به نظر بنده مىتوان به این مجلس امید بست براى یک کار
مهمّ دیگر در کنار این کارهایى که تاکنون انجام داده است و مىدهد، و آن
عبارت است از نگاهِ کلان و راهبردى به انقلاب و مسیر انقلاب.»
* مرکزى براى ادارهى راهبردى انقلاب اسلامى
نقاط قوت و توانایىهاى مجلس خبرگان رهبرى باعث شده است که رهبرى از این
مجلس بخواهند که در مسأله اداره کلان و راهبردى انقلاب اسلامى به کمک و
همراهى رهبرى انقلاب وارد شوند. مجلس خبرگان رهبرى نباید محدود در یک
انتخاب هر چند ده ساله قرار بگیرد و باید از این ظرفیت استفاده بیشتر و
جدىتر بشود و یک راه استفاده جدىتر این است که این مجموعه عظیم فکرى و
علمى در ادارهى راهبردى انقلاب اسلامى به کار گرفته شود. البته این امر
تعارضى با دستگاههاى موجود کشور ندارد و جا را براى قواى سهگانه تنگ
نمىکند بلکه کارى را بر عهده مىگیرد که قواى سهگانه بهطور معمول از
انجام آن فارغند و رهبرى معظم انقلاب نیز متواضعانه از مجلس خبرگان
مىخواهند که در این ماموریت خطیر به ایشان کمک کنند. مشخص است که ادارهى
راهبردى انقلاب اسلامى و توجه به خطوط کلان حرکت این انقلاب عظیم، در ابتدا
از وظایف و مسؤولیتهاى رهبرى معظم است و این کمال حسن نیت و تواضع و
دلسوزى رهبرى انقلاب را نشان مىدهد که از مجلس خبرگان رهبرى در انجام این
ماموریت کمک و همکارى مىطلبند تا انشاءالله با همکارى این توان عظیم در
آینده نیز خطرى و تهدیدى متوجه این عرصه نباشد. در طول سالهاى بعد از
پیروزى انقلاب، امام راحل عظیمالشأن و پس از ایشان رهبر معظم انقلاب
اسلامى بهخوبى این وظیفه کلان را انجام دادهاند و پیشرفتهاى چشمگیر
انقلاب اسلامى در خطوط کلان خود نیز شاهدى بر صدق این مدعاست. اکنون رهبرى
انقلاب از مجلس خبرگان رهبرى مىخواهند که در این ماموریت وارد شوند و
وظیفهى خود را نسبت به انقلاب اسلامى در این امر خطیر ایفا کنند. رهبر
معظم انقلاب بهصراحت بیان مىدارند که هرچند دستگاههاى اجرایى و تقنینى
کشور موظف به دفاع از انقلاب و پیشبرد انقلاب هستند اما براى این وظیفهى
مشخص طراحى نشدهاند: «ما اینرا در دستگاههایمان نداریم؛ دستگاهى براى
این کار نداریم. البتّه جزو وظایف رهبرى است و تا حدّ ممکن -حالا با
نقصهایى که وجود دارد در این حقیر- تلاش شده که این کار انجام بگیرد، لکن
دستگاهى براى این کار نداریم. قواى سهگانه مأمور ادارهى کشورند و کشور را
باید اداره کنند؛ هرکدام در یک بخشى و به یک نحوى. البتّه ادارهى انقلابى
باید بکنند، شکّى نیست، امّا نگاهشان بهطور طبیعى به همین راهى است که
دارند مىروند، به همین مسیرى که دارند میروند؛ و نگاه کلان و راهبردى به
مجموعهى انقلاب در طول این 3سال گذشته و در طول دَهها سال آینده قاعدتاً
نیست؛ یک مرکزى لازم است که این نگاه را داشته باشد.»
* لزوم تشکیل هیأت اندیشهورز براى نگاه راهبردى به تداوم انقلاب
آنچه رهبر انقلاب از مجلس خبرگان رهبرى مىخواهند مستلزم آن است که در
مجموعه مجلس خبرگان و تحت اشراف علماى این مجموعه و با راهنمایى فقهاى
عظامى که در آن هستند، یک هیأت اندیشهورز براى نگاه راهبردى به تداوم
انقلاب اسلامى تشکیل شود. البته تشکیل این هیأت اندیشهورز کل کار و همهى
این وظیفه نیست، بلکه آغاز و ابتداى آن است: «حالا این یعنى چه؟ یک قدرى
بیشتر توضیح بدهم؛ یعنى در این مجموعهى مجلس خبرگان مىتوان یک هیأت
اندیشهورزى را تصوّر کرد -چون بحمدالله اشخاص صاحب اندیشه، صاحب فکر در
این مجموعهى هفتاد هشتاد نفرى کم نیستند- که وظیفهى این هیأت اندیشهورز
این باشد که یک نگاه کلانى بکند به مسیر انقلاب از اوّل تا امروز. خب، این
انقلاب یک اهدافى داشته است، یک حرکتى شروع شده است به سمت اهداف؛ نگاه
کنند تا ببینیم که به این اهداف چقدر نزدیک شدهایم، به کدامش نزدیک
شدهایم، در مورد کدام هدف توقّف داشتهایم، در مورد کدام هدف پسرفت
داشتهایم - چون مواردى هم ممکن است اینجورى باشد که فرض کنیم در اوایل
انقلاب نسبت به این هدف، تحرّک و پیشرفتى وجود داشته، بعد نهاینکه توقّف،
بلکه پسرفت حاصل شده- اینها را بشناسیم. و اگر چنانچه درمواردى یک چنین
چیزهایى را مشاهده کردیم، این مجلس مطالبات خودش را بر اساس آن تنظیم کند.
صحبت از مطالبات شد که در بیانات آقایان و نطقهاى آقایان در اجلاسیه هم
بوده، آقایان هم که حالا اینجا افاده فرمودند و اشاره کردند، بنده هم قبلاً
عرض کردهام که مجلس خبرگان بایستى مطالباتى داشته باشد از دستگاههاى
مختلف؛ این مطالبات مىتواند بر اساس این مطالعه تنظیم بشود.»
بنابراین
وظیفه آن هیأت اندیشهورز این خواهد بود که بهصورت پژوهششده و با دقت
نظر کافى بررسى نماید که در ابعاد مختلف و ماموریتهاى متفاوت انقلاب
اسلامى در جهت اهداف خویش به پیش مىرود یا خیر.
* لزوم مطالبه بر اساس نتایج پژوهشهاى هیأت اندیشهورز
مشخص است که اگر این پژوهشها و بررسىها صرفا در حد یک بررسى باقى بماند و
به مطالبهى جدى مجلس خبرگان تبدیل نشود، این پژوهشها کارآیى لازم را
نخواهند داشت. باید راهکارهایى ایجاد شود در خود مجلس خبرگان که نتایج این
تحقیقات بهصورت مطالبات مجلس خبرگان رهبرى از دستگاههاى مختلف درآید.
بهعنوان مثال اگر نتیجهى بررسى نشان داد که هدفى از اهداف انقلاب نیازمند
همت و تلاش بیشتر است و این همت و تلاش بیشتر متوجه یک دستگاه خاص اجرایى
یا غیر آن است، باید راهى باشد که مجلس خبرگان رهبرى آن پژوهش و بررسى
صورتگرفته را بهصورت یک مطالبه از آن دستگاه خاص درآورد.
همچنین
باید راهکارهایى اندیشیده شود که آن مطالبات از حالت یک توصیهى خاص مجلس
خبرگان رهبرى به یک نهاد خارج شده و حالت الزامآور پیدا کند و آن دستگاه
خاص موظف شود که به مطالبهى مجلس خبرگان رهبرى بهعنوان یک نهاد عالى در
نظام جمهورى اسلامى پاسخگو شود. بهعنوان مثال اگر مجلس خبرگان رهبرى در
بررسى اهداف انقلاب و آرمانهاى آن به این نتیجه رسید که مثلا یک وزارتخانه
باید در انجام ماموریت کلان خویش اقدامى را به جدیت در پیش بگیرد، باید
راهکارى باشد که مجلس خبرگان نظر و خواسته و مطالبهى خود را به آن دستگاه
ابلاغ کند و از آن دستگاه بخواهد و نیز باید ضمانت اجرایى وجود داشته باشد
که نهادهاى مختلف موظف به پاسخگویى و تمکین به مطالبات مجلس خبرگان رهبرى
شوند.
* مطالبه گرى مجلس خبرگان با وظایف ذاتى دستگاهها تعارض ندارد
همچنین باید توجه داشت که این وظیفه کلان و راهبردى مجلس خبرگان رهبرى با
وظایف خرد و روزمره دستگاهها یکى پنداشته نشود و به تعبیرى در انجام این
وظیفه که دفاع از انقلاب و تداوم راهبردهاى کلان انقلاب است، مجلس خبرگان
رهبرى ورود در جزئیات وظایف و اقدامات دیگر دستگاهها مثل مجلس شوراى
اسلامى و یا مجمع تشخیص مصلحت نظام و یا دیگر دستگاههاى سیاستگذار و یا
مجرى قانون نکند. البته مشخص است که این ماموریتى که رهبرى انقلاب به مجلس
خبرگان واگذار مىکنند ماهیتا ماموریتى متفاوت از وظیفه تقنینى مجلس و یا
وظایف خاص مجمع تشخیص است اما در عمل نیز باید مراقبت شود که چنین اشکالى
ایجاد نشود. به عبارت دیگر مطالبهگرى مجلس خبرگان با وظایف ذاتى
دستگاههاى دیگر تعارض ندارد و در عمل نیز مىتوان به گونهاى عمل کرد که
چنین تشابهى ایجاد اشکال نکند. بهعنوان مثال رهبرى معظم انقلاب در توضیح
این ماموریت فرمودند: «فرض کنید یکى از عناوین مهمّ این انقلاب، انقلابِ
«نه شرقى، نه غربى» بود؛ امروز شرق وجود ندارد، ولى غرب وجود دارد با کمال
قوّت و قدرت. «نه غربى» یعنى چه؟ یعنى ما مجذوب غرب نباشیم، تحت تأثیر غرب
نباشیم، پذیراى فرهنگ غربى نباشیم، پالودهسازى کنیم کشور را و فرهنگ را از
آمیختگى با فرهنگ منحطّ غرب؛ در زمینهى سیاسى تحت تأثیر غرب نباشیم، ملحق
به غرب نباشیم، مطیع و مُنقاد نسبت به غرب نباشیم. «نه غربى» یعنى این؛
البتّه معناى «نه شرقى» هم همین است، لکن امروز دیگر بلوک شرقى نیست. غرب،
کجا است؟ آمریکا است، اروپا است؛ خب دولتهاى اروپایى یک فرهنگى دارند، یک
سیاستى دارند، یک نقشهى راه طولانى و کلانى دارند؛ و ما بهعنوان جمهورى
اسلامى وظیفه داریم خودمان را از اینکه بیفتیم در مسیر مورد خواست غرب
نجات بدهیم؛ این یک وظیفه است. آیا این وظیفه را تا حالا انجام دادهایم یا
نه؟ چقدر انجام دادهایم؟ کجاها انجام دادهایم؟ اگر در مواردى انجام
نگرفته است، مشکل کجا است؟ بر اساس شناخت آن مشکل، مطالبه براى این مجلس
بهوجود مىآید. این مطالبه ممکن است از این حقیر باشد، ممکن است از دولت
باشد، ممکن است از قوّهى قضائیّه باشد، ممکن است از سپاه باشد، ممکن است
از مجلس باشد یک مطالبهاى بر این اساس بهوجود مىآید. این یک مثال است.»
رهبرى معظم انقلاب در اینزمینه مثالهاى دیگرى نیز مطرح کردند که مخاطبان گرامى شایسته است به متن کامل بیانات ایشان مراجعه نمایند.
* اصلاح کجفهمىها در مسائل اصلى و خطوط کلى انقلاب از وظایف این مجموعه است
یک نکته بسیار مهم دیگر که رهبرى با مثالهایى آنرا روشن کردند این است
که گاهى در فهم وظایف و مسائل اصلى و خطوط کلى حکومت در اسلام و نظام
اسلامى کجفهمىها و اشکالاتى پیدا مىشود که این کجفهمىها یا اشکالات مى
تواند به عمل نظام و دستگاههاى مختلف صدمه وارد کند و مانع دستیابى به آن
هدف شود. بهعنوان مثال در اینباره رهبرى معظم دو مسأله حفظ و حراست از
روحیه انقلابى و مسأله بردن مردم به بهشت را مطرح کردند. در مسأله اول
افرادى انگیزه و روحیه انقلابى را با افراط اشتباه مىگیرند و در مسأله
دوم برخى با این تصور غلط و مغالطهآمیز که «ما مردم را نمیخواهیم بهزور
به بهشت ببریم» باعث ایجاد کژى در ماموریتهاى نظام اسلامى مىشوند. این
وظیفه همین نهاد است که ذیل مجلس خبرگان رهبرى چنین اشکالاتى را برطرف
سازد. رهبر معظم انقلاب در توضیح این دو مسأله خاطرنشان کردند: «فرض
بفرمایید حفظ و حراست از انگیزههاى انقلابى. شرط دوام حیات جمهورى اسلامى
وجود انگیزههاى انقلابى و وجود روحیهى انقلابى است. اگر روحیهى انقلابى
نباشد، جمهورى اسلامى نخواهد بود؛ بله، یک حکومتى سرِ کار خواهد بود، امّا
آن حکومت، دیگر جمهورى اسلامى نیست. این حرکت مردم، این خونهایى که دادند،
این زحماتى که کشیدند براى احیاء اسلام، براى احیاء شریعت اسلامى، براى این
بوده؛ اینها از بین خواهد رفت، لگدمال خواهد شد. بنابراین، انگیزهى
انقلابى براى حفظ جمهورى اسلامى حتماً لازم است. اینانگیزه در چه وضعى
است؛ آیا کم شده، آیا زیاد شده، آیا ادامه پیدا کرده، چه مقابلهها و
مبارزههایى با اینانگیزه انجام مىگیرد، راه مقابلهى با آنها چیست؛ و
بر اساس آن، مطالبه تنظیم کنیم. فرض بفرمایید بنده که در صحبتهاى مختلف
مدام مىگویم که به بچّههاى انقلابى و حزباللهى کمک کنید، معنایش همین
است؛ یعنى این یک مطالبه است بر اساس نگاه به حرکت انقلابى کشور. البتّه در
اینزمینه خوشبختانه کشور عقب که نرفته هیچ، پیش هم رفته؛ اینهم قابل
اثبات و مسلّم است. یا فرض بفرمایید مسألهى تدیّن مردم؛ خب ما مىخواهیم
مردم متدیّن بشوند. این حرف گاهى تکرار شده که «ما مردم را نمیخواهیم به
زور به بهشت ببریم»؛ خب این به نظر ما یک تعبیر صحیحى نیست، تعبیر
مغالطهآمیزى است. هیچکس به زور کسى را به بهشت نمیخواهد ببرد امّا
بایستى ما راه بهشت را به روى مردم باز کنیم، مردم را تشویق کنیم. اصلاً
پیغمبران براى این آمدند؛ آمدند که مردم را به بهشت ببرند، نگذارند مردم به
جهنّم بروند؛ اصلاً تمام ارسال رسل و انزال کتب و اینهمه زحمت و مجاهدت
براى این بوده که نگذارند مردم دچار جهنّم بشوند. این وظیفهى ما است، باید
اینکار را انجام بدهیم، مردم باید متدیّن بشوند؛ در این شکّى نیست.
البتّه از طریق درست و به شکل درست. اینهم که حالا کسى بگوید «در اسلام در
اینزمینه زور وجود ندارد» حرف درستى نیست؛ پس این حدود شرعیّه چیست؟ این
«فَاجْلِدُوا... مِائَةَ جَلدَة» یا «فَاجلِدوهُم ثَمانینَ جَلدَة» پس
چیست؟ اینها همان زور است.»
«پس بنابراین اینها مطالعات راهبردى است؛
یعنى وقتى هیأت اندیشهورز شما نشست و یک نگاهى کرد به مسیر انقلاب، به
این مجموعه در طول این 3سال، هر یک از این موارد -و ده مورد دیگر یا پانزده
مورد مهمّ دیگر را که میشود شمرد- در نظر گرفت و دید که ما در این قسمت
مثلاً پیشرفت داشتیم، خب این پیشرفت مایهى تشویق است؛ یک کارهایى باید کرد
که این پیشرفت را ادامه بدهیم و حفظ بشود، چون مسلّماً این پیشرفت معارضین
و مخالفینى دارد؛ یا یک جاهایى متوقّف ماندیم، یک جاهایى عقبرفت داشتیم؛
ببینیم در مقابل اینها بایستى چهکار کرد. این، مطالبه ایجاد مىکند؛ یعنى
مطالباتى که لازم است، خیلى فراتر از مطالبات جزئى و اجرائى است که مثلاً
فلان استان یا فلان شهر چه مشکلى دارد. آنها هم البتّه مشکلات است و
نمیخواهیم آنها را نفى کنیم، منتها شأن مجلس خبرگان شأن رسیدگى به آنجور
مسائل است. این به نظر من یکى از کارهاى اساسى و مهمّى است که این مجلس
مىتواند انجام بدهد.»
امید است که مجلس خبرگان رهبرى و دبیرخانه این
مجموعه با جدى گرفتن این ماموریت حیاتى و سنگین که از سوى رهبر معظم انقلاب
مطرح شده است، بتواند گامهایى جدى در انجام آن بردارد. ان شاءالله.
انتهای پیام/