به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، همسران رزمندگان در طول تاریخ دفاع مقدس حضوری موثر در پیروزیها و دستآوردها داشتند. این موضوع بخصوص در مورد فرماندهان که جایگاه حساسی در تحقق اهداف ایران در جنگ تحمیلی داشتند، دیده میشود.
تا کنون برنامههای متعددی در مورد همسران رزمندگان، شهدا، جانبازان و آزادگان تولید شده که در آنها هرچند موضوع، زنان ایثارگر است اما در نهایت برنامه به خود رزمندگان میپرداخت.
مجموعه تاریخ شفاهی «همسران فرماندهان» با این رویکرد در حال انتشار است تا زندگی همسران فرماندهان را مورد بررسی قرار دهد.
کتاب «همراه» روایت «مهرشاد شبابی» از همراهی با «سردار سیدیحیی (رحیم) صفوی» در دوران دفاع مقدس است.
این کتاب در پنج فصل شامل، «تولد تا ازدواج»، «ازدواج با سردار رحیم صفوی»، «سفر به کردستان»، «زندگی در جنگ» و «سالهای بعد از جنگ» به انضمام «مصاحبه مشترک» و «آلبوم تصاویر» تنظیم شده است.
قسمتی از متن کتاب:
«صبحها میرفتیم پیاده روی. رد شدن از رود کارون را دوست داشتم. وسط پل معلق که میرسیدیم، صدای امواج متلاطم کارون گوش نواز بود. احساس میکردم آب کاملا من را احاطه کرده است؛ حس خوبی پیدا میکردم؛ حس رهایی و آزادی. به انتهای پل که میرسیدم با دنیای دیگری روبهرو میشدم. طرف ما فقط نیروی نظامی بود و تانک، اما آن طرف زندگی جریان داشت؛ دستفروشها مشغول کاسبی بودند و با صدای بلند مردم را به خرید جنسهایشان دعوت میکردند، احساس آرامش میکردم. انگار آنجا خبری از جنگ نبود.
یک روز که مثل همیشه داشتم از روی پل رد میشدم، وسطهای پل بودم که عراقیها شروع کردند به شلیک توپ. خیلی از شهر فاصله نداشتند و توپخانه اهواز را میزدند. گلولهها میخورد توی آب؛ آب شکافته میشد؛ تا ارتفاع زیادی بالا میآمد و میپاشید توی صورتم و خیسم میکرد.
هاج و واج همان وسط ایستاده بودم. نمیدانستم برگردم سمت خانه خطرش کمتر است یا بروم سمت بازار، که ناگهان یک سرباز از طرف بازار دوید سمت من و بدون معطلی چادرم را گرفت و من را کشید سمت بازار. خیلی هم عصبانی بود که چرا در آن وضعیت، وسط پل ایستادهام و هیچ حرکتی نمیکنم...»
«همراه» با عنوان فرعی «روایت مهرشاد شبابی از همراه با سردار سیدیحیی (رحیم) صفوی در دوران دفاع مقدس» به کوشش «زهرا اردستانی» در 416 صفحه مصور تالیف و توسط «مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس» در 1000 نسخه منتشر شده است.
انتهای پیام/ 161