به گزارش خبرنگار دفاع پرس از خرم آباد، همزمان با سی و هفتمین سالگرد شهادت سرلشکر شهید خلبان «غلامرضا چاغروند» گذری کوتاه داریم بر زندگی سراسر حماسه این بزرگ مرد.
«غلامرضا چاغروند» در دوازدهم بهمن سال ۱۳۳۱ ه.ش در شهرستان «خرمآباد» دیده به جهان گشود. پس از سپری کردن دوران طفولیت در کانون گرم خانواده در دبستان ثبتنام کرد و با پشت سر گذاشتن دوره ابتدایی و راهنمایی، در دبیرستان امیرکبیر خرمآباد دوره متوسطه را با موفقیت سپری کرد و موفق به اخذ دیپلم شد.
وی در سال ۱۳۵۳ به استخدام هوانیروز درآمد و پس از گذراندن آموزش زبان انگلیسی و دورههای مختلف نظامی در تهران و مرکز آموزش هوانیروز اصفهان، با درجه ستوان سومی ترخیص شد.
در سال ۱۳۵۵ به علت درگیری با رئیس وقت شهربانی اصفهان، به مدت یک ماه در بازداشتگاه ارتش محبوس شد.
در ادامه فعالیتهای خود، سال ۱۳۵۷ که عطر انقلاب اسلامی در همهجای کشور پیچیده بود، غلامرضا همراه با انقلابیون در تمام راهپیماییها شرکت میکرد. پس از پیروزی انقلاب، در سال ۱۳۵۸ همزمان با شورش گروهکهای معاند در کردستان، به پایگاه هوانیروز کرمانشاه منتقل شد و در عملیاتهای مختلفی به مبارزه و درگیری با آنها پرداخت.
آخرین مأموریت
با حمله عراق به خاک جمهوری اسلامی ایران
به جبهه ایلام اعزام و در آنجا مشغول خدمت شد. تا اینکه آخرین مأموریت چاغروند در
بعدازظهر ۱۲ مهرماه سال ۵۹ انجام گرفت. در آن روز خلبان چاغروند و کمک خلبان وی ستوانیار
مصری و گروهبان یکم عادل موسوی عازم مأموریت به منطقه دهلران شدند و دیگر ...
... و دیگر کسی اطلاعی از خلبان غلامرضا چاغروند نداشت
کسی دیگر هیچ اطلاعی از هلیکوپتر و دیگر سرنشینانش نداشت. تا اینکه خبر مصاحبه چند نفر از سرنشینان بالگرد از رادیو عراق دهان به دهان پخش شد و اقوام خلبان چاغروند به کمیته هلالاحمر مراجعه کردند. ولی به هر دری که زدند بسته بود و مسئولان از نبودن نام او در آمار اسرا خبر میدادند.
نامهای که حامل خبری از غلامرضا بود
در نهایت پس از شش ماه از طریق خانواده گروهبان یکم «عادل موسوی»، نامهای به دست خانواده خلبان چاغروند رسید که متن آن این چنین بود «ما در ظهر دوازدهم مهر ۵۹ در مرز دهلران اسیر شدیم، خلبان چاغروند شهید شد و خلبان حسین مصری را که تیر خورده بود به بیمارستان منتقل کردند. لطفا به خانوادههای آنها اطلاع دهید»
چگونگی شهادت غلامرضا جاغروند
پسر پیر مرد دفنکننده پیکر شهید غلامرضا چاغروند بهنام «دیوان جالیزی» در این خصوص میگوید: «در بعدازظهر دوازدهم مهر ۵۹ یک بالگرد در منطقه دهلران در حال پرواز بود. منطقه چند ساعت قبل بهعلت عقبنشینی نیروهای ایرانی در اشغال نیروهای بعثی بود. نیروهای دشمن به محض دیدن بالگرد آن را مورد هدف گلولههای خود قرار دادند، بالگرد بهسمت کوههای اطراف پرواز کرد و بهعلت اصابت گلوله به هلیکوپتر و زخمی شدن کمک خلبان در یک کیلومتری جالیز بر زمین نشست.
بلافاصله نیروهای مهاجم هلیکوپتر را به محاصره درآوردند و سرنشینانش را به اسارت درآوردند فرمانده بعثیها از خلبان میخواهد به امام امت توهین کند که با مقاومت چاغروند روبهرو میشود. این ایستادگی و مقاومت ایشان تا جایی ادامه دارد که یکی از افسران عراقی با سرنیزه بهسمت او حمله میکند و وی را به شهادت میرساند.
چگونگی کشف و انتقال پیکر شهید
پیکر این شهید والامقام در تاریخ ۱۲ اسفندماه
سال ۶۲ در روستای «جلیز» با یک متر خاکبرداری و در حالیکه تنها استخوانهای او در
داخل لباس خلبانیاش مانده بود، پیدا
شد. این درحالی است که او خلبان هلیکوپتر امدادی بود نه جنگی، و برای امدادرسانی به
طرف مناطق جنگی جنوب اعزام شده بود.
وصیتنامه شهید غلامرضا چاغروند
با درود به رهبر عزیزمان و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و سلام به پدر و مادر مهربانم، امید است که همیشه خوشحال باشید. پدر و مادر مهربانم، خیلی ممنونم از این که زحماتی را برای من کشیدهاید. امیدورام خداوند به شما اجر عنایت فرماید. پدر و مادر جان! اگر خداوند مرا دوست داشت و شهادت نصیبم شد، به شهید بودنم افتخار کنید، زیرا ما سربازان صاحبالزمان (عج) هستیم و باید هر چه زودتر بر قوای کفر صدامی پیروز شویم. شما برادرانم به رزمندگان اسلام در جبههها کمک کنید و خواهران مهربانم زینبگونه راهم را ادامه دهید و اگر شهادت نصیبم شد مرا نزد شهدای لرستان دفن کنید. خداوند صبر و بردباری نصیب شما پدر و مادر خواهر و برادران عزیزم کند.
انتهای پیام/