به گزارش دفاع پرس از مشهد، به مناسبت فرارسیدن سالگرد عملیات عاشورا و برگزاری نشست بازخوانی این عملیات توسط راویان دفاع مقدس در مشهد، مجید شادکام از یادگاران دفاع مقدس که در عملیات عاشورا به عنوان تخریبچی لشکر 5 نصر حضور داشته و نشان افتخار برادر شهید بودن را بر سینه دارد، در دلنوشتهای حال و هوای جلسه بازخوانی را اینگونه بیان میکند:
«امشب فضای مسجد ایزدی غرق در نور شد و معطر به بوی شهیدان گشت و بعد از 33 سال که از عملیات عاشورا سال 1363 در منطقه عملیاتی میمک میگذشت تعداد کثیری از شهدای این عملیات از نزد خداوند متعال در عرش برین به خانهاش در روی زمین آمده و میزبان جمعی از یاران باوفای خویش و همرزمان و همسنگران خود در یگانهای رزم لشکر 5 نصر و لشکر 21 امام رضا (ع) و تخریبچیان این دو لشکر در عملیات میمک بودند.
همرزمانی که امروز از آنها به عنوان راویان نور و یادگاران دفاع مقدس یاد می کنیم در آن روز به آنها بچههای جبهه میگفتند. همانهایی که در سنین نوجوانی و جوانی دست از لذائذ زندگی کشیدند و روزها و شبهای بسیاری را در سنگرهای دفاع از سرزمین و ناموس و دین و عزت و شرف مردم ایران دوشادوش رفقای شهید خود صخره ها و شیارها و رودها و میادین مین و سنگرهای کمین و ارتفاعات صعبالعبور و خطوط مقدم مبارزه با دشمن بعثی را در نوردیده بودند.
آنها هنوز هم با همان شور و اشتیاق و گرمی و احساس و هیجان با همان اخلاص، منطقه عملیاتی میمک را تشریح کرده و از معجزات و امدادهای غیبی آن عملیات مثل بارش باران سیل آسا قبل از پاتک عراقیها و ایجاد ستون بخار آب رودخانه «تلخآب» قبل از نقل و انتقال ادوات نیروها گرفته تا گم کردن مسیر عبور از میدان مینی که بارها در مرحله شناسایی از آن عبور کرده بودند، در شب حمله، که به خواست خدا مانع از گیر افتادن نیروها در کمین عراقیها شده بود تعریف کردند.
سرداری، معجزه الهی را در گم کردن خطوط دشمن ذکر میکرد که بعد از چندین بار سردرگمی و تجسس مکرر به سرانجامی نرسیده و نهایتاً بطور اتفاقی از پشت سر نیروهای عراقی سر در آورده بودند بطوری که بدون درگیری بر نیروهای دشمن تسلط یافته و انها را اسیر نموده بودند و معجزات دیگری از این قبیل.
عده زیادی از همان هایی که خودشان شخصا در آن عملیات حضور داشتند در جلسه سه ساعته چنان زانو زده و به خاطرات همرزمانشان گوش فرا میدادند که گوئی دوباره در فضای عملیات عاشورا هستند و بوی عطر آن مناطق مدهوششان کرده است.
تعدادی همچنان توصیف عملیات عاشورای سال 1363 در منطقه میمک و ذکر خاطرات شهدای آن عملیات را میکردند که گوئی از شب عاشورای حسینی در کربلا و ذکر دلدادگی و دلباختگی حسین ابن علی (ع) در خیمههای سال 61 هجری قمری سخن میگویند.
چه شباهت و تقارن عجیبی بین عملیات عاشورای سال 1363 هجری شمسی و شب عاشورای سال 62 هجری قمری رخ داده و چه تشابه ویژه ای بین دلدادگی یاران خمینی (ره) در این دفاع مقدس با اصحاب امام حسین (ع) در آن حماسه حسینی حس میشود، احساس «کل یوم عاشورا و کل الارض کربلا» را به خوبی میتوان درک کرد؛ گوئی فقط اسامی عوض شده و روز و ماه و سال جابجا شده و جغرافیای زمین تغییر کرده است ولی عاشورا همان است و کربلا همان.
راویان چنان از ایثار و همت و پایمردی و رشادت و استواری و ایستادگی و جان برکفی و دلدادگی و عشق بازی و راز و نیاز و تهجد و شب زندهداری شهیدان این عملیات همچون شهیدان «مهدی میرزایی»، «محمدحسین بصیر»، «گلمحمد غزنوی»، «حسین املشی» و «حجتالله زرینی» یاد میکردند که یاد یکایک اصحاب امام حسین (ع) همچون علیاکبر(ع)، حبیب، مسلم، عون، جعفر و قاسم میافتادی.
راویان دفاع مقدس و کسانی که در عملیات عاشورا حضور داشتند چنان خاطرات شیرین این عملیات را بیان میکردند که عاشورا را با تمام وجود حس میکردی و در دل با خود میگفتی؛ «یا لیتنا کنا معکم» و در ذهن اذعان میکردی که با پای خویش به این مسجد نیامدی بلکه بر بال ملائک و به دعوت شهیدان در این فضا قرار گرفتهای و ساعاتی چند از فیض حضور دوباره شهیدان بهره بردی و همراه آنها به قله عزت و نور این سرزمین عروج کرده بودی.
خداوند دوباره قسمت کند و این همنشینی با شهیدان و دلنشینی خاطراتشان را روزی مدام ما گرداند.