روایت جلال الدین فارسی/

گروه سه نفره برای شکل گیری موتلفه دوم

در ایامی که حوادث تعیین کننده‌ای جریان داشت دار و دسته غیرمذهبی در نهضت آزادی تلاش کرد تا یک شبه سازمان سیاسی سرهم‌بندی کند مناسب با فضای نیمه باز سیاسی خواست محتمل آمریکا.
کد خبر: ۲۶۴۵۰
تاریخ انتشار: ۰۸ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۲:۱۹ - 30August 2014

گروه سه نفره برای شکل گیری موتلفه دوم

به گزارش دفاع پرس، در ایامی که حوادث تعیین کنندهای جریان داشت دار و دسته غیرمذهبی در نهضت آزادی تلاش کرد تا یک شبه سازمان سیاسی سرهمبندی کند مناسب با فضای نیمه باز سیاسی خواست محتمل آمریکا. در واقع، میخواستند حرکت عظیم مردم مسلمان ایران را از تکامل باز دارند. عقبنشینی شریعتمداری و سرباز زدن او از امضای اعلامیه مشترک با امام0ره) در سالگرد قیام تاریخی 15 خرداد و حرکات مشابهی که از دیگران سرزده بود طیف سیاسی انحراف را تشکیل میداد  پس به منظور تعبیه یک شبه سازمان سیاسی که گاهی جلسه و نشریهای داشته باشد اعلامیه جالب و خندهداری بیرون دادند:

اعلامیه نهضت آزادی ایران(بیان مرام و هدف)

هموطنان گرامی: نظر به مراجعاتی که اخیراض از طرف طبقات و اصناف مختلف مملکتی نسبت به نهضت آزادی ایران شده و اظهار علاقه به اطلاع بیشتر از مرام و هدف نهضت آزادی ایران کردهاند و نظر به اتهام و عنوان مسخره «اقدام علیه امنیت کشور و بر هم زدن اساس مشروطیت سلطنتی» که زیر فشار سازمان امنیت بر هشت نفر از رهبران الیقدر وافراد فعال ما گذارده شده است، لازم دیدیم این بیانیه را برای استحضار افکار عمومی منتشر کنیم.

نامی از نهضت اسلامی فراگیر مردم و روحانیت برده نشده بود. حساب نهضت آزادی از روحانیت و امام(ره) و قیام 15 خرداد به کلی جدا شده بود. سلطنت مشروطه آن طوری که در قانون اساسی آمده پذیرفته شده بود. سرانجام یعنی در بند 7 آن تاکید میشد که «نهضت آزادی ایران معتقد است که مرامنامه مترقی خود را با توجه به وضع کلی «ملک و ملت» تدوین کرده و پیوسته رویه خود را با انطباق کامل به آن تنظیم نموده و امیدوار است که هموطنان عزیز با مطالعه کافی و دقیق در مرامنامه مذکور پیوستگی خود را به آن اعلام نمایند. با تاکید و انگشت نهادن بر روی  «ملک و ملت» که به معنای سلطنت و ملت است التزام خود را به اساس سلطنت مشروطه اعلام کرده بودند.

اعلامیه یا بیانیه کذایی، جوانان متدین و مجاهد نهضت آزادی ایران را به خشم آورد. سازمان کارگری نهضت در ماه بعد، در 11 اردیبهشت  43 مصادف با اول ماه مه اعلامیهای در خلاف جهت آن منتشر ساخت: برای از بین بردن عوامل بدبختی ایران باید جنبشی بشود جنبشی عظیم و قاطع و خوشحالیم که چنین تحرکی در جامعه ما در زمینههای مختلف بوجود آمده است. هوشیاری و فداکاری مراجع عالیقدر روحانی و مردم مسلمان ایران و پیروی از تعلیمات حیاتبخش اسلامی ضامن پیروزی این جنبش است.

کارگران مسلمان ایران در پیشبرد این نهضت مقدس سهمی بسزا دارند. پیروزی کارگران ایران را در همگامی با ملت قهرمان ایران در مبارزه علیه ظلم و استبداد خواستاریم و امیدواریم که با تشکل همه جانبه و هوشیاری بیشتر و مجهز شدن به سلاح تشکیلات، روز به روز به هدف نزدیکتر شویم.

درود فراوان به مراجع عالیقدر و مجاهد حضرات آیات الله خمینی و میلانی و...

کمیته دانشجویان نهضت، چند ماه بعد، یعنی در پاییز 43 در اعلامیه خود چنین گفت: «در شرایطی که مرجع مجاهد عالم تشیع حضرت آیت الله العظمی خمینی بدون هیچ مجوز قانونی در تبعید به سر میبرند...»  و «نهضتی که ما برای آزادی و استقلال ایران بنیان گذاردهایم پدیدهای است متکی بر اعتقاد به مبانی عالی اسلام و فداکاری و از خودگذشتگی ملت ایران بدون وابستگی و چشمداشت از دول دیگر، تحولات اخیر دنیا نشان داد که چگونه دول بزرگ به خاطر منافع اقتصادی خویش در مسایل جهانی بدون در نظر گرفتن منافع دول دیگر سازش و معامله مینمایند. مبارزه کنید تا تبعید شده گرامی و عزیز ما، حضرت آیت الله العظمی خمینی را به وطن برگردانند. نکته دیگری که جلب نظر میکرد تأکید بر مبارزه منفی اقتصادی علیه هیات حاکمه به امید سقوط جباران و خونخواران بود: ما ضمن تأیید و تقدیر از اعتصاب رانندگان با شهامت تاکسی در روز شنبه هفتم آذر ماه جاری و با تذکر حدیث شریف: من اعان ظالماً فقد سلطه الله علیه، کلیه طبقات مردم را به مبارزه منفی علیه هیات حاکمه غاصب ایران دعوت میکنیم. در مبارزه منفی، بیم اتلاف قوا نیست، ولی امید سقوط جباران و خونخواران، قطی است.

کم کم اعضای نهضت آزادی و قشر فوقانی هیاتهای موتلفه به وجود اختلاف و دودستگی در درون آن سازمان پی بردند. در واقع، دوگانگی سازمانی آن برملا گشت.

سالها بود که با حجت الاسلام دکتر باهنر و با محمد علی رجایی همکاری و دوستی داشتم. در این وقت، با این دو شهید عالیمقام شورای سه نفرهای تشکیل داده تشکیلات زیرزمینی نهضت آزادی را با تشکیلات تجدید بنا شده هیاتهای موتلفه اسلامی ادغام کردیم.

در شورای سه نفره، طرحی ریختیم برای جلسات سی نفرهای که نیمه علنی باشد و یک روحانی صحبت کند. اجرای آن بر عهده شهید باهنر و همکاری روحانیت مبارزی بود که دست اندرکار فرهنگی و ارشادی هیاتهای موتلفه بودند. مدت کوتاهی –پیش از رفتن به هامبورگ –شهید دکتر بهشتی، همچنین حضرت آیت الله آقای خامنه ای و حجت الاسلام آقای هاشمی با شهید باهنر همکاری داشتند. شورای سه نفره در قسمتی از امور با آنان ارتباط و همکاری داشت. ولی امور دیگری هم بود که با همکاری و شرکت دیگران انجام میگرفت.

در سال 1345، از بیانات، اعلامیهها، و نطقهای امام(ره) مهمترین مطالبش را استخراج و بعد تبویب و تنظیم کرده تحت عناوین متداول در آثار سیاسی انقلابی جای داده بودم. وقتی شورای سه نفره تشکیل شد آن را به جلسه آورده مطرح کردم تصویب و قرار شد نامش را «منشور نهضت اسلامی» بگذاریم. در صفحه اول، هم تعریف آن چنین آمده بود: «کتاب حاضر، اصول، هدفها، خصایص مبارزه اسلام را که در ایران جریان دارد در آیینه نطقها، اعلامیهها، و نامههای مراجع عالیقدر علمای اسلامی نمودار و مشخص میگرداند.»

عناوین بدین قرار بود: تعریف نهضت اسلامی، محرک نهضت اسلامی، هدف نهایی نهضت، تضاد اصولی با هیات حاکمه، ضد استعماری بودن نهضت، ماهیت هیات حاکمه، اتکابر اقلیتها، اتکا بر اقلیت صهیونیس، منشأ قدرت و ریشه حاکمیت هیات حاکمه و طرز روی کار آمدن آن، طرز حفظ قدرت آن: ارتش، سازمان امنیت، هماهنگی دستگاه فرهنگ و برنامههای آن با سیاست استعماری، تظاهرات مذهبی فریبکارانه هیات حاکمه، سیاست اقتصادی، اختلاف فاحش طبقاتی،

انگیزه اقتصادی نهضت، هدفهای اقتصادی نهضت، پیشنهادهای اقتصادی –سیاست داخلی –هدفهای سیاسی نهضت –سیاست خارجی: وحدت اسلامی، پیروزی نهضت: تدارک نیروی مبارزه، وحدت نیرو در راه هدف مشترک بینالمللی، وظیفه مبارزه همگانی است، لزوم وحدت اعتقادی پیکارگران ایران، رهبری نهضت، مطابقت شیوه مبارزه با مراحل جدید نهضت –وحدت نهضت سراسری میهن اسلامی: وحدت هدف نهضتهای آزادیبخش در کشورهای اسلامی، دشمن مشترک آنها، وحدت نیروها، رهبری نهضت جایگزین دولت است، نقش افکار عمومی جامعه اسلام، مبادله تجارب، وسایل، امکانات و قدرتها.

«منشور نهضت اسلامی» فقط در چند نسخه پلی کپی شد. نسخهای برای مرحوم آیت الله العظمی میلانی به مشهد فرستادیم. نسخه دیگری را من با مسافری به نجف اشرف فرستادم تا به امام(ره) برساند. پیش از مهاجرتم –در 15 مرداد 49 –به خارج از کشور، نسخهای از آن را به حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب سپردم.

شاید دو نسخه تقدیم کردم، نسخهای به خودشان و نسخهای به رسم امانت.

چون در شهریور 49 به نجف اشرف مشرف شدم از حجت الاسلام آقای فرقانی –که در بیت امام(ره) اشتغال داشتند و پیک ما آن نسخه را به ایشان داده بود –چگونگی امر را جویا شدم. جواب دادند: با آورنده شرط کردم که پس از مطالعه آن و در صورتی که تشخیص دادم تسلیم آن به امام(ره) مصلحت است آن را به ایشان بدهم. ولی چون پس از مطالعه خلاف مصلحت تشخیص دادم از تسلیم آن به امام(ره) خودداری نمودم! آن را مطالبه کردم. معلوم شد در اختیار ایشان نیست. ناچار پس از بازگشت به لبنان با زحمت بسیار نسخهای از ایران به دست آوردم.

پس از تجدید نظر مختصری که بر اساس توصیههای شهید محمد منتظری  بعضی دیگر از شاگردان امام(ره) در نجف صورت گرفت و با پدیده عقبنشینی دو تن از مراجع از صحنه مبارزه با شاه نیز مطابقت یافت، در 1352 تعداد محدودی تجدید چاپ و به ایران فرستاده شد. چاپ علنی آن در 14 اسفند 1356 در پاریس و از محل وجوهات مرحمتی امام(ره) صورت گرفت با نام «برنامه عمل»: با این مقدمه که «ارزش این سند، وقتی به درستی دانسته میشود که خواننده توجه داشته باشد که در دهه 1340 تا 1350 هیچ برنامه عملی که بر اساس واقعیتهای کشور تنظیم شده باشد از جانب هیچ گروه سیاسی ارائه نشده است.»

در شهریور 1349 که در نجف مشرف بودم حجت الاسلام آقای دعایی به بنده گفتند: به حضرت امام(ره) پیشنهاد شده است تا شما درسهای ولایت فقیه را پس از حذف مطالب تکراری –که در هر جلسه درس ضرورت مییابد –به صورت کتابی در آورید. و ایشان موافقت فرمودهاند. متن پیاده شده درسها را هم دادند. درسها قبلاً یک بار در نجف چاپ شده بود. در ایران هم خودمان به صورت تکدرس یا چند درس با هم بطور سری پلی کپی و منتشر کرده بودیم. برادر سید اسدالله لاجوردی در چاپ و نشر آن درسها در ایران 1349 همتی به خرج داده بود.

در پاییز 1349 در بیروت کار تدوین کتاب را به پایان برده نام «حکومت اسلامی» بر آن نهادم و خدمت امام (ره) در نجف فرستادم. چند هفته بعد آن را توسط مسافری به بنده بازگرداندند در حالی که با خط مبارک دو –سه جایی را اصلاح فرموده دعای آخر آن را افزوده بودند. مبلغی هم برای چاپ آن مرحمت کرده بودند.

با حجت الاسلام آقای اعلمی –صاحب دارالنشر معروفی در بیروت –وارد مذاکره شدم و چون حروف فارسی پیدا نمیشد سفارش دادیم حروف اختصاصی فاسری به قدر کافی ریختند و چاپ آن را بطور سری و دوز از چشم سازمان امنیت لبنان به انجام رساندیم، زیرا مدتی از واقعه دستگیری و اخراج یکی از طلاب علوم دینی که اعلامیه امام(ره) را در بیروت چاپ کرده بود نمیگذشت؛ «حکومت اسلامی» در چنین شرایط سختی و با همت و استقبال از خطری که آقای اعلمی نشان داد از چاپ بیرون آمد و مخفیانه و از راهایی مختلف به ایران و آشکارا به کشورهای اروپایی و آمریکا و پاکستان و افغانستان و عراق و کویت راه یافت. یکی از راههای ارسال به ایران، در لابهلای بعضی از کارتنها کتابهایی بودکه آقای اعلمی برای طرفهای تجاری خود در ایران میفرستاد و بازرسی هم نمیشد.

 

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار