گروه استانهای دفاع پرس ـ ابوالفضل وطندوست؛ «سلبريتىها» همه جا هستند؛ اين ستارگان نه تنها در آسمان بسيارند، بلكه در زمين نيز قابل شمارش نيستند. در ورزش هستند، در هنر هستند، در اقتصاد و علم و سياست و تا چشم مىاندازى، در تمام آفاق هستند و اين ستارهها آنچنان خود را مىنمايند كه گويى چيزى و كسى جز آنها حق تنفس و حضور ندارد.
سياستمردى اگر رأى موافق بخواهد؛ دستش را به دامان سلبريتىها مىرساند. كارخانهاى اگر بخواهد محصولش را بفروشد، همه هزينهها را براى سلبريتىها مىكند. اگر بخواهند جشنشان را شادتر كنند، آنها را نور چراغ تالارشان مىكنند و اين افتضاح زمانى بالا مىگيرد كه بدلهای تقلبى اين ستارگان نیز در متن اين آسمان، فرصت بروز مىيابند.
سلبريتىها مخاطب دارند، براى آنها كشته و مرده هميشه خدا فراهم است، اثر هالهاى دارند و حرفشان شنيدارِ بسيار دارد. آنها در لمكدهاى از پرِ قو زيست مىكنند. فضايشان آنقدر هاله گون است كه نمىشود تصور كرد روزى مرتكب خطا شوند. تجسم جوانى و بلوغ آنها، درحالى كه صورتشان جوش زده، تقريباً ناممكن است و نمىشود انگاشت كه (خداى ناكرده) آنها نيز به قضاى حاجت محتاجند.
سلبريتىها غالباً خودخواهند، تحقيقات مىگويد ميزان غلظت تكبرشان از بيشينيه غالب مردم چند وجبى بالاتر است و طبعاً خودشان را از عوام الناس، افضل و اكمل مىدانند. اينها استكبارشان را به حدى به حيات و معاششان چسباندهاند كه جدايى از آن برايشان ناممكن است. اينها باور دارند آفرينش به آنها لطف بيشترى داشته و تعجب اينجاست كه در قبال اين لطفِ لطيف، مخصوصاً خودِ خويشتنِ آفرينش را بدهكار خود مىدانند. انگار كن كه عوامل عِلّى هستى بايد در التزام و خدمتشان باشد و اگر جز اين باشد با كوچکترين تكانهاى، صدايشان ناله و ندبه مىكند.
سلبريتىها اما مخاطب دارند و بسيار هم دارند. مخاطبان اينها هماره در تلاش و جنب و جوشاند و با قوىترينِ عدسىها دنباله كهكشانىِ ستارگانشان را رصد مىكنند. آنها از طلوع تا غروب، افسونشدگانِ ستارگانند و دائماً در پىِ احقاقِ ظرفيتهاى تحقق نيافته خود در شخص مطبوع خودند.
سلبريتىها به مثابه رهبران ذىقدرت و ذىنفوذ و باهوش و مخاطبانشان به مثابه پيروانى مبهوت و چشم دوخته و حلقه به گوش. مخاطبين آنها دائم در فرارند، فرار از خود به ديگرى؛ فرار به سوى سرپناهى امن، به اين اميد كه از شر ناتوانىها و بداقبالىهاى خود به آن پناهنده شوند، شاید در یک كلام: يک نوع ديگرخواهى حقيرانه.
مخاطبان با واکنش به تجسّم رویاها و نیازهایشان در ستارهها، به تولد و تكثير آنها مدد میرسانند و گزافه نگفتهايم اگر بگويم: «نيازهاى اين پيروان است كه شكم آن رهبران را روز به روز، فربهتر از پيش مىكند».
در اين گفتمان از يکسو، در چشم ستارگان مردم بدل به کالا شدهاند و در انتظار خريدارى از جانب ستارگانند و از سويى ديگر، محبوبيت و جلاى ستارگان، جلاى كفشيست كه با مالش به پاچه شلوار برق افتاده و براق شده است.
اما علىرغم عنايتِ خاصِ مخاطبينشان، غالباً مشيّت و آمد و شد ستارگان در خفاست. آنها از فاصلههاى كم، ترس دارند؛ از تماسهاى بىواسطه اجتناب مىكنند و از حوادث ساده خيابانها در گريزند و از لمس تنشان با بدنه حقيقى جامعه به لرزه مىافتند.
سلبریتیها و گردانندگان آنها دائم در تلاشند تا بین ستارهها و کسانی که میخواهند با آنها در تماس باشند مانع ایجاد کنند؛ آنها با خلق پديدههايى مانند مسئول دفتر، مدير برنامه، منشى در تقلاى ازدياد سنگلاخهاى تماس با ستارهگانند. دسترسى به آنها صعب و پر مانع است و فقط از طریق دروازه بانان رسمی نظیر نمايندهها، مدیران یا کادر حفاظتی و تنها مهم -كه چندان هم مهم نيست. زمانی ممكنالوصول است که از منظر اين دروازهبانان هدف از تماس «ضروری» به نظر برسد.
و اينها همه، از قوانين بازى در نظام سرمايه سالار است.
نظر مرا اگر بخواهيد، بعد از طوفان نوح، مهيبترين پديده در تاريخ حيات بشرى، همين بازى دوسر باخت است و سوار شدن آنها به كشتى حضرتش؛ ناممكن.
و اما سلبريتىهاى اربعین!
اما اربعين امسال تمام قواعد اين بازى را در خود هضم كرد و از نو نگاشت. انگار حسين (ع) با قدرت الهى هميشگىاش، باز از خلاف آمدِ ايام ورود كرده و مىخواهد بشرِ مستأصل از همه چيز را سيلى بزند.
انگار آن هنگام كه همه در خواب بودند، حسين (ع) جاى همگان اين بىخوابى را كشيده و اربعين چيزى نيست جز فرصتى براى جا ماندگان، براى ما، از براى جبران كسر خواب حسين (ع).
و البته اربعين همه چيز است؛ اربعين ارتقاء «فُلْک نوح» است به «سفينةالنجاة»، كه يقيناً اينبار نه كِشتى، كه خود حسين (ع) هم در جوار همگان، سالک اين درياست.
حسين (ع) در اربعين جمعيت را به جماعت هجرت مىدهد و خود اربعين هم انگار، كمر بسته تا كه انسان را از «ديگرى» به «خود» و از خودش، به خدا كوچ دهد؛ گويى حسين (ع) دارد قرائت نوينى از بيدارى را عرضه و ارزانى مىكند؛ او دارد حواس بشر را از «سهوه» كه همانا بيدارى جسمانيست پرت، و توجه اين موجود دوپا را به «يقظه» كه بيدارى روح و فؤاد اوست، جلب مىكند.
حضور درشتتر ستارههاى كمتر ديده شده در اين هژمونها، پيامى به وضوح داشت: شكستِ «جدايى گزينى سلبريتیها از مردم» و همسطح شدن آنها با پايينترين طبقات هرم جامعه.
اين سندى است بر محشرِ اربعين كه در اين بزم همه يكسانند و «إنَّ اكرمَكم عند الله أتقاكُم».
به ویژه در برههاى که ستارگان يا همان سلبریتیها، در روزمره خود (بخوانيد هر روزه) با گونهاى از مصيبت و یا یک تراژدی مواجهاند كه به منتهیاليه پوچى منتهى مىشود.
چرا كه رفتار توأمان روزمرهشان، از يک سو روايت مكرر تنهايى و نااميدىشان است و از سويى ديگر اعلاميه آشفتگى و پريشان احوالىشان. از مديحهگويى و ذكر و وصف مصيبت براى حيوان خانگىشان گرفته، تا كمپينهاى بىسرانجام و شادىهاى مصنوع و كم عمق دم به ثانيهشان.
آرى، حسين (ع) و اربعينش بلاشک، پالايشكدهاى است كه ورودىاش هراندازه بىاجر و قيمت كه باشد، خروجىاش يقيناً ارزنده است و خريدار دارد و يقيناً خود شخيص حضرتش مشترى آن خواهد بود و در اين ميان حضور ستارگان، حادثه مباركی است.
انتهای پیام/