به گزارش دفاع پرس از همدان، «اصغر
سلطانی» در اول شهریورماه سال 1351 در خانوادهای مذهبی و سادهزیست در روستای
«سیمین» از توابع شهرستان «بهار» در استان همدان به دنیا آمد.
پدرش «نظر سلطانی» به حرفه رانندگی اشتغال داشت و از این راه، روزی خود و خانوادهاش را کسب میکرد و اصغر نیز در نبود پدر، امور مربوط به خانه را انجام میداد و کمک حال خانوادهاش بود.
«اصغر سلطانی» در سال 1358 با ورود به دبستان مشغول به تحصیل علم و دانش شد و در همان ایام تحصیل، رژیم بعث عراق به خاک ایران اسلامی حمله کرد.
این نوجوان با انگیزه و انقلابی نیز همچون دیگر هم سن و سالانش تحصیل در سنگر ایثار و از خود گذشتگی را انتخاب کرد و برای مقابله با دشمن متجاوز به جبهههای نبرد حق علیه باطل اعزام شد و حماسههای بسیاری را خلق کرد.
سرانجام این دانشآموز مکتب سیدالشهدا (ع)، در 12 آبان ماه سال 1366 در منطقه عملیاتی بانه به فیض شهادت نائل آمد و رسید و به شهدای دشت کربلا پیوست.
یکی از نامههای شهید سرافراز «اصغر سلطانی» به خانواده خود:بسم الله الرحمن الرحيم
بهخدمت پدر عزيزم خيلی خيلی دعا و سلام میرسانم و پس از عرض سلام، سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواهان و خواستارم و اميدوارم که در زير سايه امام زمان (عج) قرار گرفته باشيد و ثانياً اگر احوالات اين جانب برادر اصغر سلطانی را خواسته باشيد، الحمدالله از طرف خداوند متعال صحيح و سالم هستم و به شما خيلی خيلی دعا و سلام میرسانم.
به مادرم خيلي دعا و سلام ميرسانم و به مادربزرگم نیز خيلی خيلی دعا و سلام میرسانم و به «سهراب» و «مهراب» و «روح الله» و «زهرا» و «معصومه» خيلی خيلی دعا و سلام ميرسانم. باری پدرجان شما که نوشته بودی پول گذاشتم، آن نرسيد ولی ديگر لازم نيست چون اگر يک موقع لازم باشد به ما میدهند.
ديگر عرضي ندارم بجز دوری ديدار شما عزيزان و به دايیها، يک به يک خيلی خيلی دعا و سلام و به فريدون دعا و سلام.
نامه پر محبت آميز شما در تاريخ 25/10/63 به دست من رسيد، خيلی خوشحال شدم و انشاءالله شما هم خوشحال خواهيد شد و ديگر عرضی نيست بهجز دوری ديدار شما عزيزان و دوستان.
خداحافظ از طرف من، هيچ موقع ناراحت نباشيد که ممکن است 15 روز ديگر به مرخصي بيایيم خدا نگهدار شما.
انتهای پیام/