اربعین
حسین جان! دلم بدجور هوایت میكند
عاشقانه این غریب هر شب صدایت میكند
اربعین حسینى است امروز مولاى من
دلِ شكستهام از دور تمنایت میكند
مرزبانان غیور هر يك ز راهى آمدهاند
سرباز جدا، فرمانده جدا جان بفدايت میكند
سرم به فداى تن بى سرت مولا
چه كردهاى كه خدا جنت را سرايت میكند
فرماندهام میگفت حسین سالار جهان است
اراده گر كند محشور با شهدایت میكند
با پاى پیاده آمدم به دیدنت حضرت حسین
رخصت بدهى پایم پاى در كربلایت میكند
تو كیستى اى حسین كه این چنین
خدا هم هر لحظه با عشق تماشایت میكند
تو شهید شدى كه اسلام زنده بماند آقا
زبانم ذكرگویان هر شب دعایت میكند
لعنت خدا بر آلِ یزید و آلِ مروان
كه سالهاست بانوى دو عالم را عزادارت میكند
نفرين شدهاند این قوم ملعون و كج اندیش
دشمن بهمین سبب هنوز هم جنایت میكند
به كربلا آمدهام كربلاییام كن اى ارباب
سرم بىقرارى از براى شانههایت میكند
فرماندهى از آن توست اى فرزند رسول
اين مرزبان را ببین كه خود را خاك پایت میكند
تو رفتى ولى رهبرم سيد على به جاى تو
سكان كشتى ما را امروز هدايت میكند
«ان الحسين مصباح الهدى و سفينة النجاة»
همانا حسين چراغ هدايت و كشتى نجات است
انتهای پیام/ 161