وصیت‌نامه شهید غلامرضا پیرزاده/ نارضایتی پدر و مادر هیهات دارد

شهید پیرزاده در وصیت‌نامه آورده است: پدر و مادرم، عزیزانم خدا می‌داند شما را بسیار دوست دارم و هرگز نمی‌خواستم که دل شما را بی‌آزارم و اگر کاری کرده‌ام که موجب دلشکستگی شما شده‌ام، مرا عفو کنید که نارضایتی پدر و مادر هیهات دارد.
کد خبر: ۲۶۶۱۴۹
تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۳۹۶ - ۱۵:۴۵ - 17November 2017
/// دپو // وصیت‌نامه شهید غلامرضا پیرزاده/ نارضایتی پدر و مادر هیهات دارد

به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «غلامرضا پیرزاده» 9 فروردین 1340 چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام 25 آبان 1359 در سوسنگرد به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

«بسم الله الرحمن الرحیم

(ان الله اشتری من المومنین)

(والعصر ان الانسان لفی خسر الاالذین امنو و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر)

خدایا تو می‌دانی که این اسلام است که بار دیگر پا می‌گیرد و می‌رود که جهان را دریابد و می‌دانی که عاشقان راهت بی‌تابانه در انتظار شهادت و گواهی بر این موضوع‌اند و می‌دانی که ظلم همیشه حاکم، چگونه وحشیانه و بی‌پروا بر جان و مال مسلمین از زن و پیر و کودک و جوان می‌تازد و می‌دانیم که حق همیشه غالب خواهد بود. پس بر این امر گواه می‌دهم که اشهدان لا اله الله و اشهد ان محمد رسول الله و با خون‌مان امضایش می‌کنیم و با گلوله‌های آتشین‌مان سینه‌های سیاه کفار را خواهیم درید و به تو توکل می‌کنیم که فتح و پیروزی از آن توست و تو بی‌نیاز از کمک‌مایی.

می‌دانم که با ریختن اولین قطره‌ی خون شهید همهی گناهانش ریخته خواهد شد و اگر این نباشد من بیچاره چه کنم که رو سیاهم و مگر خدا لطف کند و از ظلم‌هایی که کرده‌ام درگذرد، اما حق مردم همواره بر دوش من سنگینی خواهد کرد.

پدر  و مادرم، عزیزانم خدا می‌داند شما را بسیار دوست دارم و هرگز نمی‌خواستم که دل شما را بی‌آزارم و اگر کاری کرده‌ام که موجب دلشکستگی شما شده‌ام مرا عفو کنید که نارضایتی پدر و مادر هیهات دارد. امید آن دارم در صورت کشته شدن خداوند خون مرا بپذیرد و مرا ازجمله شهدای صدر اسلام محشور کند و می‌دانم که اگر در بستر مرگ طبیعی بمیرم امیدی به رستگاری من نخواهد بود.

پس شما هم برای من طلب آمرزش کنید و خوشحال باشید و هرگز با صدای بلند گریه نکنید؛ زیرا همیشه گریه‌های شما دل مرا به گلویم آورده و سخت ناراحتم کرده است.

از شما می‌خواهم که نادر برادر کوچکم را که خیلی دوستش دارم، به راهی که رفتم هدایت کنید و هرگز مرا از دست رفته فرض نکنید؛ زیرا که خداوند می‌گوید: (لاتحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون.)

اگر سپاه برای من بعد از من حقوقی تعیین کرد در وهله‌ی اول همه‌ی قرض‌هایی را که داشته‌ام توسط برادرم که بسیار دوستش دارم و همواره دیدارش برایم پربرکت بوده است و از خدا برایش آرزوی رسیدن به خواسته‌هایش را دارم، بپردازید و وقتی مطمئن شدید که دیگر قرضی ندارم، در راه خدا خرج کنید و نیز نیازهایتان را اگر داشتید رفع کنید. این را بدانید که من داوطلبانه به جبهه آمده‌ام و به سپاه ایراد نگیرید که چرا با پای ناقص مرا به جبهه فرستاده است.

از دولت در مقابل خون من انتظاری نداشته باشید زیرا امثال من در مملکت بحمد الله زیاد است و ما ان‌شاءالله اجرمان را از خدا خواهیم گرفت و شما نیز به حسین علم‌الهدی بگویید برایم از خدا طلب آمرزش کند.

مادر و پدرم شما را به خدا خواهرانم را در راه خدا آزاد بگذارید.

والسلام»

انتهای پیام/ 181

نظر شما
پربیننده ها