بله من خیلی تلاش کردم که بهروز کنار خودم باشد. شکر خدا تلاشهایم جواب داد و مسئولان هم همراهی کردند و پیکر بهروز خیلی به من نزدیک است.
من چهار فرزند داشتم که خدا یکی از آنها را خرید و با شهادت برد. بهروز در همین اتاقی که الان دارم با شما صحبت میکنم متولد شد. 25 بهمن 1343 بود که خدا او را به ما داد. من مهر کربلا را در دهان نوزادم گذاشتم تا حب حسین(ع) و اهل بیت داشته باشد و شکر خدا همین طور هم شد. وقتی مدرسه میرفت با صلوات و ذکر قرآن راهیاش میکردم. بهروز هنوز نوجوان بود که وارد فعالیتهای انقلابی شد. در همان زمان شاه یک بار مأمورها برای اینکه او را بگیرند گلولهای به پایش شلیک کرده بودند. بهروز زخمش را از من پنهان کرده بود بعدها متوجه شدم که چه بلایی سرش آوردهاند.
چه زمانی به جبهه رفت؟18 سالش که شد درسش رو به اتمام بود. در رشته علوم انسانی درس میخواند. همان روزها آمد به پدرش گفت حضرت امام تکلیف کرده که جوانها به جبهه بروند. پدرش گفت برادرت را در 18 سالگی داماد کردیم و الان باید به فکر ازدواج تو باشیم. حتی دختر همسایه را برای او دیده بودیم. بهروز اما فکرهای دیگری داشت. چیزی نگفت و فکر کردیم شاید فکر جبهه از سرش افتاده است اما یک روز از طرف مدرسهاش زنگ زدند که پسرتان با چند نفر از دوستانش به جبهه رفته است. سریع رفتم راهآهن و سراغش را گرفتم. گفتند اعزامیها فلان قطار هستند. هنوز قطار راه نیفتاده بود. خیلی گریه کردم و دنبالش گشتم. نگو برای اینکه او را پیدا نکنم رفته داخل دستشویی قایم شده است. خلاصه به خانه برگشتم و از شدت ناراحتی مریض شدم. فردایش بهروز به خانه برگشت. گفت در خواب دیدم تو مریض شدهای و برگشتم.
خیلی دوستش داشتم و او هم خیلی من را دوست داشت. اصلاً راضی به ناراحتیام نمیشد. منتها جبهه را برای خودش واجب میدانست و عاقبت رفت و در سال 61 در منطقه سومار به شهادت رسید و ناپدید شد. پیکرش 31 سال بعد به خانه برگشت.
سال 92 بهروزم شناسایی شد. آن زمان 25 سال از پایان جنگ میگذشت اما من هیچ وقت از پیدا کردنش ناامید نشدم. همیشه و همه جا قاب عکسش را به دست میگرفتم تا بلکه نشانی از او بیابم. بالاخره او را از طریق آزمایش DNA شناسایی کردند.
ما رسم داریم برای فرزند جوانمان که فوت میشود حنابندان میگیریم. من دو بار برای بهروزم حنابندان گرفتم؛ یک بار وقتی چند سال قبل از آمدن پیکرش در مشهد خبر قطعی شهادتش را به ما دادند و یک بار دیگر وقتی پیکرش برگشت. پسرم قدم در حجله شهادت گذاشت و داماد شهادت شد.
منبع: روزنامه جوان