به گزارش خبرنگار بینالملل
دفاع پرس، شهید حاج محمد عیسی در سال 1971 در شهرک عربصالیم از توابع ارتفاعات اقلیم التفاح در حومه شهر نبطیه در جنوب لبنان بدنیا آمد. 11 سال بیشتر از عمر وی نگذشته بود که ارتش رژیم صهیونیستی به بهانه مبارزه با گروههای فلسطینی مستقر در لبنان، وارد خاک این کشور شد و طی یک هفته، خود را به بیروت، پایتخت لبنان، رساند.
محمد عیسی همزمان با آغاز اشغالگری رژیم صهیونیستی، به جوانان مقاوم علیه اشغالگری، که توسط نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در منطقه بقاع در شمال شرق لبنان آموزش میدیدند، پیوست.
مدت زیادی طول نکشید تا محمد بتواند جایگاه فرماندهی را برای نخستین بار با هدایت یک دسته از جوانان مقاومت اسلامی در منطقه اقلیم التفاح تجربه کند. «مصطفی حیدر»، پسر خاله و دوست نزدیک وی که تا زمان شهادتش در کنار محمد جنگید، در این مسیر او را همراهی میکرد.
محمد عیسی در جایگاه فرمانده محور در جنوب لبنان توانست طعم آزادسازی جنوب لبنان را در سال 2000 میلادی (1379 شمسی) بچشد. مدت کوتاهی پس از آزادی مناطق اشغالی جنوب و بقاع غربی، به عنوان فرمانده ارشد مقاومت اسلامی در اقلیم التفاح برگزیده شد.
جنگ 33 روزه آزمون مهمی برای اثبات دوباره ایمان و مهارت محمد عیسی در هدایت نیروهای مقاومت اسلامی در اقلیم التفاح و مناطق همجوار با آن بود. حاج محمد عیسی طی نبرد در جنگ 33 روزه توانست تلاشهای واحدهای مکانیزه ارتش رژیم صهیونیستی برای پیشروی از ناحیه مرزی به سمت عمق جنوب و حومه نبطیه را با شکست مواجه کند.
مدتی پس از پایان جنگ 33 روزه، برای حفظ نظارت و رصد اقدامات ارتش رژیم صهیونیستی، به فرماندهی محور شرقی نوار مرزی برگزیده و عازم شهر کوچک و مرزی «خیام» در جنوب لبنان شد.
با آغاز جنگ داخلی در سوریه، به صورت محدود و کوتاه برای آموزش نیروهای ارتش این کشور راهی شام شد و پس از تهدید حرم حضرت زینب (س) توسط تروریستهای تکفیری و پس از تصمیم فرماندهی حزبالله برای حضور گسترده در خاک سوریه، وی نیز راهی دمشق شد.
وی طی حضور بعنوان یکی از فرماندهان ارشد در نبرد با تروریستهای تکفیری، با بشار اسد رئیسجمهور سوریه نیز دیدار کرد. تصویر این دیدار پس از شهادت ابوعیسی (کنیه و نام جهادی حاج محمد) منتشر شد. پایگاه خبری جنوب لبنان (موقع جنوب لبنان) این تصویر را منتشر کرد.
سرانجام حاج محمد عیسی پس از نزدیک به 33 سال جهاد و فرماندهی، در حمله هوایی ارتش رژیم صهیونیستی به کاروان نیروهای ایرانی و لبنانی محور مقاومت اسلامی (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و حزبالله لبنان) در جاده مزارع «امل» در حومه قنیطره در شرق ارتفاعات جولان در تاریخ 18 ژانویه 2015 (28 دی 1393) به شهادت رسید.
خانم «صفاء مقلد» همسر شهید حاج محمد عیسی، که به عنوان مهمان در اجلاس نقش زنان در ایجاد تمدن اسلامی در تهران حضور یافته بود، با خبرنگار بینالملل دفاع پرس در مورد نقش زنان در روند مقاومت اسلامی و خاطرات خود از همسر شهیدش گفتوگو کرد که شرح این گفتوگو را از نظر میگذرانیم:
دفاع پرس: نقش زنان در تربیت نسلهای مقاوم چیست؟
نقش همسران و خانوادههای شهیدان مقاومت کمتر از نقش رزمندگان حاضر در جبهههای نبرد با دشمنان اسلام و دفاع از مقدسات نیست. همسر یک شهید، با چالشهای سختی در درون و بیرون از وجود خود رو در رو است. او وظیفه دارد نسلی تربیت کند که ارزشهای شهدا را برای برافراشته کردن پرچم اسلام با خود حمل کند.
همسر شهید وظیفه دارد ایمان، صبر، اراده قوی و عزم راسخ را در کنار توکل به خداوند متعال، در وجود خود زنده نگه دارد. من اطمینان خاطر دارم که تمام مادران و همسران شهدا میتوانند با استفاده از این عوامل، بر چالشها غلبه کنند و نسلی مقاوم تربیت کنند که زمینهساز تشکیل دولت امام زمان (عج) باشد.
همانطور که میدانید، یک زن پیش از شهادت همسرش، چالشهایی در محیط پیرامون خود دارد. غیبت طولانی مدت مرد رزمنده از خانه، باعث میشود همسرش برای مواجهه با سختیها، آمادگی کامل کسب کند. این موضوع شامل بحثهای مختلف خصوصا تربیت فرزندان و مراقبت از آنان میشود.
پس از شهادت مرد، اهمیت رسیدگی به خانواده برای زن مضاعف میشود. طبیعی است که ما پس از شهادت همسرانمان، با مشکلات بسیاری روبرو میشویم. اولین مشکل فقدان مرد و همسر در خانه است. به همین دلیل، مادر خانه باید همزمان هم پدر و هم مادر برای فرزندان باشد. به همین دلیل وظایف وی در خانواده بسیار بیشتر از گذشته خواهد شد.
دفاع پرس: در مورد دوستی و ارتباط قوی میان ایشان و پسرخالهاش «شهید مصطفی حیدر» برای ما توضیح دهید.
شهید ابوعیسی بیش از 30 سال به فعالیت جهادی پرداخت زیرا وی از سن 11 سالگی و زمانی که هنوز به بلوغ هم نرسیده بود، همزمان با حمله ارتش رژیم صهیونیستی به لبنان، به صفوف مقاومت پیوست. شهید مصطفی حیدر از همان ابتدای جنبش مقاومت اسلامی تا زمان شهادتش [در زمان اشغال جنوب لبنان توسط ارتش اسرائیل]، در کنار ابوعیسی بود.
من به دلیل ابعاد امنیتی جهاد شهید محمد، چیز زیادی از خاطرات وی و شهید مصطفی نمیدانم اما چیزی که از این دو شهید میدانم و میدیدم، این است که این دو شهید همیشه عزم و ایستادگی قابل توجهی در برابر دشمن و عوامل آن در شرایط مختلف از خود نشان میدادند.
هر روز که میگذرد، تعداد بیشتری از دوستان شهید ابوعیسی به ما سر میزنند و از قصههای شهید برای ما میگویند. چیزی که من در شخصیت حاج محمد دیدم، این بود که علاوه بر روحیه خاکی و متواضع، در برقراری و حفظ روابط، بسیار انسان هوشمندی بود.
به یاد دارم پس از بازگشت شهید از مأموریت نظامی در عراق به جنوب لبنان، افراد بسیاری به دیدن شهید آمدند که از تمام سنین، از کودکان تا افراد پیر، را شامل میشدند.
شهید همواره به تداوم حضورش در جبهه اهمیت میداد. حضور طولانیمدت در جبهه باعث مشکلات جسمی برای او شده بود که بخاطر این مشکلات، ابراز ناراحتی میکرد. وقتی برای درمان به مطب پزشک رفت، به او توصیه شد که تا جای ممکن استراحت کند. شهید هم گفته بود: «من مأموریتی دارم که پس از انجام آن استراحت میکنم».
در حقیقت همینطور هم شد و حاج ابوعیسی با شهادت خود، به راحتی ابدی دست پیدا کرد.
اگر بار دیگر به بحث نقش زن رجوع کنیم، متوجه خواهیم شد که خود مرد دلیل رسیدن زن به این جایگاه است. شهید همیشه در این مورد با من صحبت میکرد و تأکید میکرد که من باید آماده پذیرش هر وضعیتی در آینده باشم.
دفاع پرس: در مورد حضور شهید ابوعیسی در سوریه برای ما توضیح دهید که واکنش شما و اعضای خانواده نسبت به این موضوع چه بود؟
در ابتدا حضور شهید در جبههها به شکل محدود در منطقهای نزدیک به خانه در جنوب لبنان بود یعنی صبح میرفت و هنگام بعد از ظهر یا عصر از مأموریت برمیگشت. سپس به فرماندهی محور مرزی «خیام» انتخاب شد و هر چند روز یکبار به ما سر میزد. مدتی پس از فرماندهی محور خیام یعنی در سال 2013، بحث نبرد با تروریستهای تکفیری پیش آمد. شهید پس از آن به صورت گسترده راهی سوریه شد و ما کمتر از گذشته او را میدیدیم.
این موضوع برای بچهها خصوصا پسر کوچک من بسیار سخت بود. او همیشه عادت داشت هر وقت حاج ابوعیسی به خانه برمیگشت، گوشه پیراهن او را میگرفت و همهجا به دنبالش میرفت.
با این حال حاج محمد در اواخر عمر شریفش، بیشتر به ما سر میزد. مثلا یک هفته در سوریه بود و سپس به لبنان برمیگشت و سه، چهار روز در منزل میماند.
دفاع پرس: در مورد روز شهادت حاج محمد عیسی و لحظه دریافت این خبر برای ما بگویید.
از یک سال قبل از شهادت شهید، احساس میکردم علامتهایی غیبی در اطراف وجود دارد که بر اساس این علامتها، تقریبا به یقین رسیدم که سرنوشت حاج محمد شهادت است.
من در اواخر عمر شهید به وی گفتم: «من اطمینان دارم که هر پنج بچه را خودم به تنهایی تربیت خواهم کرد.» هدفم از گفتن این عبارت، این بود که به شهید بفهمانم که میدانم که تو به شهادت میرسی. آن زمان، ما چهار فرزند داشتیم و قرار بود فرزند پنجم هم به دنیا بیاید اما پس از شهادت پدرش متولد شد.
روز شهادت حاج ابوعیسی، به طرز عجیبی شدیدا احساس نگرانی و ناراحتی میکردم. دلیل این ناراحتی شدید را نمیدانستم. به شدت گریه میکردم و تمام همکارانم در مدرسه متوجه این موضوع شدند. این وضع تا زمان اذان مغرب، که خبر شهادت حاج محمد به دستم رسید، ادامه پیدا کرد.
این در حالی بود که تمام مردم عربصالیم میدانستند ابوعیسی شهید شده است اما از من مخفی نگه داشته بودند. هنگام نماز مغرب بود که تمام بستگان ما با هم وارد منزل شدند. من هنوز از این حالت ورودشان به منزل متعجب بودم که خبر شهادت حاج محمد را به من دادند.
به محض اینکه این خبر را دریافت کردم، تمام احساسات قبل از آن ناپدید شد. البته تحمل این حالت بسیار سخت است اما من هنگامی که حاج محمد برای مأموریتهای نظامی به عراق میرفت، حس میکردم که در آنجا به شهادت خواهد رسید. به همین دلیل از حضرت زینب (س) خواسته بودم که اگر سرنوشت ابوعیسی شهادت است، قلبم را مورد عنایت خود قرار دهد و صبر مرا زیاد کند.
دفاع پرس: پیام شما به همسران شهدا در ایران چیست؟
پیام من به تمام همسران شهدا در همه جای جهان این است که با وجود قرار داشتن در چنین زمان سختی، باید شعار «لبیک یا زینب (س)» را نه فقط با بیان زبانی، بلکه به صورت عملی نیز نشان دهیم. لبیک یا زینب (س) یعنی با شناخت، عزم و توکل به خدا در میدان وارد عمل شویم و همیشه در برابر اراده خدا تسلیم باشیم.
پروردگار، همسرم را که عزیزترین فرد در زندگی من بود، از من گرفت اما هر وقت به آن فکر میکنم به یاد این آیه از قرآن کریم میافتم که خداوند متعال فرمود: «و اصبر لحکم ربک فإنک بأعیننا» (بر اطاعت از فرمان ما صبور باش که ما همیشه به تو توجه داریم.) من اطمینان خاطر دارم که اگر در برابر خواست خدا صبور باشیم، خداوند ما را به مراتب بالایی خواهد رساند که کمتر از جایگاه شهیدان نیست.