به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، یازدهمین جشنواره «سینما حقیقت» با اعلام برندگان به ایستگاه پایانی خود رسید. به سیاق همه جشنوارهها و رویدادهای فرهنگی حواشی و اعتراضات فراوانی را نیز به همراه داشت. از زمانی که اسامی آثار راه یافته به جشنواره اعلام شد تا زمانی که برگزیدگان این رویداد مهم معرفی شدند، واکنشهای تندی از سوی شرکت کنندگان صورت گرفت.
اغلب این اعتراضات به «سینما حقیقت» به هیات انتخاب و داوری ارتباط پیدا میکند که آثار مهمی را لایق حضور در جشنواره ندانستند و مهمتر از آن آثاری که به لحاظ فرم و محتوا در سطح بالایی قرار داشتند در داوریها دیده نشدند. هر چند در نوع داوریها هیچ ملاک و معیار مشخصی وجود ندارد و داوران بیشتر متکی بر سلیقه شخصی هستند تا اسلوب و روشهایی که باید مد نظر قرار بگیرد، با این حال نتیجه داوری هر چیز دیگری هم بود باز هم با چنین اعتراضاتی مواجه بودیم.
یکی از مهمترین اعتراضات فیلمسازان به حضور فیلم «بانو قدس ایران» در میان نامزدهای این دوره از جشنواره بود که البته این اعتراضات به داوری و برگزارکنندگان آن وارد است. این فیلم در بخش بهترین کارگردانی، بهترین تدوین، بهترین نویسنده گفتار متن، بهترین موسیقی، بهترین فیلم ـ تهیه کننده ـ و همچنین در بخش جایزه «شهید آوینی» به عنوان بهترین کارگردانی مستند بلند نامزد دریافت جایزه شد.
عمده اعتراضات به این فیلم به این مساله برمیگشت که چرا «بانو قدس ایران» که به درخواست تهیه کننده از دور مسابقه کنار گذاشته شده است و حتی در برنامه ریزیهای مشخص شده اکران نشد، مجددا به بخش مسابقه برگشته و با وجود آثار حرفهایتر جشنواره به لحاظ مضمون و فرم، در 6 بخش نامرد دریافت جایزه شده است.
کارگردانان این دوره معتقدند، هر چند «بانو قدس ایران» واجد ارزشهای مضمونی و محتوایی بسیاری است اما این نباید سبب شود که فیلمهای مهم دیگری چون «اشرف، همزاد شاه»، «ارثیه پدری» و ... دیده نشوند. این فیلم نه در فرم و نه در محتوا چیز بدیع و تازهای نداشت تا در 6 بخش نامزد دریافت جایزه شود.
این اعتراضات به اختصاص سالنهای نمایش به برخی فیلمها، نوع برنامه ریزی نمایش و اکران آثار نیز ارتباط پیدا میکرد. همچنین این مساله که چرا یک نهاد دولتی تولید کننده فیلم مستند باشد و برگزار کننده جشنوارهای باشد که آثار خود را به جشنواره وارد میکند و در آخر کار هم به آثار تولیدی خود جایزه میدهد نیز از جمله اعتراضات بود.
این مورد البته تا حدی وارد است و باید تصمیمی اتخاذ شود که سینما حقیقت به صورت مستقل از مرکز «سینمای مستند و تجربی» برگزار شود. وجود یک جشنواره تخصصی در حوزه مستند سبب اعمال یک سلیقه هنری و سیاستگذاری مشخص میشود. مستندسازان هیچ مکان مشخص دیگری برای حضور و تعامل با هم ندارند، همین امر موجب میشود که یک طیف حداکثری از مستندسازان گرد هم جمع شوند. معترضان به این جشنواره به دلیل اینکه جای دیگری برای عرضه آثارشان ندارند بالاجبار به خواستههای این جشنواره تن میدهند.
همچنان که سینمای مستند در بحث تولید متولیان متعددی چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی دارد، میبایست در سیاستگذاری جشنواره «سینما حقیقت» سلایق این تولیدکنندگان نیز دیده شود و یا انتظار میرود جشنواره تخصصی سینمای مستند منحصر به «سینما حقیقت» نباشد.
تنوع آرا و اندیشه و تضارب آنها در جشنوارههای متفاوت سبب ایجاد قلههای متفاوت در حوزه سینمای مستند میشود. همچنین ایجاد جشنوارههای منطقهای در کشور سبب بروز استعدادهای بیشماری در این حوزه خواهد شد. تمرکز بر روی تهران به عنوان مرکز رویدادهای فرهنگی چندان به نفع سینمای ایران نیست. به همین دلیل ضروری است تا استانهای دیگر به خصوص استانهایی که محروم هستند نیز در این رویدادها سهیم شوند چرا که روحیه امید و خودباوری را در آنجا تقویت میکند.
«سینما حقیقت» به سهم خود و در 11 دوره برگزاریاش توانسته سهم مهمی در توانمندسازی فیلم مستند ایفا کند. اما این کافی نیست. ظرفیت و استعداد سینمای ایران فراتر از چیزی است که فکر میکنیم. شناخت این استعدادها و حمایت از آن مستلزم تجدید نظر در ترکیب هیات انتخاب و نوع داوریهاست. همچنین از تصمیمگیریهای شتابزده ـ نظیر اتفاقی که در مورد فیلم «بانو قدس ایران» افتاد که ایجاد شائبه میکند ـ باید به شدت اجتناب شود تا اعتماد و اطمینان فیلمسازان نسبت به تنها جشنواره مستقل فیلم مستند تحت شعاع قرار نگیرد.
با این همه یازدهمین جشنواره «سینما حقیقت» فرصت مغتنمی بود برای دیدن آثار بینظیر و مهمی چون «دستهای خالی»، «ترور سرچشمه»، «آقای دادستان» و... . اکران چندباره این آثار میتواند به ارتقای این نوع مستند منجر شود. امیدواریم که مسئولان مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در این جهت قدمهایی جدی بردارند.
انتهای پیام/ 161