به گزارش خبرنگار دفاع پرس از سمنان، کتاب «طلایهداران مرصاد» روایتگر (کارنامه عملیاتی تیپ مستقل ۱۲ حضرت قائم (عج) استان سمنان در عملیات مرصاد) است که به قلم «رضا وطنی» به رشته تحریر در آمده و توسط ادارهکل حفظ اثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس سمنان منتشر شده است.
متن زیر بخش از خاطرات ثبت شده در این کتاب است.
یکی از معجزات الهی در این عملیات (مرصاد)، چگونگی رسیدن مهمات به مقر صادقین است که باعث تعجب همگان شد.
برادر «عبدالله دخانچی» میگوید:
نکتهی مهم در عملیات «مرصاد» مربوط به معجزه الهی در رسیدن مهمات مورد نیاز در عملیات است. داستان از این قرار بود که ما یک خط پدافندی در «کانی چناران» و منطقه مرزی «ملخخورِ» مریوان داشتیم. در پادگان «قائمیه» در «دزفول»، مهمات فلّهای زیادی موجود بود که ممکن بود کمکم فاسد شده و تاریخ مصرف آن تمام شود. بدین منظور من از «مریوان» با دزفول تماس گرفتم و برای محکم کاری یک نفر را به صورت پیک نیز فرستادم و لیستی از مهمات مورد نیاز را تهیه کردم و گفتم طبق لیست مهمات برای ما بفرستید.
برادرهایی که آنجا بودند به صحبتهای من توجه نکرده و به جای مهمات فلّه، پنج تریلی مهمات آکبند بار زده و برای ما فرستاده بودند. من خیلی ناراحت شدم و با خود گفتم: «بابا اینها چقدر بیفکر هستند. من به اینها با بیسیم و تلفن گفتم؛ پیک را هم فرستادم که برو حتماً مهمات فله بار بزن. اما اینها به حرف من توجه نکردند». خواست و حکمت و مشیّت خداوند متعال بر این بوده که همه کارها بر عکس آنچه که ما خواسته بودیم، اتفاق بیافتد.
خیلی کم اتفاق میافتاد که ما مهماتی را درخواست کنیم و اشتباه فرستاده شود. من خیلی ناراحت شدم. مجدداً بیسیم زدم و گفتم: «بابا، مثل اینکه شما توی باغ نیستید؟! من بیسیم و تلفن زدم؛ پیک فرستادم؛ گفتم مهمات فلهای بفرستید؛ چرا شما بر عکس آن عمل کردید؟ بعد از این که این تریلیها بارشان را خالی کردند، من دوباره میفرستم آنجا. موقعی که رسیدند، مهمات فله بار میزنید و برمیگردند. آن موقع من مهمات آکبند را برای شما عودت میدهم».
ما تریلیهای خالی را برگرداندیم و رفتند دزفول. مهمات فلّه را بار زده و شب سوم مرداد ماه (شب هجوم منافقین) رسیدند به کرمانشاه (باختران) و چون راهها ناامن بود، شب را در مقر کوزران استراحت کردند تا صبح به طرف مریوان حرکت کرده و مهمات را به آنجا برسانند که منافقین همان شب حمله میکنند. انگار مهماتهای آکبند هم ماموریت داشتند و ما از این قضیه غافل بودیم.
برادر «مهدوی» بعد از شنیدن خبر حمله منافقین با برادر «شادیپور»، قائم مقام تدارکات تماس گرفته و به وی میگوید: «بیایید توی فرماندهی که با شما کار دارم.» برادر شادیپور سریع به فرماندهی میرود. آنجا به وی میگویند: «ما مهمات میخواهیم و باید این گردانها را تجهیز کنید».
ایشان میگوید: «اشکال نداره، ما مهمات مورد نیاز گردانها را تامین کرده و آنها را تجهیز میکنیم. هر چند گردانی که خواسته باشید؛ ما آنها را تجهیز خواهیم کرد. هر چه قدر مهمات خواسته باشید؛ ما آنها را فراهم میکنیم». برادر مهدوی فکر میکند که وی شوخی میکنند. چون برادر شادیپور ذاتاً آدم شوخی بود. ژمهدوی میگوید: «بابا شوخی نکن! دشمن حمله کرده، ما نیاز به مهمات داریم. باید سریع گردانها را تجهیز کنیم!» شادیپور میگوید: «بابا من مهمات شما را هر چه بخواهید، میدهم». باز برادر مهدوی و بقیه که آنجا بودند، فکر میکنند وی به حساب پشتیبانی قرارگاه میگوید که من مهمات مورد نیاز را فراهم میکنم. برادر مهدوی میگوید: «بابا، راه قرارگاه بسته است، مسیر خیلی شلوغ است! شما نمیتوانید بروید از قرارگاه مهمات بیاورید». وی میگوید: «من توی مقر به شما مهمات میدهم».
اینها پیش خودشان میگویند «خوب اینها تدارکاتی هستند ممکن است جایی برای روز مبادا مهمات ذخیره کرده باشند». چون همیشه صحبت بود که میگفتند: «تدارکاتیها برای روز مبادا همه چیز دارند». برادر شادیپور در ادامه میگوید: ما همین الآن چند تریلی مهمات در پادگان داریم و قضیه را برایشان تعریف میکند. بعد از آن، همه خوشحال میشوند و مهمات گردانها خیلی راحت تأمین شده و همه آنها را تجهیز میکنند تا آتش جهنم منافقین را در تنگه مرصاد مهیا کنند.
احداث مقر یگانهای سپاه نزدیک تنگه «چهارزبر» از مشیّتها خدا بود
مورد بعدی احداث مقر و عقبه یگانهای سپاه، خاصه مقر صادقین تیپ ۱۲ قائم (عج) در سه راهی «کوزران» و نزدیک تنگه «چهارزبر»، از مشیّتها و خواست خداوند متعال بوده است.
برادر «شوشتری» در همایش طلایهداران مرصاد «بازخوانی و تحلیل نبرد عملیات مرصاد» در «شهمیرزاد» به این مسئله اشاره میکند:
جمهوری اسلامی را خدا خودش همیشه حفظ کرده و خواهد کرد. هیچکدام از برادرها و یگانهایی که برای خودشان در منطقه (باختران و چهارزبر) عقبه و مقری ایجاد کرده بودند؛ برای این نبود که مثلاً روزی از آنها برای دفاع خوب، استفاده کنند، بلکه چون در جنوب هوا خیلی گرم بود و آنجا (منطقه چهارزبر) یک منطقه کوهستانی، جنگلی و خنکی بود که هم به جنوب و هم به شمال غرب نزدیک بود. یگانها زرنگی کرده و آنجا را برای مقر انتخاب کردند. زیرا اگر میخواستند نیروهایشان را از جنوب به شمال غرب و بالعکس ببرند فاصله خیلی زیاد بود، اما از این مقرها، ظرف چهار، پنج ساعت میتوانستند نیروها را جابهجا کنند.
اصلاً در برآوردهای نظامی، کسی برآورد نکرده بود که در اینجا مقر بزنیم و روزی به دردمان میخورد. پنج، شش ماه قبل از عملیات مرصاد این مقرها زده شده بود که واقعاً یکی از نعمتها و الطاف بزرگ خداوندی بود که در وقتش هم جواب داد.
برادر «مهدوی» نیز درباره علت ایجاد مقر صادقین میگوید:
از تنگه «چهارزبر» که به طرف کرمانشاه میآییم، در سه راهی «کوزران» اردوگاهی به نام «صادقین» داشتیم. به خاطر اینکه نیروهای ما در پادگان دزفول (قائمیه) بودند و آنجا در تابستان هوا خیلی گرم است. بنابراین ما مجبور بودیم در تابستان این نیروها را به منطقه خنکی ببریم که نیروها را به اردوگاه صادقین که یک منطقه خوش آب و هوا و ییلاقی بود، میبردیم. به علاوه در منطقه غرب و شمالغرب هم که میخواستیم عملیات انجام دهیم نیاز به جای پایی داشتیم که در منطقه غرب این منطقه را در نظر گرفته بودیم.
آری، منافقین کوردل که چشمشان را بر روی همه واقعیتها بسته بودند و از ابتدای انقلاب و در طول جنگ و بعد از آن، به جای همیاری و کمک به انقلاب مردمی اسلامی، رو در روی خلق مسلمان و انقلاب ایستادند و دست همکاری به رژیم بعثی صدام دادند و سرانجام بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ که میرفت مردم ایران دوران تازهای برای سازندگی کشور آغاز کنند، با هجمهای همه جانبه و با همه توان خود که اهداء شده صدام و جهانخواران بود، کوشیدند تا آرامش بعد از طوفان این ملت را بر هم زنند و کار انقلاب اسلامی را یکسره کرده و ظرف مدت ۳۳ ساعت تهران را فتح کننند. غافل از اینکه خداوند به مؤمنان وعده یاری و نصرت و پیروزی داده و رزمندگان اسلام، خصوصاً نیروهای تیپ ۱۲ قائم آل محمد (عج) را که نام تیپ خود را به نام ولیعصر (عج) و منجی عالم بشریت مزین نمودهاند، یاری خواهد کرد.
همانطوری که در قرآن کریم (سوره توبه و احزاب) آمده است: «شما با کافران به کارزار برخیزید تا خدا آنان را به دست شما عذاب کند و خوار گرداند و شما را بر آنها پیروزی دهد و دلهای اهل ایمان را به فتح و ظفر بر کافران شفا بخشد. ای اهل ایمان به یاد بیاورید نعمتی که خدا به شما عطا کرد وقتی که لشکر بسیاری از کافران بر ضد شما جمع شدند پس ما به مدد و یاری شما بادی تند و سپاهی بسیار از فرشتگان که به چشم نمیدیدید فرستادیم و خدا خود به اعمال شما آگاه بود» و بدین جهت، امدادها و معجزات الهی در عملیات مرصاد به طور مکرر شامل حال رزمندگان سپاه اسلام شد و منافقین از خدا بیخبر در آتش قهر الهی سوختند تا عبرتی برای آنانی باشد که میخواهند با نظام اسلامی که منجی اجرای عدالت و احکام اسلامی در جهان است، دراُفتند. بدینسان هرکه با انقلاب و ملت ایران دراُفتد، براُفتد.
انتهای پیام/