به گزارش خبرنگار دفاع پرس از اراک، تقریباً ۳۰ سال از دیماه سال ۱۳۶۶ میگذرد، روزی که مهدی بالهایش را برای آسمانی شدن گشود و از «شلمچه» به سوی سرزمین ابدیت پرواز کرد.
«مهدی ناصری» سال ۱۳۴۱ در شهرستان «ساوه» از دامان مادری مهربان و پدری زخمتکش متولد شد. پس از گذراندن دوران کودکی و نوجوانی وارد دوره تحصیلی دبیرستان شد و پس از اخذ مدرک دیپلم به خیل جهادگران سازندگی پیوست.
با شروع جنگ تحمیلی در کسوت سبزپوشان توحید درآمد و در جبهههای حق علیه باطل حضور یافت تا با ایستادگی در مقابل دشمن متجاوز، مشتی محکم و کوبنده بر دهانشان باشد.
در عملیاتهای مختلف، از جمله «رمضان»، «بیتالمقدس»، «والفجر مقدماتی»، «والفجر ۱»، «والفجر ۲»، «والفجر ۳»، «والفجر ۴» ،«والفجر ۸»، «خیبر»، «بدر»، «کربلای ۴» و «کربلای ۵» حضور یافت و با پذیرش مسئولیتهای خطیری همچون فرماندهی گردان ولی عصر (عج)، قائم مقام فراماندهی سپاه ساوه و... کاردانی و پشتکار خویش را در خدمت و دفاع از آرمانهای مقدس و معنوی اثبات کرد و سرانجام در سال ۱۳۶۶ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
امروز که پس از ۳۰ سال از عروج ملکوتیش میگذرد، وقتی پای در شلمچه بگذاری هنوز هم میتوانی عطر حضورش را حس کنی و با غروب طلایی رنگ افتاب شلمچه دلتنگش شوی.
در ادامه چند خطی ار وصیتنامه این شهید والامقام را میخوانیم:
در این لحظات حساس که لشکریان اسلام میروند تا با دادن جان خویش، از آرمانهای الهی و میهن خود پاسداری کنند، وصیتنامه خویش را آغاز میکنم.
شب هنگام است، در میعادگاه عاشقان حسین (ع) همه درحال وداع هستند، این آخرین دیدار است، کوله بر دوش و آماده رزم، منتظر طلوع فجر....
در دست بسیجیان، اسلحه بر زمین افتاده شهدایمان است و در دلهایشان نور ایمان.
این خیل مشتاق، گویی به سراغ معشوق خود میروند. اینگونه که آرام و قرار ندارند...
گاهی اوقات فکر میکنم که باید روزی هزاران هزار بار شکر الهی را به جای آورد که در چنین موقعیتی زنده هستم و میتوانم در راه حق جهاد کنم و جان ناقابل خود که امانتی بیش نیست را در راه قرآن و اسلام فدا کنم.
ای جوانان عزیز! ای امت قهرمان! فرصتها را غنیمت بشمارید و راه شهدای عزیز را ادامه دهید که تنها مایه عزت ما، همین جهاد در راه خدا است. مبادا که از امام [خمینی] دست بردارید. او بود که اسلام را نجات داد.
و شما ای پدر و مادر عزیزم! بدانید که من آگاهانه به این راه قدم گذاشتم و میخواهم اگر خدا قبول کند همچون حضرت «علیاکبر (ع)» در کربلای ایران خونم ریخته شود...
اگر خداوند توفیق شهادت را نصیبم کرد، شما صبور و بردبار باشید که خداوند صابران را دوست دارد و خدای را شاکر باشید که امانت الهی را باز پس دادهاید.
و شما برادران و خواهرانم! امیدوارم که شما نیز همیشه موفق و مؤید بوده باشید و راهی را بروید که رضای خداوند در آن است.
انتهای پیام/