به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، حجتالاسلام والمسلمین «سیدعیسی طباطبایی» نماینده امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب در لبنان است که سالها در جبهه خدمترسانی به شیعیان فعال بوده است. وقتی در سن ۲۲ سالگی برای تحصیل علوم دینی به نجف رفته بود، از سوی بعثیها به اعدام محکوم میشود و از آنجا به لبنان میرود. به واسطه ارتباطهایی که با بزرگان لبنان از جمله امام موسی صدر داشت، جایگاهی ویژه در لبنان به دست میآورد، بهنوعی که حضور او در اردوگاه الرشیدیه در دوران درگیریهای داخلی لبنان این غائله را پایان میدهد.
سیدعیسی نقش بسزایی در شکلگیری هستههای حزبالله داشت و پس از آن به اهمیت توجه به پشت جبهه حزبالله پی برد و تأسیس شعباتی از «بنیاد شهید»، «جهاد سازندگی» و «کمیته امداد امام خمینی (ره)» در لبنان از اقداماتی بوده که سید عیسی با الگوبرداری از ایران انجام داد.
امروز در جریان افتتاحیه هشتمین جشنواره مردمی فیلم عمار، پاسداشت سید عیسی طباطبایی نیز برگزار میشود.
شیخ نعیم قاسم معاون دبیرکل حزبالله لبنان درباره شخصیت طباطبایی صحبت کرد.
از چهزمانی «سیدعیسی طباطبایی» را میشناسید و چطور با او آشنا شدید؟
زمانیکه انقلاب اسلامی در ایران پیروز شد، جناب آقای سیدعیسی طباطبایی بهعنوان عالمی فعال بروز کرد و تلاش میکرد تا در لبنان خدماتی را انجام دهد. من تقریباً او را از ابتدای پیروزی انقلاب میشناسم، اما آشنایی کافی بعد از سالها حاصل شد و این به اینخاطر بود که حوزهی کاری وی با حوزهی کاری من متفاوت بود.
او به موسسات جمهوری اسلامی ایران و چگونگی کار آنها در لبنان میپرداخت و من به کار فرهنگی و فعالیتهای مختلف درون حزب میپرداختم، به همین دلیل ارتباط مستقیمی با وی وجود نداشت. اما میدانستم که سیدعیسی طباطبایی فعال است و برای حمایت از تمامی امور حزبالله وارد میدان میشود.
چه زمانی اولینبار با او دیدار کردید؟
گمان میکنم در سال ۱۹۸۲ کمی بعد از یورش اسرائیل، فرصتی برای دیدار و آشنایی بهوجود آمد و اولینبار او را زیارت کردم.
درمورد ارتباط او با حزبالله چه میدانید؟ آیا نقشی در تأسیس حزبالله داشت؟
سید عیسی طباطبایی را به سرباز گمنامی تشبیه میکنم که در جاهای ضروری و در کارهای مهم حضور داشت. اما به جایگاه و نقش اعتقاد نداشت. معروف است که هنگام تأسیس حزبالله یک کمیتهی تخصصی برای پیگیری کارهای حزب وجود داشت، سیدعیسی عضو این کمیته نبود، اما بهحکم ارتباطش با امامخمینی (ره) و مسئولان جمهوری اسلامی ایران تلاش میکرد خدماتی را فراهم آورد تا حزبالله از آنها بهره ببرد، بهطور مثال، وقتیکه «موسسهی شهید» یا کمیته امداد را به لبنان آورد یا وقتی برای تأسیس مراکز فرهنگی امام خمینی (قدس سره) تلاش میکرد یا هر نوع فعالیت دیگری از این قبیل، او این فعالیتها را انجام میداد بیآنکه حزبالله قبلاً در این مورد تصمیم گرفته یا عضو مدیران ارشد یا شورای حزبالله باشد. اما او با مسئولان در ارتباط بود و آنها از اقدامات وی خبر داشتند و او را تشویق میکردند.
سیدعیسی طباطبایی همیشه به مسائلی که موضوع وحدت اسلامی، مسئله فلسطین و نقش جمهوری اسلامی ایران و نقش حزبالله را نمایان میساخت، اهتمام میورزید. چگونه میتوانست بین این چهار موضوع ارتباط برقرار کند؟ او همیشه تلاش میکرد تا این کار را انجام دهد، هرچند میدانست در این راه خطراتی وجود دارد. او میدانست که ورود به اردوگاه رشیدیه او را در معرض خطر ترور قرار میدهد. اما برای تغییر اوضاع، نشاندادن نقش جمهوی اسلامی ایران، رساندن کمکها و حل فتنهی موجود در این کار شجاع بود، بههمیندلیل وارد اردوگاه رشیدیه شد و نقش مثبتی را ایفا کرد.
در خصوص سازمانها و موسساتی که تأسیس شد، کدامیک برای شما مهمتر است؟
در نظر ما مهمترین سازمانها، سازمانهای جمهوری اسلامی هستند که به مسئلهی شهدا، جانبازان و فقرا میپردازند، مثل موسسهی شهید، موسسهی جانبازان، کمیتهی امداد، زیرا طبیعت کار حزبالله، شهدا، خانوادهی جانبازان و از این قبیل را به دنبال دارد.
همچنین در جامعهی مقاومت، نوعی فقر وجود دارد که نیاز به کمک دارد. در این زمینه، تجربهی جمهوری اسلامی، تجربهی مهمی است. جمهوری اسلامی تنها کمک مالی نمیکند بلکه در شیوهی کار و جمعآوری کمکهای مالی، نصب صندوق در اماکن مختلف، تلاش برای دستیابی به فطریه، تأمین سرپرستی فرزندان شهدا نیز کمک میکند.
ایدههایی وجود دارد که در تجربهی زیاد جمهوری اسلامی ایران بسیار مهم هستند. سیدعیسی این ایدهها و همچنین کمکها را انتقال داد، چراکه شعب سازمانهای جمهوری اسلامی ایران در اینجا بنا شد، یعنی مسئولانی هستند که به انتقال کمکها، تجربه و مدیریت اهتمام میورزند. بهنظر ما میان تمام این پروژهها، موسسات جمهوری اسلامی ایران مهمتر هستند، هرچند هر پروژه اهمیت خاص خود را در این امر دارد.
آیا حزبالله امروزه نقشی در اداره موسسه شهید فلسطین دارد؟
موسسهی شهید فلسطین جدا از مؤسسۀ شهید لبنان است. درست است که مدیریت آن در ایران یکی است، اما ما بهعنوان حزبالله رابطهای با موسسهی شهید فلسطین نداریم و آن یک موسسهی مستقل است.
ساخت این موسسه، ایدهی خوبی است، زیرا ورود به خانوادهی شهدا در فلسطین و اهتمام به نتیجهی کار مقاومت، تأثیر مهمی بر خانوادهها بهجای میگذارد. تا زمانیکه خانوادهی شهدا از سوی موسسهی شهید تابع جمهوری اسلامی ایران در رفاه اجتماعی بهسر ببرند، این امر بر ادامهی راه مقاومت، تأثیرگذار است. میبینیم که بازتاب خدمت به خانوادهی شهدا در فلسطین تأثیر زیادی داشته است.
یکی از اقدامات سیدعیسی طباطبایی ساخت بیمارستان بود، این بیمارستانها در خدمت به مردم لبنان و رزمندگان چه نقشی دارد؟
ویژگیای در سیدعیسی طباطبایی وجود داشت؛ بهدنبال خلاهایی بود که کسی بدان اهمیت نمیداد یا نیاز به اهتمام بیشتر داشت. پس میرفت و کمیتهای تشکیل میداد و با ایران ارتباط برقرار میکرد، بودجه فراهم میکرد و وقتی کار موسسه تمام و آماده میشد آن را به حزبالله تحویل میداد.
او جار نمیزد که این موسسات، موسسات سیدعیسی طباطبایی است بلکه میگفت: موسسات حزبالله است، موسسات جمهوری اسلامی ایران است. با کسی که مدیریت آن را بهعهده میگرفت، مشکلی نداشت. همین که ساخت موسسه تمام میشد و آن را تحویل میداد، بهدنبال موسسهی دیگری میرفت.
مثلاً ایدهی ساخت بیمارستان شهید شیخ راغب حرب از سیدعیسی طباطبایی بود، اما یک پول سیاه نیز وجود نداشت؛ زمین و امکانات نبود. او برای یافتن زمین و دریافت کمکهای مالی از ایران تلاش کرد. همهی کارهای مقدماتی را انجام داد و برای این کار کمیتهای تشکیل داد. زمانیکه کار ساخت بیمارستان تمام و آماده شد، هلالاحمر ایران آمد و مدیریت بیمارستان را بهعهده گرفت و در این کار با حزبالله هماهنگی میکرد.
از موضوعی فارغ میشد و به موضوع دیگری میپرداخت، بهطورمثال، در رابطهبا حرم «سیده خوله» در بعلبک، از مدتها پیش مردم میگفتند کاش این حرم، بزرگ، خوب و مناسب زیارت بود، چراکه این حرم کوچک بود و توجهی بدان نمیشد.
سیدعیسی مسئولیت این حرم را پذیرفت. امروزه تبدیل به عمارتِ بسیار بزرگی شده است. سیدعیسی بعد از آنکه مطمئن شد این عمارت ساخته شده است، ادارۀ آن را به حزبالله سپرد. او همیشه به این ایده عمل میکرد.
حتی شبکهی «المنار» را هم او تأسیس کرد؛ در ابتدا ما تلویزیون هم نداشتیم. او اولین کسی بود که برخی برادران را خسته کرد و گفت: «باید تلویزیون و پخش مستقیم در برخی اماکن وجود داشته باشد و نه در ادارهای وسیع» کمکم این امر را رشد داد و سپس آن را به حزبالله تحویل داد. این ایدهی او بود که پرورش داد و اکنون ما شبکهی المنار را داریم، اما ایدهی تأسیس از سیدعیسی بود. او همیشه خلاهای موجود را میدید؛ مواردی که نیاز به حمایت ویژه داشت. در سایهی اشتغال حزبالله به مسائل دیگر که توجه حزب را به خود معطوف میداشت، او به این مسائل میپرداخت و هنگامی که آن را انجام میداد به حزبالله تحویل میداد.
وضعیت کنونی مؤسساتی که سیدعیسی طباطبایی تأسیس کرد چگونه است؟
تمامی مؤسساتی که سیدعیسی طباطبایی تأسیس کرد، سازوکار و مکانیسم پیگیری خودش را داشت، بهطورمثال، موسسهی شهید، مدیرکل دارد و وابسته به موسسهی شهید در ایران است. کمیته امداد، مدیرکل دارد و وابسته به کمیتۀ امداد ایران است. حزبالله، شبکه المنار را بهطور مستقیم پیگیری و مدیریت میکند. بیمارستان شیخ شهید راغب حرب را هلالاحمر ایران با همکاری کمیته تخصصی در این زمینه پیگیری میکند. برای این موسسات، مدیریت واحدی وجود ندارد. هر موسسهای بهسمت مدیریتی رفته است که به آن شباهت دارد یا میتواند آن را مدیریت کند. برخی از این موسسات، بهطور مستقیم، زیر نظر حزبالله اداره میشوند، برخی دیگر هم بهطور مستقیم توسط موسسات جمهوری اسلامی ایران و با نظر و پیگیریهای حزبالله اداره میشوند.
برخی از این موسسات در فهرست تروریستی قرار گرفتهاند.
برخی از این موسسات در فهرست موسسات تروریستی قرار گرفتهاند، به طور مثال، آنها موسسهی شهید را در دایرهی تروریست قرار دادند. اما برخی دیگر از موسسات مانند بیمارستان شیخ شهید راغب یا حرم خانم خوله در این فهرست قرار ندارند. تمامی موسسات سیدعیسی در فهرست موسسات تروریستی قرار داده نشدهاند. این موضوع برمیگردد به ارزیابی آمریکا و گزارشهایی که درخصوص اهمیت این مؤسسات و فشارآوردن به حزبالله برای آنها ارسال میشود. تصمیم برای تحریم این موسسات یا قراردادن آنها در فهرست موسسات تروریستی بخشی از رویارویی با حزبالله است.
یکی از انجمنهایی که سیدعیسی طباطبایی آن را تأسیس کرد، انجمن کوثر است. دراینباره چیزی میدانید؟
انجمن کوثر انجمنی تخصصی است که به موضوع ازدواج جوانان حزبالله و برگزاری عروسی دستهجمعی و فراهمآوردن برخی اسباب اولیه زندگی میپردازد. سیدعیسی تلاش کرد تا کمکهایی را در این زمینه فراهم نماید، سپس حزبالله این پرونده را دریافت کرد و اکنون این حزبالله است که آن را تأمین مالی میکند. اما در ابتدا ایدهی سیدعیسی طباطبایی بود که تلاش کرد آن را عملی سازد. صدها نفر از برادران با این کمکها ازدواج کردند.
رابطهاش با «سیدحسن نصرالله» چگونه است؟
او سیدحسن نصرالله را بسیار دوست دارد و دستور سیدحسن را لازمالاجرا میداند، حتی اگر خلاف عقیدهاش باشد. او مدیریت و رهبری را به سیدحسن نصرالله حفظه الله تعالی میسپارد.
میخواهیم به رفتار شخصی سیدعیسی و خصوصیات اخلاقی او بپردازیم، رفتار او با مردم، خانوادهاش و علماء چگونه بود؟
آنچه من از سیدعیسی طباطبایی میدانم، این است که شبانهروز کار میکند و دست از کار برنمیدارد، حتی زمانیکه مجبور است از کشوری به کشور دیگر و از منطقهای به منطقۀ دیگر برود، بهشدت هم با حزبالله مرتبط است.
او در مقابل فقرا و خانوادۀ شهدا محبت خاصی دارد و قلبش بهسرعت نرم میشود. او تلاش میکند تا فقط خدمت ارائه دهد. او متجرد است، یعنی برای خودش کار نمیکند و به اینکه کار در خدمت حزبالله قرار بگیرد، بسنده میکند. او عاشق امام خمینی قدس الله روحه الشریف و امام خامنهای حفظه الله تعالی است. او انسانی خدمتگزار و در رفتارش با دیگران مهربان است و به انسانیت اهمیت بسیاری میدهد.
آیا میدانید که سیدعیسی در لبنان و بین مردم، آدم معروفی است یا خیر؟
در لبنان همه او را اینگونه میشناسند که یکی از شخصیتهای بارز جمهوری اسلامی ایران و یکی از محبان حزبالله است، زیرا همیشه در این جهت حرکت میکند. شهرت خوبی در این موضوع دارد و حتی مردم عادی نیز او را میشناسند؛ این پروژه را سیدعیسی تأسیس کرد، این پروژه را سیدعیسی بنا کرد. او را میشناسند، زیرا حاضر است، مشارکت دارد و دائم پیگیری میکند.
رابطهی او با علماء چگونه است؟ علمای اهلسنّت و شیعه؟
با همهی علمای شیعه و اهلسنّت رابطۀ خوبی دارد. هرجا دیدار یا نشستی با موضوع وحدت و اتحاد باشد، میبینی که همیشه حضور دارد و در تلاش است، تاجاییکه بخش جداییناپذیری از این وضعیت باشد. در زمان حیات «سیدعباس موسوی» رضوان الله تعالی علیه مشتاق بود تا همیشه وی را در بسیاری از فعالیتهایی که برای علماء و فلسطین انجام میداد، همراهی کند.
عدهای میگویند سیدعیسی طباطبایی ادامهدهندهی راه «امامموسیصدر» است نظرتان دراینباره چیست؟
میتوان گفت: طرز فکر سیدعیسی طباطبایی در خدمت به مردم مانند طرز فکر امام سیدموسیصدر در خدمترسانی به مردم است.
منبع: تسنیم