وصیت‌نامه شهید حجت‌الله خمسه‌ای/ باید به رضاى خدا راضى باشیم

شهید خمسه‌ای در وصیت‌نامه خود آورده است: «همسرم اگر چه دورى من براى تو سخت است؛ اما این را بدان، این خداست که به این کار راضى بوده، پس من و تو هم باید به رضاى خدا راضى باشیم.»
کد خبر: ۲۷۳۱۶۰
تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۳۹۶ - ۰۶:۰۱ - 08January 2018

وصیت‌نامه شهید حجت الله خمسه‌ای/ باید به رضاى خدا راضى باشیمبه گزارش خبرنگار ساجد، شهید «حجت الله خمسه‌ای» چهار اردیبهشت ۱۳۴۳ در قزوین چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام شش دی ۱۳۶۵ در ام‌الرصاص عراق به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

«الهى! وعده‌ بازگشت همه‌ انسان‌ها به سوى توست و در حساب روز قیامت در میدان محشر، حسابرسى اعمال انسان‌ها به دست تو می‌باشد و شهادت می‌دهم که آن موقع امر کنى زمین به زلزله و کوه و دشت هموار گردد و سپاس خداى را که ما را از نیستى به هستى آورد و تمام نعمت‏‌هاى خویش را بر ما افزون بخشید.

بار خدایا! تو را ستایش می‌کنم که ستایش مخصوص تو مى‏‌باشد و ستایش تو است که در میان انسان‌ها، هدایت کنندگان و راهبرانى از میان همان‌ها فرستادى؛ پس چه کسى در روز حساب اعتراض مى‏‌کند که من در دنیا رهبر و هدایت کننده‌اى نداشتم.

خداوندا! به فضل و کرم خود براى انسان‌ها ۱۲۴ هزار پیغمبر، به زبان همان ملت فرستادى تا انسان‌هاى فرو رفته در ظلمت و جهالت را به راه توحید و نور هدایت کنند؛ و سپاس خداوندى را که رهبرانى فرستاد که انسان‌هاى در غل و زنجیر و در ظلمت فرو رفته را نجات دهد.

الهى! تو را سپاس می‌گویم که موضوع بهشت و جهنم را به روشنى در قرآن مجید براى انسان‌ها بیان فرمودى و قرآن کریم را براى هدایت بشریت و براى تحقق بندگى و آزادى، فرستادى.

اى مادر مهربان! از زحماتى که در طول زندگى براى رشد و تربیت من تحمل کردى، سپاسگزارم. از شما تشکر می‌کنم که مرا طورى بار آوردى که راه راست را انتخاب کنم.

از شما پوزش می‌‏طلبم و اکنون من که اسیر این دنیا بودم، با کوله بارى از گناه این مسافرخانه‌ موقتى را ترک مى‏‌کنم و از خدا مى‏‌خواهم که با این بنده‌ ذلیل و حقیر، با فضلش معامله کند و حال که دست خالى می‌روم، امیدوارم جان مرا در راه خودش قبول کند؛ و اى مادر! چه زحماتى براى بزرگ کردن من کشیدى و من مدیون تو هستم و من چیزى در حق تو نکردم؛ خواهشمندم، از من بگذرى و حلالم کنى.

اى همسرم! که مدت ۱۵ ماه با من زندگى کردى تو برایم همسر که نه، بلکه یار من بودى که در تمام مراحل زندگى کمکم کردى و در کلیه‌ سختى‏‌ها و ناراحتی‌ها صبر پیشه کردى.

همسرم! تو از اولاد زهرا (س) هستى و می‏دانى حضرت زهرا (س) و زینب کبرى (س) براى پیشبرد اسلام زحمات زیادى را تحمل کردند؛ پس همسرم! راهى را پیش بگیر که خاندان عصمت و طهارت پیش گرفته‌اند. اگر چه دورى من براى تو سخت است؛ اما این را بدان، این خداست که به این کار راضى بوده، پس من و تو هم باید به رضاى خدا راضى باشیم. ان‌شاءالله این بنده‌ حقیر را مى‏‌بخشید.

همسرم! فرزند عزیزمان را طوری تربیت کن که از پیروان مکتب حسین (ع) باشد و یار و یاور اسلام؛ ان‌شاءالله.

و شما اى برادر و خواهرانم! اگر من لیاقت شهادت داشتم، باید بدانید برادر یک شهید هستید و باید پیام خون مرا به جامعه برسانید، که همانا پیامم مبارزه با کفر است.

هر روز صبح قرآن بخوانید و بعد از نماز دعا کنید و همیشه از خدا یارى بخواهید و در خط اسلام و امام حرکت کنید و اگر از من بدى دیدید، حلالم کنید.»

انتهای پیام/ 111

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار