به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، جشنواره فیلم فجر در طول ۳۵ دوره برگزاری خود شاهد آثار متفاوت با طیفهای گوناگونی بوده که فارغ از هر داوری و اظهار نظری بخشی از تاریخ سینمای ایران محسوب میشوند. در ادوار مختلف جشنواره فجر فیلمهایی نیز به عنوان بهترین فیلم انتخاب شدند که در حافظه تاریخی فرهنگی مردم ثبت و ضبط شدهاند که تنها ۹ فیلم با موضوع دفاع مقدس توانستند سیمرغ بهترین فیلم را به دست آورند.
این آمار با توجه به ۳۵ سال برگزاری جشنواره فیلم فجر رقم قابل توجهی نیست و میتوانست با سیاستگذاری و سرمایهگذاریهایی در حوزه دفاع مقدس، آثار سینمایی مربوط به این حوزه را افزایش داد. با این وجود آثاری که توانستند سیمرغ بهترین فیلم را با موضوع دفاع مقدس، به دست بیاورند از آثار مهم تاریخ سینمای دفاع مقدس محسوب میشوند که در ادامه به این آثار نگاهی خواهیم داشت.
پرواز در شب با حضور رسول سینمای ایران
«رسول ملاقلیپور» یکی از جسورترین فیلمسازان سینمای ایران بود که وی از لحاظ محتوا و فرم تبدیل به یکی از کارگردانان مهم سینمای ایران شده بود. ملاقلیپور کار هنری خود را با عکاسی جنگ آغاز کرد و خصیصههای لازم برای یک عکاس در فضای کارگردانی نیز او را رها نکرد، برای همین آثار سینمایی او قبل از هر چیز در تصویر نمود چشمگیری دارد.
تقریبا در همه آثار ملاقلیپور با تصاویر بکر و نابی روبهرو هستیم که در کمتر اثر سینمایی به خصوص در حوزه دفاع مقدس شاهد آنها هستیم. همچنین در بحث فرم نیز ملاقلیپور یکی از ساختارشکنترین کارگردانان این حوزه است که برای بیان موضوع ابایی ندارد تا روایت خطی را بشکند. نمونه این نوع نگرش را در «سفر به چزابه» میبینیم که بعدها این نوع روایت بر سایر فیلمسازان مختلف اثر گذاشت.
پرواز در شب بعد از نینوا (۱۳۶۲) و بلمی به سوی ساحل (۱۳۶۴) سومین فیلم بلند ملاقلی پور است که در نوع خود و با توجه به سال ساخت آن یعنی ۱۳۶۵ از نظر تکنیکی نظیر فیلمبرداری و نورپردازی بدیع و تازه به نظر میرسد.
«پرواز در شب» روایت یک گردان از نیروهای ایران است که در محاصره عراقیها قرار میگیرد و ارتباط آن با قرارگاه مرکزی قطع میشود. چهار نفر از رزمندگان گردان انتخاب میشوند تا برای درخواست کمک خود را به قرارگاه برسانند که از آن میان سه تن شهید میشوند و یکی خود را به قرارگاه میرساند. فرمانده گردان نیز برای تهیه آب آشامیدنی سربازان زخمی، محاصره دشمن را میشکند، اما شهید میشود. قوای کمکی سر میرسد و پس از مقابله با دشمن بقیه افراد گردان را نجات میدهد. در این فیلم صحنههای جبهه حق علیه باطل با صحنههای عاشورا به هم پیوند خورده و حس شهادت در راه خدا را به خوبی نمایش میدهد.
این فیلم توانست از پنجمین جشنواره فیلم فجر، لوح زرین بهترین فیلم برگزیده را برای رسول ملاقلیپور و لوح زرین بهترین جلوههای ویژه را برای «علی رستگار» به ارمغان آورد. همچنین «پرواز در شب» کاندیدای بهترین موسیقی متن ساخته «محمدرضا علیقلی» و کاندیدای بهترین فیلمنامه نوشته رسول ملاقلی پور شد.
کانی مانگا یک بازمانده از دوران دفاع مقدس
«سیفالله داد» معاون امور سینمایی وزارت و ارشاد اسلامی از سال ۱۳۷۶ تا سال ۱۳۷۹ بود که برخی این دوره را از دوران طلایی سینمای ایران میدانند. همچنین وی با ساخت «بازمانده» یکی از بهترین آثار سینمای مقاومت را برای سینمای ایران به یادگار گذاشت.
سیفالله داد در سال ۱۳۶۶ فیلم «کانی مانگا» را ساخت که رکوردار طولانیترین اکران در تاریخ سینمای ایران شد.
کانیمانگا، روایت سرگذشت خلبانی عراقی است که هواپیمایش در منطقه کردستان عراق سقوط کرده و جان سالم به در برده است. گروهی تکاور زیر نظر سروان یاوری مأمور میشوند تا خلبان را به اسارت درآورند که با نیروهای عراقی درگیر میشوند.
«کانی مانگا» در جشنواره ششمین جشنواره فیلم فجر علاوه بر دریافت سیمرغ بهترین فیلم، موفق به دریافت ۲ سیمرغ بلورین برای بهترین تدوین توسط «روحالله امامی» و بهترین جلوههای ویژه توسط «محمدرضا شرفالدین» شد. «علی ثابتفر» در این فیلم، نامزد بهترین بازیگر نقش دوم مرد شد.
«مهاجر»ی که مهاجر ماند
«ابراهیم حاتمیکیا» قطعا یکی از مهمترین فیلمسازان سینمای ایران است که در کنار رسول ملاقلیپور و احمدرضا درویش بخشی مهمی از تاریخ سینمای دفاع مقدس را به خود اختصاص داده است. حاتمیکیا را باید تنها فیلمساز سینمای ایران دانست که از رشد تکنیک سینمایی و تسلط بر زبان و محتوای آثارش در منش و جهان بینی خود عدول نکرده است. حاتمیکیا کماکان بر همان موضعی ایستاده که در زمان ساخت «هویت» و «دیدهبان» و «مهاجر» ایستاده بود.
حاتمیکیا «مهاجر» را در سال ۱۳۶۸ کارگردانی کرد که یک سال بعد در تیرماه سال ۱۳۶۹ روی پرده سینماها رفت. این فیلم در هشتمین جشنواره فیلم فجر توانست سیمرغ بهترین فیلم را بدست آورد. مهاجر در حالی سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره فیلم فجر آن سال را تصاحب کرد که دو فیلم «مادر» ساخته «علی حاتمی و «هامون» به کارگردانی «داریوش مهرجویی» حضور داشتند.
داستان «مهاجر» درباره هواپیماهای بدون سرنشین مهاجر است که از روی زمین کنترل شده و جهت انجام عملیاتی شناسایی در پشت خطوط دشمن به کار گرفته میشوند. بدلیل برد محدود دستگاه کنترل، خلبانان در دو ایستگاه مقابل، رودرروی هم و در خطوط دشمن مستقر میشوند. خلبانی که به خطوط دشمن نفوذ کرده، در حالی که با دشمن درگیر میشود، با مهارت عملیات شناسایی را انجام میدهد و هواپیما را در هوا تحویل خلبان دوم میدهد در حالی که خود در آخرین لحظات شهید میشود.
«مهاجر» در هشتمین جشنواره فیلم فجر علاوه بر سیمرغ بهترین فیلم، سیمرغ بلورین بهترین جلوههای ویژه توسط «اصغر پورهاجریان» را هم تصاحب کرد.
از خوزستان تا آلمان
ابراهیم حاتمیکیا در پنجمین اثر سینمایی خود توانست یکی از بهترین آثار کارنامه خود را در کشور آلمان بسازد. «از کرخه تا راین» در مجموعه آثار دفاع مقدس رویهای تازه را باب کرد. نگاه به موضوع دفاع مقدس از زاوایه یک درام تاثیرگذار از شاخصههای این فیلم است که توانست با مخطبان پرشماری ارتباط برقرار کند.
حاتمیکیا «از کرخه تا راین» را در سال ۱۳۷۱ و با موضوع جانبازان شیمیایی ساخت.
داستان «از کرخه تار راین» درباره یکی از جانباران شیمیایی به نام سعید است که در یکی از حملات رژیم بعث عراق نابینا شده و به همراه گروهی از همرزمانش برای معالجه به آلمان اعزام میشود. لیلا خواهر سعید که سال هاست در آلمان با شوهر آلمانی و پسرشان یوناس (یونس) زندگی میکند، سعید را در آسایشگاه میبیند. بین سعید و یونس رابطه عاطفی عمیقی برقرار میشود. یکی از همرزمان بسیجی سعید قصد دارد پناهندگی کشور دیگری را بپذیرد و سعید و دوستان دیگرش نسبت به عمل او معترض هستند. با کوششهای پزشکان متخصص یکی از چشمهای سعید معالجه میشود، اما آزمایشهایی که بر روی او انجام میشود روشن میکند که او بر اثر گازهای شیمیایی مبتلا به نوعی سرطان خون شده است. سعید پس از معالجهای نافرجام شهید میشود و پس از مرگ او، خواهرش لیلا عازم ایران میشود.
در یازدهمین دوره جشنواره فیلم فجر «از کرخه تا راین» سیمرغ بهترین فیلم را بدست آورد. همچنین «مسعود ولدبیگی» سیمرغ بهترین چهره پردازی را دریافت کرد.
علاوه بر این، ابراهیم حاتمیکیا برای کارگردانی و بهترین فیلمنامه، «هما روستا» برای بازیگر نقش اول زن، «صادق صفایی» بازیگر نقش مکمل مرد، «مجید انتظامی» برای موسیقی متن، «یدالله نجفی» و «محمود سماک باشی» برای بهترین صدابرداری همزمان و «رضا رستگار» برای بهترین جلوههای ویژه نامزد دریافت سیمرغ بلورین از یازدهمین جشنواره فیلم فجر شدند.
آژانسی شیشهای
ابراهیم حاتمی کیا در ادامه فعالیت هنریاش در حوزه دفاع مقدس موضوع ملتهب و مشکلی را در فیلمی، چون «آژانس شیشهای» مطرح کرد. این فیلم با گذشت ۲۰ سال از ساخت آن به دلیل نگاه حقیقت گرایانهاش هنوز حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. حاتمیکیا این فیلم را در سال ۱۳۷۶ ساخت که برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم در شانزدهمین دوره جشنواره فیلم فجرشد. علاوه بر این در گیشه نیز با فروش بالایی مواجه شد.
این فیلم هشت سیمرغ جشنواره فیلم فجر را را به خود اختصاص داد، از جمله رضا کیانیان بهخاطر بازی در نقش مأمور دولتی در این فیلم جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را دریافت کرد.
«آژانس شیشهای» روایت روزهای پایانی زندگی عباس، بسیجی شهرستانی است که ترکش خمپارهای را کنار شاهرگ گردنش از دوران حضور در جبهه به یادگار دارد که به اصرار همسرش «نرگس» برای معاینه به تهران میآید و در خیابان با همرزم سابقش کاظم روبه رو میشود که با اتومبیلش مشغول مسافرکشی است. پزشک وضعیت عباس را بحرانی تشخیص میدهد و توصیه میکند هرچه زودتر برای درآوردن ترکش به لندن برود. کاظم برای تأمین هزینه سفر عباس، حاضر میشود اتومبیلش را بفروشد. در آژانس هواپیمایی، خریدار اتومبیل پول را به موقع به کاظم نمیرساند و او به ناچار به رئیس آژانس پیشنهاد میکند تا رسیدن پول، سوییچ و مدارک اتومبیل را به گرو بردارد، اما رئیس آژانس نمیپذیرد.
کاظم که عصبانی شده، شیشه دفتر آژانس را میشکند و پس از خلع سلاح یک مأمور نیروی انتظامی، مشتریان آژانس را گروگان نگه میدارد تا مسئولان ترتیب سفر فوری او و عباس به لندن را بدهند. آژانس به سرعت توسط نیروهای انتظامی و امنیتی محاصره میشود و در این بین اصغر، همرزم کاظم و عباس نیز به افراد داخل آژانس میپیوندند. از طرف دیگر احمد کوهی ـ که خود همرزم کاظم بوده ـ به همراه فردی به نام سلحشور به عنوان نمایندگان نیروهای امنیتی وارد آژانس میشوند و از کاظم میخواهند که اسلحه را کنار بگذارد. کاظم نمیپذیرد و پس از آزاد کردن چند گروگان به احمد و سلحشور تا شش صبح مهلت میدهد تا اتومبیلی را برای بردن او و عباس به فرودگاه به آژانس بفرستند.
در این بین، کاظم با پسرش که پشت در آژانس به دیدنش آمده و عباس با همسرش به گفتگو مینشینند و هر یک موقعیت خود را توضیح میدهند. کاظم تا صبح بیدار میماند و در یادداشتهایش برای همسرش فاطمه وضعیت خاص خود را شرح میدهد. ساعت شش صبح، اتومبیل به آژانس نمیآید و کاظم رئیس آژانس را به عنوان قربانی اول انتخاب و کشتن او را صحنه سازی میکند. سرانجام خودرو میرسد، مأموران با نقشه قبلی وارد آژانس میشوند و در حالی که راننده اتومبیل سوییچ آن را در اختیار ندارد، افراد داخل آژانس آزاد میشوند و از دست اصغر با اسلحه خالی از فشنگش نیز کاری برنمی آید. سلحشور و شادمان، همه چیز را پایان یافته تلقی میکنند، اما احمد با یک بالگرد سرمیرسد و با حکمی از مسئولان رده بالا، عباس و کاظم را به فرودگاه میرساند. هنوز هواپیما از مرز هوایی کشور خارج نشده که درست هنگام تحویل سال نو، عباس برای همیشه آرام میگیرد.
در شانزدهمین دوره جشنواره فجر، ابراهیم حاتمیکیا برنده سیمرغ بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه شد. همچنین سیمرغ بهترین موسیقی متن برای «مجید انتظامی»، «پرویز پرستویی» برای بهترین نقش اول مرد، «رضا کیانیان» برای بهترین بازیگر نقش دوم مرد، «بیتا بادران» برای بهترین نقش دوم زن، «هایده صفییاری» برای بهترین تدوین رسید.
علاوه بر این، «محسن روشن» برای صداگذاری، «عزیز ساعتی» برای فیلمبرداری، «عبدالله اسکندری» برای چهرهپردازی و «مهرداد میرکیانی» برای چهره پردازی نامزد دریافت سیمرغ بلورین جشنواره شانزدهم فجر شدند.
یک عاشقانه آرام در دل آتش و دود
رسول ملاقلیپور در سال ۱۳۷۷ «هیوا» را میسازد که یک داستان عاشقانه را در دل جنگ روایت میکند و مثل «سفر به چذابه» روایتی متفاوت دارد. این فیلم در تاریخ ۲ آذر ۱۳۷۹ اکران شد.
این فیلم روایت هیوا اکبری است که پس از گذشت پانزده سال از مفقود شدن همسرش حمید در بحبوحه جنگ، تصمیم میگیرد تا از مناطق جنگی و خانهای که در آن با همسرش زندگی میکرده، بازدید کند. امیر کرمی، که اکنون سفیر ایران در سنگال است و زمانی جزو همراهان حمید در جنگ بوده میخواهد با هیوا ازدواج کند، ولی هیوا به رغم نشانههایی از کشته شدن حمید همچنان در پی شوهرش می گردد.
«هیوا» در هفدمین جشنواره فیلم فجر برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم شد که رسول ملاقلیپور برای این فیلم سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را دریافت کرد.
همچنین دریافت سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری توسط «بهمن اردلان»، سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری توسط «بهرام بدخشانی»، سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه توسط «علی فداکار»، سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه توسط «بهناز نازی»، دیپلم افتخار بهترین نقش اول مرد توسط «جمشید هاشمپور»، تقدیر برای بهترین تدوین توسط «حسین زندباف»، برنده تندیس بهترین صدابرداری توسط «بهمن اردلان» در سومین دوره جشن خانه سینما (۱۳۷۸)، تندیس بهترین جلوههای ویژه «مصطفی رستگاری» در سومین دوره جشن خانه سینما (۱۳۷۸) از افتخارات فیلم «هیوا» است.
در پیچ و تاب فلسفه و عرفان و جنگ
«احمدرضا معتمدی» بعد از دو فیلم تحسین برانگیز «هبوط» و «زشت و زیبا» یکی از متفاوتترین آثار سینمای دفاع مقدس را ساخت. این فیلم که «دیوانهای از قفس پرید» نام دارد فارغ از هر ضعف و قوتی که به فیلم وارد است نگاهی کاملا متفاوت به دفاع مقدس و جانبازان دارد. در این فیلم همچنان نگاه فلسفی فیلم که کمی غامض و دریافت به نظر میرسد، وجود دارد. این نوع نگاه را در آثار بعدی معتمدی «قاعده بازی» و «آلزایمر» قابل ردیابی است.
«دیوانهای از قفس پرید» هر چه که باشد نشان داد که میتوان جنگ تحمیلی را از زوایای مختلفی دید بدون آنکه با مفهوم دفاع مقدس زاویه پیدا کرد. این فیلم در بیست و یکمین جشنواره فیلم فجر (۱۳۸۱) به نمایش درآمد و موفق به دریافت سه سیمرغ بلورین شد.
در فیلم «دیوانهای از قفس پرید» میبینیم که یلدا با روزبه، جانباز جنگ، ازدواج کرده، اما بیماری روزبه شدت گرفته و او را در یک آسایشگاه برای مراقبت و درمان بستری میکنند. یلدا اگرچه علاقه زیادی به روزبه دارد، اما در مورد رابطه اش دچار تردید شده است. روزبه که در دادگستری کار میکند، پیگیر پروندههای مفاسد اقتصادی است. مستوفی، عموی یلدا، در سالهای پس از جنگ از طریق اعمال خلاف و رباخواری و قاچاق و اختلاس، ثروت و نفوذ زیادی به دست آورده است. پسرخوانده مستوفی دلباخته یلداست و قصد دارد با استفاده از نفوذ پدرش با یلدا ازدواج کند. مستوفی نیز سعی دارد با استفاده از وضعیت به هم ریخته روحی یلدا و بیماری روزبه، باعث جدایی آنها شود. از سوی دیگر چشم به ثروت پدر یلدا دارد و با مسموم کردن او یلدا را برای مداوای پدرش در شرایط سختی قرار میدهد. مستوفی که در اجرای نقشههایش قدم به قدم پیش آمده، در مرحله آخر فراست را وارد بازی میکند که رئیس شعبه حقوقی و املاک بانکی است که اموال و داراییهای پدر یلدا در آن قرار دارد. فراست هم دلباختهٔ یلدا میشود و مستوفی برای اینکه از شر روزبه خلاص شود او را رو در روی فراست قرار میدهد که زمانی استاد روزبه بوده. روزبه که پی به واقعیت ماجرا میبرد مصمم میشود حق یلدا و پدرش را بگیرد. یلدا هم که برای مداوای پدرش در آستانه تن دادن به خواستههای مستوفی و فراست است، نهایتاً به سوی روزبه متمایل میشود. مستوفی روزبه را هم مسموم میکند و او دوباره بستری میشود. وقتی یلدا به دیدن او میرود با فراست و مستوفی، روبرو میشود. پس از خروج آنها از اتاق صدای شلیک گلوله به گوش میرسد.
«محمدرضا تختکشیان» برای تهیه «دیوانهای از قفس پرید» سیمرغ بلورین بهترین فیلم را دریافت کرد. همچنین «نیکی کریمی» نیز سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن و «مجید انتظامی» سیمرغ بهترین موسیقی متن جشنواره بیست و یکم را به خانه بردند.
«احمدرضا معتمدی» برای بهترین کارگردانی، «پرویز پرستویی» برای بهترین بازیگر نقش اول مرد و «ایرج رامینفر» برای بهترین طراحی صحنه و لباس نامزد دریافت سیمرغ بلورین جشنواره بیست و یکم شدند.
پدری میان گذشته و آینده
ابراهیم حاتمیکیا با ساخت فیلم «به نام پدر» برای چهارمین بار توانست سیمرغ بهترین فیلم را برای تهیه کنندهاش به ارمغان بیاورد. این فیلم در سال ۱۳۸۴ ساخته شده بود و مثل سایر آثار حاتمیکیا به تبعات بعد از جنگ تحمیلی میپرداخت.
«به نام پدر» درباره رابطه پدری بسیجی و دختر جوان اوست که مینهای باقیمانده از دوران جنگ باعث مجروح شدنش شده است.
«پرویز پرستویی» و «مهتاب نصیرپور» برنده سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد و زن بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر شدند.
همچنین سیمرغ بلورین بهترین چهره پردازی به «مهرداد میرکیانی»، سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی به «ابراهیم حاتمیکیا»، دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه به «ابراهیم حاتمیکیا» تعلق گرفت.
علاوه بر این «کامبیز دیرباز» برای بازیگر نقش دوم مرد، «محمدرضا علیقلی» برای موسیقی متن، «سهراب خسروی» برای بهترین تدوین نامزد دریافت سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر شدند.
همه سه روز، همه مردان، همه وطن
«روز سوم» ششمین فیلم سینمایی «محمدحسین لطیفی» نام داشت. این فیلم در میان آثار سینمای دفاع مقدس اثر قوی و صاحب نگاه تازهای نیست. با این وجود توانست نظر مخاطبان را به خود جلب کند.
این فیلم، روایت آخرین روزهای مقاومت در بخش غربی خرمشهر در سال ۱۳۵۹ است. سمیره و رضا، خواهر و برادری که همراه سایر مردم در حال مقاومت هستند. حلقه محاصره دشمن تنگتر میشود و در نتیجه سمیره که پایش شکسته است و نمیتواند فرار کند در خانه باقی میماند، رضا تصمیم میگیرد سمیره را در حیاط خانه در یک موقعیت نسبتاً خوب با کمی غذا دفن کند تا شبانه بیاید و وی را فراری دهد.
در این بین خواستگار قبلی سمیره که به جمع نیروهای نظامی عراق پیوسته و روزی همکار او در مدرسه خرمشهر نیز بوده است، به عنوان یک فرمانده عراقی به خرمشهر میآید و خانه رضا و سمیره را اشغال میکند و برای نگهبانی از آنجا نیز دو مأمور میگمارد. در این بین رضا سعی بر نجات دادن سمیره میکند که در نهایت خودش، برادر کوچکش رضا و دوستانش شهید میشوند و فقط سمیره از ماجرا جان سالم به در میبرد.
«روز سوم» علاوه بر دریافت سیمرغ بهترین فیلم از بیست و پنجمین جشنواره فجر، سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی این جشنواره را به دست آورد. در سال ۱۳۸۶ «روز سوم» برنده تندیس بهترین جلوههای ویژه میدانی یازدهمین جشن خانه سینما شد.
ایستاده در غبار بعد از ۱۰ سال
«محمدحسین مهدویان» با کارگردانی و نویسندگی «ایستاده در غبار» توانست بعد از ۱۰ سال نگاه ها را به یکی از بهترین آثار سینمای دفاع مقدس جلب کند. «ایستاده در غبار» به تهیهکنندگی «حبیبالله والینژاد» در سال ۱۳۹۴ برنده سیمرغ بهترین فیلم از سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر شد.
علاوه بر این «ایستاده در غبار» برای حضور در بخش «نگاه نو» سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر انتخاب شد. ایستاده در غبار به خاطر خلاقیتهای کمنظیر فیلمسازش، مورد توجه عموم و منتقدین قرار گرفت.
نسخه سریالی ایستاده در غبار که برگرفته از نسخه سینمایی این فیلم است در تیر ماه ۱۳۹۶ در شش قسمت از شبکه یک سیما پخش شد.
«ایستاده در غبار» درباره «احمد متوسلیان» است که دوران نوجوانیاش را در سکوت گذرانده و اکنون بزرگتر شده، فرمانده لشکری میشود که باید در دروازههای خرمشهر با دشمن بجنگند اما سرنوشت او فرسنگها دور از مرزهای ایران رقم میخورد.
این فیلم در بخش «سودای سیمرغ» برنده این جوایز شد:
سیمرغ بهترین فیلم برای «حبیبالله والینژاد»
سیمرغ بلورین جلوههای میدانی و بصری برای «ایمان کرمیان»
سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه و لباس برای «محمدرضا شجاعی»
همچنین این فیلم برای بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه، بهترین تدوین، بهترین صدابرداری و صداگذاری، بهترین چهره پردازی نامزد دریافت سیمرغ بلورین جشنواره سی و چهارم شد.
«ایستاده در غبار» در بخش نگاه نو نیز نامزد دریافت سیمرغ بهترین فیلم و بهترین کارگردانی شد.
راهی که همچنان باز است
سینمای دفاع مقدس در طول عمر پر بار خودش ثابت کرده که سینمای ایران نیازی به سینمای وارداتی (به لحاظ محتوا) و کپی کردن ژانر و تکنیک ندارد. سینمای ایران باید ژانر و گونه بومی خود را تولید کرده و ارتقا دهد. مخاطب سینمای ایران نیازی به ملودرامهای غربی و شرقی ندارد.
مخاطب وقتی به فیلمهای سینمای ایران روی خوش نشان میدهد که همه چیز آن را درک کند. این مخاطب شاید معنای ژانر را درک نکند، اما میزان درگیری او با فیلم بسته به این دارد که گونه مورد نظر چقدر با جهان بینی و نوع نگاهش در تعامل باشد.
این انتظار نابجایی است که توقع داشته باشیم سبد سینمای ایران با آثار دفاع مقدسی پر شود. سینمای ایران همچنان که باید آثار دفاع مقدس و انقلاب اسلامی را در کارنامه داشته باشد به همان میزان نیازمند سیمای کمدی، ملودرام، حادثهای، پلیسی، سیاسی، وحشت و ... است، اما باید توجه داشت این ژانرها ریشه در ایرانی بودن سلیقه مخاطب داشته باشند؛ همچنان که ژانر دفاع مقدس سینمای ایران بومی است و بدیلی ندارد، سایر ژانرهای سینمای ایران باید بومی سازی شوند و با توجه به این رویکرد شاهد اعتلای سینمایی ایرانی و البته اسلامی باشیم.
گزارش از رسول حسنی
انتهای پیام/ 161