به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «محمد نجفی» سه فروردین ۱۳۴۴ در قزوین چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی به عضویت سپاه پاسداران درآمد و عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام پنج دی ۱۳۶۵ با سمت معاون فرمانده گروهان در خرمشهر به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
متن وصیتنامهای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه میخوانید:
«خدایا! براى چندمین بار است که وصیتنامه را تعویض مىکنم! در مدت کوتاهى که در جبهه شرکت داشتم، شهادت را نصیبم نکردى. میدانم که لیاقت شهادت را ندارم؛ اما خدایا! کمکم کن که لیاقت شهادت در راهت را پیدا کنم. ای پرورش دهندهی محمد (ص)، فاطمه (س)، على (ع)، حسن (ع) و حسین (ع) دردمندم و دل شکسته و روحم از این درد مىسوزد؛ امیدوارم جانم را در راه اسلام بپذیرى تا شاید براى محو شدن گناهانم، کفارهاى باشد و شاید بیاموزیم که در هر حال محتاجم و نا امید هم نیستم؛ زیرا بندهی تو هستم و مىدانم که خداى من «ارحم الراحمین» است.
اینجانب، محمد نجفى، هدفم از رفتن به جبهه این بود که اولا به وظیفهی شرعى خود عمل کنم و ثانیا به فرمان امام لبیک گفته باشم.
اى عزیزان! قدر این نعمت الهى را بدانید و در همه حال گوش به فرمان ایشان و در هر زمان لبیک گوى او باشید. همچنین قدر رزمندگان را بدانید که ایشان دوستان خدایند؛ میبینید چقدر اینها آرامند؟ چون قلوب و دلهایشان به یاد خداوند است؛ اینها فهمیدهاند که از کجا آمدهاند و آمدنشان بهر چیست؛ اینان در پرتو داشتن ایمان و سرمایهی عملى، مذهبى و رهبرىهاى صحیح، به درک راز خلقت و سرآغاز و سرانجام آن موفق گردیدهاند؛ اینان کسانى نیستند که معنویات را به دست فراموشى سپرده باشند و کسانى نیستند که براى بهزیستى، ارضاى غرایز و اشباع خواستههاى درونى خود، پیوسته تلاش کنند و در دنیاخواهى و تجمل پرستى غرق شوند؛ اینان، جهان را از دیدگاه هدف نمینگرند و از آن کسانى نیستند که دست روى دست بگذارند و انواع بیدادگرىها را به عنوان صبر و شکیبایى برابر تقدیر تحمل کنند.
اینان کسانى هستند که مقابل هر اضطراب و تشویشی برابر مشکلات دنیوى معقول هستند؛ چون صاحب ایمان مذهبى مىباشند.
اى عزیزان! بدانید که بسیجیان، گفتارشان گفتار حسین (ع)، هدفشان، هدف حسین (ع)، عملشان، عمل حسین (ع) و رهبرشان، اولاد حسین (ع) است.
اینان مولایشان حسین (ع) است؛ اینها جوشش خون حسین (ع) هستند که با نثار خون خود، خون امام حسین (ع) را زنده نگه داشتهاند.
سپاهى هم پاسدار است؛ پاسدار خون حسین (ع)، پاسدار دین و مملکت حسین (ع)، سپاه از روحانیت و روحانیت از حسین (ع) است.
بارالها! سپاه، بسیج و روحانیت را از هرگونه تهمت، افترا و کینه توزى دشمنان در امان بدار؛ زیرا این برادران مثل مولایشان ابا عبدالله الحسین (ع) مظلوم واقع شدهاند.
برادرانم با سلاح ایمان و خواهرانم با حجاب و ایمان، ادامه دهندهی راهم باشند. دخترم ثریا! تو را دوست داشتم، خیلى بیشتر از آنکه فکرش را بکنى؛ ولى دخترم! ناراحت نباش که شهیدان زندهاند و دست خدا بالاى سر ما است. شما طورى رفتار کن که دشمنان بدانند که فرزند چنین رهبرى هستی.
فرزندم! با خدا دوست باش، که خداوند دوستداران خود را دوست مىدارد.»
انتهای پیام/ 111