به گزارش خبرنگار بینالملل دفاع پرس، پس از فروپاشی شوروی ناتو به بهانه حفاظت از «نظم نوین جهانی» به کار خود ادامه داد. اقدامات ناتو، ابتدا در یوگسلاوی، پاکستان، افغانستان، لیبی، بحران بلکان، حوادث 11 سپتامبر و بحران اوکراین (برای پیوستن اکراین به ناتو که با مخالفت روسیه روبرو شده است)، صورت گرفت. شکست ناتو در بسیاری از این اقدامات بیانگر ناکارآمدی این سازمان است؛ برای مثال به شکست ناتو در لبنان، افغانستان و لیبی اشاره میشود.
در سال 1982 ناتو برای اولین بار در لبنان به دلیل اشغال لبنان توسط اسرائیل حضور یافت. هدف ناتو از حضور در لبنان به عنوان یک کشور مستقل که تمامیت ارضی آن مورد تجاوز قرار گرفته بود در اصل تثبیت دستاوردهای اسرائیل در این منطقه بود، بهطوریکه سازمانهای فلسطینی توسط ناتو مجبور به ترک لبنان شدند، پس از تاسیس مقاومت حزب الله و حمله به مقر تفنگداران دریایی آمریکا و بمبگذاری در پایگاه نظامیان صهیونیستی و فرانسوی در جنوب لبنان، اشغالگران صهیونیستی کشور را ترک کردند و ناتو نتوانست امنیت اسرائیل را در جنوب لبنان عملی سازد.
اقدام دیگر ناتو در پی فاجعه 11 سپتامبر سال 2001 بود، نیروهای ناتو با فرماندهی آمریکا بدون مطرح کردن موضوع در سازمان ملل و اجماع اعضای شورای امنیت، به افغانستان حمله کردند. هدف اولیه از این حمله مبارزه با تروریست بود که پیامد آن کشته شدن هزاران تن از مردم بیگناه این کشور بوده است. دیگر اهداف آمریکا در این منطقه نابودی کامل القاعده و طالبان برای باز گرداندن امنیت و ثبات به منطقه بود، لیکن هیچیک از این اهداف عملی نشده است.
هم اکنون بیش از 16 سال از اشغال این کشور توسط آمریکا میگذرد، نیروهای آمریکایی و ناتو در افغانستان هنوز نتوانستهاند تروریسم را در این منطقه از بین ببرند و پاکسازی کنند، این خود بیانگر شکست کامل نظامی آمریکا و ناتو در افغانستان است.
ژنرال بازنشسته آمریکایی پترائوس که پیش از این فرماندهی نیروهای آمریکایی در افغانستان را بر عهده داشت خود اقرار کرد که در حال حاضر گروههای تروریستی در منطقه قدرتمندتر شده اند. هزینه های گزاف چند میلیارد دلاری و مدت زمان طولانی حضور نیروهای آمریکایی در این منطقه سبب شده است تا آنان تنها به آموزش نظامی و ارائه مشاوره به نیروهای افغان جهت مقابله با تروریسم بسنده کنند. ناتو اعلام کرد که به حضور غیرنظامی خود در افغانستان تا هر زمان که لازم باشد ادامه خواهد داد.
ناتو در اوایل سال 2011 (27 مارس) اعلام کرد قصد عملیات نظامی علیه لیبی با استناد به قطعنامههای 1970 و 1973 شورای امنیت را دارد که هدف از آن حمایت از غیر نظامیان لیبیایی که توسط نیروهای قذافی مورد حمله قرار میگیرند، میباشد و نیز اعلام کرد که عملیات آنان شامل سه بخش است؛ تحریم و ممنوعیت تسلیحات نظامی، اجرای منطقه پرواز ممنوع و در نهایت حمایت از غیر نظامیان. حملات ناتو به لیبی به سرنگونی قذافی منجر شد؛ اما شبههای عمیق در خصوص اهداف واقعی ناتو بر جا گذاشت؛ زیرا این پیمان یک پیمان نظامی است که در صورت حمله یا تجاوز کشوری به یکی از اعضای ناتو، آنان ملزم به دفاع جمعی میباشند. بر خلاف افغانستان که حمله تروریستی به آمریکا از سوی طالبان حاکم بر افغانستان بود؛ اما در مورد لیبی؛ نه کشور لیبی و نه حامیان قذافی هیچیک تعرضی به یکی از اعضای ناتو نکرده بودند. تجربه لیبی نشان داد که نمیتوان به ناتو به عنوان بازوی نظامی شورای امنیت (که آمریکائیان بر آن اصرار دارند) اطمینان داشت.
آثار منفی عملیات نظامی ناتو منجر به کشته و زخمی شدن تعداد کثیری از مردم بیدفاع لیبی و تخریب وسیع زیرساختهای آن کشور شد و در پی آن واکنش شدید برخی از کشورها، به شکل عامل بازدارندهای جهت تکرار این سناریوی در دیگر کشورها توسط ناتو درآمده است.
نقش ایران در منطقه و ناتو
انقلاب اسلامی ایران تجربیات بسیار سختی را پشت سر گذاشته است از همان اوایل انقلاب جنگ تحمیل شده از سوی آمریکا و متحدانش و تحریمهای خصوصا اقتصادی سنگین سبب شد تا ایران برای امنیت خود به تولید ادوات نظامی بپردازد که ثمره تلاشهای مستمر آن تولید موشکهای بومی است تا با قدرت از تمامیت ارضی سرزمینمان دفاع شود. خودکفایی نسبی ایران در بعد نظامی، توانایی ایران در استفاده از قدرت هستهای برای مصارف غیرنظامی و خصوصا در پزشکی هستهای و کسب موفقیت جهت ساخت فراوردههایی مختلف با استفاده از این صنعت، کارآمدی ایران را به عنوان قدرت منطقهای در خاور میانه به خوبی نشان میدهد.
ایران به عنوان کشوری که در تثبیت صلح و امنیت منطقه نقش مثبت و فعالی دارد، مطرح است. در همین راستا دروژیلوفسکی استاد دانشکده دولتی روابط بینالملل مسکو با اشاره به حمایت آمریکا و غرب و دستگاههای اطلاعاتی کشورهای عرب از گروههای تروریستی منطقه و داعش، به تمجید سیاست ایران در مقابله و مبارزه با تروریسم و داعش پرداخت. گری سیک پژوهشگر ارشد خاورمیانه در دامشگاه کلمبیا تاکید دارد که برخورد و واکنش ایران نسبت به مشکلات منطقه از نقطه نظر آمریکا با اهمیت است؛ زیرا ایران با همسایگان خود در صلح است و به قوانین بینالمللی احترام میگذارد.
توان ایران در حل و فصل منازعات و چالشهای منطقه مانند میانجیگری ایران در حل مسئله قرهباغ و تاجیکستان با استفاده از پشتوانههای فرهنگی و سوابق تاریخی مشترک دو کشور، اعلام آمادگی ایران برای میانجیگری بین دهلینو و اسلام آباد در بحران کشمیر، در خواست رئیس جمهور پیشین یمن از ایران و حزبالله لبنان جهت میانجیگری اختلافات حزبش با انصارالله یمن، توسعه همکاریهای منطقهای ایران با همسایگانش در حوزههای ترانزیتی، زیست محیطی، انرژی، بانکی، گردشگری و کمک های بشردوستانه ایران به کشورهای همسایه و غیرهمسایه نیازمند نظیر افغانستان، آذربایجان، یمن، سوریه، میانمار، و سومالی، ایران را به عنوان یک قدرت منطقهای تاثیرگذار نمایش میدهد.
عدم ثبات منطقه توسط گروههای تروریستی و ایجاد تنش در بین قومیتهای مختلف و یا درخواست کشورهای عرب منطقه برای حضور آمریکا به دلیل ایرانهراسی که نشات گرفته از دستگاههای عظیم تبلیغاتی غرب است، راه را برای حضور ناتو در منطقه فراهم میکند با این وجود، توسعه و گسترش ناتو در خاورمیانه همواره با سد بزرگی چون ایران روبرو بوده است. عملیات ناتو در افغانستان و ایجاد پایگاههای متعدد نظامی در این کشور به منظور تحتنظر گرفتن تحرکات هند، پاکستان، چین و خصوصا ایران بوده است. توجیحات مقامات آمریکایی و نیز دبیرکل ناتو در خصوص استقرار طولانی مدت نیروهای آمریکایی در افغانستان به منظور توسعه این کشور، جز ایجاد بستری برای حضور دائم نظامی آمریکا (خصوصا از طریق ناتو) در منطقه نمیباشد.
بهطور کلی، اقدامات ناتو در برخی از کشورها همچون افغانستان و لبنان با شکستهای فاحشی همراه بوده است که هزینههای مالی و جانی زیادی را هم برای اعضای این پیمان و هم مردم بیگناهی که هدف حمله ناتو قرار گرفتهاند، داشته است. ایران اسلامی به عنوان یک قدرت منطقهای برای آمریکا و غربیها مانع بزرگی در مقابل محقق ساختن برنامههای آنها محسوب میشود، به همین جهت آنها به دنبال مخدوش کردن چهره جمهوری اسلامی ایران مخصوصا در منطقه میباشند.
انتهای پیام/ 431