به گزارش دفاع پرس از تهران، «علی یعقوبنیا» در خردادماه سال ۱۳۳۸ در خانوادهای مذهبی در روستای «پرسیان» شهرستان «آوج» همدان دیده به جهان گشود.
چندی بعد به همراه والدینش به «عباس آباد» شهریار مهاجرت کرد و تحصیلاتش را تا پایان مقطع متوسطه در این شهر با موفقیت به پایان برد.
با اوجگیری انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره)، همگام با تحصیل به همراه تعدادی از دوستانش پا به عرصه مبارزه علیه رژیم پهلوی نهاد.
پس از پیروزی انقلاب، مبادرت به تشکیل کلاسهای عقیدتی و اخلاقی برای جوانان بسیجی در مسجد «حبیب ابن مظاهر» عباس آباد کرد.
در سال ۱۳۵۹ بهعنوان معلم پیمانی وارد آموزش و پرورش شد و سه سال بعد در کنکور سراسری در رشته «الهیات» دانشگاه تهران قبول شد.
علی مدتی سرپرستی تربیت معلم شهید مدرس «ملارد» را بر عهده گرفت. رفتار و کردار نیکویش باعث شد که بسیاری از دانشجویان وی را الگوی رفتاری خویش قرار دهند.
وی بارها از سنگر تربیت معلم، داوطلبانه عازم جبهههای نور علیه ظلمت شد. بار اول چشم راستش را در راه معبودش هدیه کرد و پس از چهار سال افتخارآفرینی، در ۲۵ دیماه سال ۱۳۶۵ در عملیات «کربلای ۵» بر اثر اصابت موشک بالگرد متجاوزان بعثی به شهادت رسید و پیکر پاکش در گلزار شهدای عباسآباد به خاک سپرده شد.
فرازهایی از وصیتنامه شهید «علی یعقوبنیا»:
با توجه به ضرورت پایداری اسلام عزیز و گسترش انقلاب اسلامی و مبارزه با کفر و الحاد و فرمان امام امت، تصمیم گرفتم به جبهه مقدس نور علیه ظلمت، برای جهاد بشتابم، باشد که در سایه جهاد، اعتلای کلمه «الله» تحقق یابد.
جهادی که در دایره ولایت امام عادل (ولی فقیه) باشد و جهادی که نتیجه آن حاکمیت ولایت خدا باشد، ارائه مجد و عزت و سربلندی برای نسلهای آینده باشد و جهادی که نتیجه آن حرکت و سیر بندگان به سوی الله و تقرب یافتن آنان به کمال مطلق باشد و تحول عمیق فکری معنوی در روح اجتماع باشد. مستضعفین مؤمن وارثان زمین و پیشوایان آن باشند و زمینهسازی برای ظهور حضرت صاحب الامر، ولی عصر (عج) باشد. (انشاءالله).
اما از خداوند سبحان و خالق عزیز میخواهم که مرا از دوستان و مقربین خاص خودش قرار دهد و عالیترین مرتبه کمال انسانیت یعنی شهادت [را] برای من قرار دهد و اگر امر بر این مبنا قرار گرفت، از خدا طلب عفو و بخشش نموده و کسب رضایت و خشنودی او را خواهانم.
سپس از مادر مهربان و دلسوز و عزیز که بسیار زحمت برایم کشید، طلب عفو و گذشت کرده و از خدا برای او اجری عظیم خواهانم.
از همه اقوام و دوستان طلب گذشت دارم و بر همه توصیه دارم که خدای سبحان را به حق بشناسند و شناخت و عرفان قلبی پیدا کنند و او را خالصانه بندگی کنند. امور را با توکل بر او جاری سازند و در کارها و برخوردها جاذبه و دافعه الهی داشته باشند و تقوی الهی واخلاق اسلامی، رشد مذهبی و بصیرت حق طلبی و تلاش خستگی ناپذیر را در تکامل زندگی به سوی معنویات و قرب به خدا را سرلوحه حرکتشان قرار دهند.
حرکت در صراط مستقیم، راه خدا و حضرت رسول (ص)، راه ائمه و نه تندروی و نه کندروی و نه چپ و نه راست، خلاصه حرکت علیگونه و حسینگونه داشته باشند. مانند آنها فکر کنند، زندگی کنند، بصیرت و عبادت کنند، درس بگیرند و درس بدهند و مانند آنها بمیرند.
معلمین عزیز، همکاران گرامی، مبانی عقیدتی اسلام و اخلاق اسلامی و علوم لازمه را (امام) صادقگونه به دانش آموزان و دانشجویان تعلیم دهند.
دانش آموزان و دانشجویان عزیز در جهت فراگیری علوم اسلامی و دیگر علوم ضروری جامعه اسلامی عمیقاً تلاش کنند و مقر به فرائض بوده و متعلق به اخلاق اسلامی باشند و همواره یار و یاور امت و امام و ولیامر باشند، چرا که اساس پایداری نظام شما در شناخت و حب و دوستی و اطاعت امام است.
اما در مورد خانهام در [شهر] «اندیشه» و ماشین، آنها را فروخته و در راه خدا مصرف کنید و کتابهایم را [نیز] به کتابخانه مسجد و بسیج عباس آباد هدیه نمایید.
انتهای پیام/