گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ حامد افروغ؛ انقلاب اسلامی ایران در سال 57 طبق فرمایش امام خمینی (ره)، «انفجار نور بود» انفجاری که خواسته یا ناخواسته دلهای بسیاری را روشن و چشمهای بسیاری را باز کرد. از همین رو این بیداری که نوید صبحی روشن (ظهور حضرت ولیعصر(عج)) است علیرغم تمام توطئهها و کارشکنی ها راه خود را به دلها و افکار روشن ضمیر و پیجوی حقیقت باز کرده است.
انقلاب اسلامی اگر چه بیشتر عالم سیاست را تکان داده است، اما آنچه که در بطن آن بیش از همه حائز اهمیت است، وجهه فرهنگی آن است. فرهنگی که از طریق روشنگری های امام راحل در دوره سیاه طاغوت، راه تغییر رژیم استبدادی پهلوی را هموار کرد. ظلم ستیزی، بصیرت، امر به معروف و نهی از منکر حاکمان و افراد جامعه، نفی بی تفاوتی نسبت به اتفاقات جامعه و جهان، پیروی از امام عادل و تلاش برای ایجاد یک حکومت سالم و الهی در مجموع برگرفته از فرهنگ اصیل انقلاب است که به دلیل همخوانی با ذات و فطرت همه انسانها علیرغم توطئههای دشمنان، همچنان در صدر آرزوها و تلاش های مردم قرار دارد.
در آستانه ایام الله فجر، خالی از لطف نیست که این امور از سوی مردم و مسئولین مورد بازنگری قرار گیرند تا رتبه خود را در مقایسه «بایدها» و «بودها» بیابیم و برای رفع نقصانةا تلاش کنیم. بی شک همه آسیب های اجتماعی امروز را نمی توان به مسئولین نسبت داد و خود را مبرا دانست چرا که امروز دیگر مانند دوران ستمشاهی اجانب برای مدیریت کشور ما تصمیم نمی گیرند، لذا مسئولین نیز فرزندان برآمده از دل همین مردم اند.
آنچه که بیش از همه در این سیاهه مورد توجه است، فضای ناگهان گشوده شده رسانهای است که بعد از انقلاب رخ داد و مردم ما را از آن بی خبری با اختناق عجین شده به دنیای اخبار بدون پالایش شده وارد کرد. اخباری که به دلیل کثرت و گستره زیاد خود قدرت پالایش و تحلیل را از مخاطب گرفتند و در این میان توسط نخبگان اجازه داده شد تا هر گزاره غیر انسانی و یا غیر الهی به عنوان منشا رفتار اجتماعی مردم قرار گیرد. گزاره هایی که مانند سوراخی در سد، شکافی بزرگ در آینده را رقم زدند.
یک بحثی که بین برخی نخبگان مطرح است، بحث مشهورات غلط است. یعنی جملات و گزاره هایی فلسفی که اشتباه اند اما چون به مردم القا شده که درستاند، مبنای رفتار جامعه قرار گرفته اند. گزاره هایی چون: «خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو»، این جمله شاید ساده به نظر بیاید اما بزرگترین ضربه را به حس مسئولیت پذیری و دلسوزی آحاد جامعه در برابر هم می زند، مخاطب برای عدم رویارویی با برخورد غیر دلخواه دیگران، خود را با آنها همراه می کند حال آنکه ممکن است آن رفتار جمعی غلط باشد؛ یا برخی می گویند اگر کسی از مسئولین کار کرد و در کنار آن دزدی هم کرد ایراد ندارد! به این منظور که اگر کسی دزدی می کند، برای مردم قدمی هم بردارد. این جمله هم شاید در ظاهر می خواهد منفعت جامعه را تضمین کند اما غافل است از اینکه قبول کردن این منطق، انسان را به قهقرا می برد زیراکه با خو گرفتن طبع آدمی به راه غلط و لقمه حرام، دیگر انصافی نخواهد ماند تا بخواهد به کسی خدمتی کند، اینگونه می شود که کسی با ربودن سه هزار میلیارد تومان (یارانه یک ماه یک ملت در زمان خود) به ریش هموطنانش می خندد.
از این دست مشهورات غلط سرتاسر زندگی ما را پر کرده اند، خصوصا که شبکه های مجازی که خود بزرگترین عامل تنهایی های امروز ما در جامعه هستند، با دمیدن بر یک فضای احساسی ناامید کننده سعی در القای خودپرستی و خودبینی بین مردم دارند و مردم بدون توجه به این امر بر آتش این معرکه می دمند. فضایی که همه اطرافیان را خودخواه و خودبین ترسیم کرده و شخص را بی عیب و درست کردار معرف می کند و نوعی خودشیفتگی را در روح مخاطبش پایهگذاری می کند.
امروزه که همه خود را تشنه کشف حقیقت می نمایانند اما در حقیقت تشنه کسب آنچه دوست دارند، هستند، اگر حواسمان به آنچه به عنوان اطلاعات و اخبار دریافت می کنیم نباشد، نه تنها فرهنگ انقلابی و اسلامی، که فرهنگ انسانی خود را نیز از دست می دهیم که نمونه های بارز آن را در رفتارهای اجتماعی مثل رانندگی، خرید و فروش و تعاملات اداری و غیره می توانیم ببینیم.
انتهای پیام/ 112