به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، کتاب «آتش و خشم، درون کاخ سفید ترامپ» این روزها پرفروشترین کتاب در امریکا شده است. کتابی که حاوی انتقادهای تندی علیه دونالد ترامپ است و در آن نزدیکترین افراد به رئیسجمهور امریکا، سلامت روانی ترامپ را زیر سؤال بردهاند. چیزی که در ظاهر ترامپ را به خشم آورده است. «آتش و خشم» در حال ترجمه به زبان فارسی است، محمدرضا اربابی مترجم این کتاب، در گفتوگویی درباره اهمیت «آتش و خشم» و دلایل پر فروش شدن آن میگوید.
«آتش و خشم، درون کاخ سفید ترامپ» در صدر فروش کتاب امریکا قرار گرفته، به عنوان کسی که متن کتاب را خواندهاید، بگویید چه چیزی در این کتاب وجود دارد که آن را در کانون توجه قرار داده است؟
کتاب هنوز هم در عصر رسانهها جایگاه خود را دارد. از نظر رسانهها بهترین و شاید مستندترین خبر چیزی است که از درون یک مجموعه یا سازمان منتشر میشود، مانند مطالب این کتاب که کاملاً از داخل کاخ سفید و بر اساس مصاحبههای مستند جمعآوری شده است. سبک روایت کتاب هم خیلی خوب است. از همه مهمتر هم سوژه کتاب است. شخصیت ترامپ، رفتار و سخنان شاذ وی باعث شده تا در تمام جهان به شخصیتی مورد توجه رسانهها تبدیل شود. در کنار آن زندگی شخصی، اخلاق و حتی سلامت روانی وی نیز موضوعات مورد علاقه رسانهها است، چیزی که در این کتاب نیز به آن پرداخته شده است.
درباره «مایکل وولف» نویسنده این کتاب توضیح دهید؟
وولف یک خبرنگار و ژورنالیست است، در مقدمه کتاب توضیح میدهد که اصلاً فکر نمیکرده که ترامپ رئیسجمهور شود و به اولین مصاحبهاش با ترامپ اشاره میکند، زمانی که دونالد ترامپ یک نامزد انتخاباتی عادی بود و کسی فکرش را نمیکرد که حتی به عنوان نامزد نهایی مطرح شود. وولف میگوید در خانه ترامپ با وی مصاحبه کرده در حالی که ترامپ داشته بستنی میخورده و حرف میزده و وولف نیز حرفهای وی را جدی نمیگرفته! به نظرم وولف شیوه خیلی خوبی در روایت دارد، به قول ما مترجمها نه آنقدر «خشک» است که خواننده فکر کند، دارد کتاب تاریخ ورق میزند و نه خیلی «تر» است که شاخ و برگهای اضافه به موضوع داده باشد.
مهمترین پیامد انتشار و استقبال از «آتش و خشم» چیست؟
به نظر من که مطالعه سیاسی نیز دارم، کتاب در ظاهر تلاش کرده شخصیت منفی از ترامپ ترسیم کند. اما از آن سو میبینیم فضای حاکم پیرامون اینکه یک خبرنگار توانسته به کاخ سفید برود، با نزدیکان رئیسجمهور امریکا علیه ترامپ مصاحبه کند و آن را آزادانه منتشر کند، به گونهای پروپاگاندا و تبلیغ برای نشان دادن فضای بازی سیاسی در امریکا است. نشان دادن آزادیهای رسانهای در امریکا، چیزی است که با انتشار این کتاب، به افکار عمومی القا میشود. ترامپ نیز که شخصیتی رسانهای و اقتصادی دارد، دوست دارد همیشه در مرکز توجه رسانهها باشد و بعید نیست این نمایشی برنامهریزی شده از سوی خود ترامپ باشد.
این القای آزادی بیان و نشان دادن فضای باز سیاسی در امریکا در زمانی رخ میدهد که حتی نقد یا ایجاد شک درباره مسئله تاریخی مانند «هولوکاست» با واکنش تند دولت ایالات متحده امریکا روبهرو میشود و منتقدان با محکومیت و مجازات روبهرو میشوند!
بله، برای همین فضاسازی برای کتاب «آتش و خشم» بیشتر نشان دهنده یک پروپاگاندای امریکایی است.
کتابهای سیاسی مانند «آتش و خشم» چقدر در بازار کتاب ایران مخاطب دارد؟
ژانر سیاسی جامعه مخاطب خود را دارد. ما ادبیات سیاسی داریم که ذیل آن میشود زندگی چهرههای سیاسی مانند ترامپ را طبقهبندی کرد. همین الان هم اگر کتابی درباره رهبر کره شمالی منتشر شود، به خاطر جذابیتی که در شخصیت رهبران سیاسی وجود دارد، قطعاً با استقبال روبهرو میشود. متأسفانه ما در این ژانر کتاب خیلی کم کار هستیم و درباره چهرههای شاخص انقلاب اسلامی کتابی برای عرضه بینالمللی تولید نکردهایم. مقام معظم رهبری چهره ویژه هستند که در بعد سیاسی و دینی شاخصاند، نظرات و زندگی ایشان میتواند موضوع کتاب باشد و میتوان آن را در جهان منتشر کرد، اما میبینید که با وجود داشتن چنین شخصیت ویژهای به آن نپرداختهایم.
درباره نامه مقام معظم رهبری به جوانان غربی هم گویا کار شایستهای انجام نشده است!
بله، اگرچه تلاش شد که به خوبی منتشر شود، ولی در عمل میبینیم که حتی متن ترجمه آن غلط هم دارد. من غلطهای ترجمه انگلیسی را دیدهام و دوستانم که ترجمه به زبانهای دیگر را دیده بودند هم گفتند که غلط زیاد بوده است.
به نظرتان کتاب «آتش و خشم» میتواند برای سیاستمداران ایرانی نیز مفید باشد؟ مثلاً از اطلاعات آن استفاده کنند؟
اگر شما قول میدهید که سیاستمداران ما مطالعه دارند و برای مطالعات جانبی وقت میگذارند، من به شما پاسخ میدهم، «بله» و قطعاً خیلی مؤثر خواهد بود.
رسانهها بیشتر بر کدام بخش کتاب توجه داشتهاند؟ کتاب توانسته موجی راه بیندازد؟
در بحث عدم صلاحیت روانی دونالد ترامپ، یکی از منابعی که مورد استناد رسانهها قرار گرفته، متن همین کتاب است و تأثیر خیلی زیادی بر تحلیلهای رسانهها داشته است.
آسیبی در حوزه ترجمه داریم که وقتی یک کتاب در جهان به شهرت میرسد، همزمان چند ترجمه از آن در ایران منتشر میشود و اکثر آنها در ترجمه دارای اشتباههای متعددی هستند!
به عنوان یک مترجم و البته رئیس انجمن صنفی مترجمان تهران، باید بگویم یکی از جدیترین معضلاتی که در ترجمه با آن مواجهیم همین است. وقتی کتاب خارجی در دنیا پرفروش میشود، ناشران تحریک میشوند که برای رسیدن به منفعت اقتصادی، سریعتر آن را در ایران منتشر کنند. از آنجایی که حق کپی رایت نیز اجرا نمیشود و ترجمهها انحصاری نیست، موجی از ترجمه آن کتاب به راه میافتد. هر ناشر تلاش میکند که سریعتر کتاب را به بازار برساند و حتی میبینیم برای اینکه کار با سرعت بیشتر انجام شود سراغ ترجمه به وسیله «گوگل ترنسلیت»(مترجم سایت گوگل) میروند. همه تلاش میکنند موج اول انتشار کتاب را داشته باشند تا فروش بیشتری داشتهباشند. متأسفانه جامعه ما نیز این موج را میپذیرد، برای همین بسیاری از مترجمان حرفهای و خوب که نمیخواهند کیفیت را فدای سرعت کنند، از این موج سواری عقب میافتند و نمیتوانند ترجمهشان را به موقع برسانند.
فکر نمیکنید این اتفاق برای ترجمه «آتش و خشم» هم رخ دهد؟
تمام تلاش ما این بود که حداقل آن موج اول را حذف کنیم و با اطلاع رسانیهایی که انجام دادیم، ناشران را از ترجمه کتاب با خبر کنیم، ولی خبر دارم که چند ناشر تلاش میکنند کتاب را زودتر ترجمه و منتشر کنند. ما میخواهیم حتی اگر اولین نباشیم ولی بهترین ترجمه از کتاب را داشته باشیم.
ترجمه «آتش و خشم» چه زمانی منتشر میشود؟
همه تلاشمان این است که در نهایت تا پایان سال کتاب را منتشر کنیم.
منبع: جوان