به گزارش خبرنگار دفاع پرس از کرمان، «علی بینا»، فرزند حسن، سال ۱۳۴۱ در «عنبرآباد» جیرفت به دنیا آمد. دوران دبستان را در روستای عنبرآباد گذراند و دوره راهنمایی را با موفقیت طی کرد. زمانی که از مدرسه به خانه میآمد، در امور کشاورزی به پدرش کمک میکرد.
قبل از انقلاب، فعالیتهای زیادی انجام داد. فعالیتهای مذهبی و سیاسی علی باعث شد از مدرسه اخراج شود.
در ۱۸ سالگی از طریق سپاه پاسداران به جبهه رفت، جنگ را ادای تکلیف الهی میدانست و میگفت: باید تا آخرین قطره خونمان بجنگیم تا پیروز شود. او در جبهه، فرمانده گردان بود و در پشت جبهه کارهای تبلیغاتی انجام میداد تا جوانان را جذب جبهه کند و سرانجام در ۱۳۶۵.۱۰.۲۹ در منطقه «شلمچه» در عملیات «کربلای ۵» تیری به پهلویش میخورد و به شهادت میرسد.
ما برای ناموس خود میجنگیم
«حسن بینا» پدر بزرگوار شهید «علی بینا» نقل میکند: علی توصیه میکرد که به فکر آخرت باشیم و به مال دنیا اهمیت ندهیم، یک بار به علی گفتم: «چند سال جبهه رفتهای، بگذار دیگران به جبهه بروند». ولی وی در جواب من گفت: «آیا شما حاضرید که همسر و دخترتان را سرلخت و برهنه بیرون ببرند. ما برای ناموس خود میجنگیم».
برای خودسازی، باید اول از جسم شروع کنیم تا روح را متعالی سازیم
«فاطمه آباد» همسر بزرگوار شهید «علی بینا» میگوید: علی همیشه با وضو بود. نماز شب را هیچ وقت فراموش نمیکرد. به دیگران خیلی احترام میگذاشت و میگفت: «برای خودسازی باید اول از جسم شروع کنیم تا روح را متعالی سازیم».
در مقابل رفتارهای ناپسند با شیوه اصولی برخورد میکرد. در امور زندگی و در مقابل اعمال غیرمنتظره با مدارا عمل میکرد، هرگاه به مرخصی میآمد به دیدن خانوادهی شهدا، رزمندگان و ملاقات مجروحین میرفت، یا به روستاها میرفت تا بتواند برای جبهه نیرو جذب کند. گاهی به کمیته امداد میرفت و مقداری لوازم میگرفت و بین بچههای مسکین و یتیم تقسیم میکرد.
فرماندهای است که اخلاق و رفتارش مشابه پیامبر (ص) است
یکی از همرزمان شهید «علی بینا» نقل میکند: پیرمردی به جبهه آمده بود و اصرار داشت در گردان «علی بینا» باشد. از وی پرسیدند: «چرا اصرار داری در گردان او باشی؟» گفت: «او فرماندهای است که اخلاق و رفتارش مشابه پیامبر (ص) است». علی درجبهه مدیریت قوی داشت و به هرکس مطابق ظرفیتش، مسئولیتی میداد. به حضرت زهرا (س) علاقه داشت در عملیاتها به ایشان متوسل میشد.
زمانی که در جبهه بود واجبات دینی، نماز شب، و نماز جعفر طیار را به جا میآورد. در اوقات فراغت، در حال دعا و نماز و ذکر و صلوات بود. به همرزمانش توصیه میکرد نماز را اول وقت بخوانید و سعی کنید یک رزمنده واقعی باشید و آنها را به وحدت و برادری دعوت میکرد.
شهید شدن در کنار شما برای ما افتخار است
یکی از همرزمان شهید «علی بینا» نقل میکند: زمانی که علی در خط قرار میگرفت تمامی گروهش او را همراهی میکردند. وقتی که به سنگر میرفت، چند نفر از رزمندگان به دنبال وی میرفتند. علی بینا به آنها میگفت: «اگر یک خمپاره بیاید، ممکن است شهید شوید». آنها میگفتند: «شهید شدن در کنار شما برای ما افتخار است».
علی دربرخورد با زیردستان، همیشه خود را از آنها کوچکتر میدانست و زمانی که وارد گردان او میشدیم کسی نمیتوانست تشخیص بدهد که چه کسی فرمانده گردان است.
خاطرنشان میشود، کتاب «نان سرخ» از جملههای کتابهای کنگره بزرگداشت سرداران و هشت هزار شهید استانهای کرمان و سیستان و بلوچستان است که به خاطرات سردار شهید «علی بینا» فرمانده گردان ۴۱۴ حسین بن علی (ع) از لشکر ثارالله میپردازد.
انتهای پیام/