به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، حامد قویتن در یادداشتی نوشت:
نقش بی بدیل رسانه در معادلات بین المللی از جمله عواملی است که همیشه تاثیرگذار بوده و هست؛ اما اینکه فقط بدانیم این نقش مهم است کافی نیست بلکه برای تحلیل درست و پیش بینی اتفاق بعدی در این عرصه نیاز است تا ابتدا از مالکان اصلی و اهداف آنها و بعد از شیوه هایی که برای القا و در نهایت مسیری که برای رسیدن به هدف استفاده می شود مطلع شویم و برای دانستن آن گریزی نیست جز آن که رسانه ها را جز به جز کالبدشکافی نماییم.
گرچه سلطه بر سرزمین عربستان؛ ابتدا بدلیل موقعیت مذهبی و بعد بدلیل منابع عظیم نفتی، قدرت تاثیر گذاری بر منطقه را به حاکمانش بخشیده است، اما آل سعود که از نیمه قرن هجدهم قدرت را در این سرزمین بدست گرفت تا کنون با چالش های زیادی برای حفظ قدرت در داخل و همچنین منطقه رو در رو بوده است. زیرا که از طرفی بدنبال مشروعیت بخشی به وهابیت بوده و از طرفی دیگر باید به دیگر کشورهای اسلامی نشان می داد سزاوار حاکم بودن بر «قبله مسلمین» را دارا است.
پس از حمایت ریاض از صدام حسین در جنگ هشت ساله عراق با ایران تنشها عمیق شد. در پی جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ و تضعیف عراق، ایران و عربستان به دو قدرت اصلی منطقه بدل شدند و همواره فراز و نشیبهایی را در روابط خود تجربه نمودند که بدلیل ماهیت جمهوری اسلامی ایران و حمایت های مستقیم و غیر مستقیم سعودی از اقداماتی که ضعف جمهوری اسلامی را بدنبال داشته باشد؛ نشیب های این روابط بیش از فرازهای آن بوده است و عموما منافعی در تعارض با یکدیگر داشته اند و این خود موجب تنش ها و رویارویی هایی در منطقه گردیده است.
پس از انقلاب بهمن 57 و در نهایت تشکیل جمهوری اسلامی توسط ایران با دارا بودن جمعیت حداکثری شیعه، بالطبع حکومت های منطقه را نگران آینده خود ساخت و طبیعی بود که آغازگر این تنش حکومت صدام حسین باشد؛ زیرا او نیز برمردمی حکومت می کرد که به لحاظ تاریخی، قومی و همچنین مذهبی قرابت و تشابه خاصی با همسایه خود ایران دارد.
کنترل و تفتیش روحانیون شیعه، سرکوب های گاه و بیگاه کردها در داخل عراق ، خود از نشانه های بارز وحشت حاکمیت از ورود تفکرات انقلابی داشت و از آنجایی که نفوذ روحانیت شیعه بر جامعه عراق کاملا واضح بود، خالی از واقعیت نبود اگر رژیم صدام حسین و همپیمانان منطقه ای وی از استقرار حکومت شیعه نگران باشند. لذا بهترین راه برای جلوگیری از این اتفاق حمله و تضعیف سر منشا این تفکر یعنی جمهوری اسلامی ایران بود اما دریغ از اینکه جنگ خود سرآغازی است بر سرنگونی رژیم بعثی در عراق و در نهایت تبدیل این کشور به زمینی برای نبرد قدرت های منطقه خاورمیانه یعنی ایران و عربستان خواهد شد.
پس از آن بيداري اسلامي و خیزش مردم منطقه در سال ۲۰۱۱ و سرنگونی پی در پی رژیم هایی که پیش از آن رابطه خوبی با سعودی ها داشتند؛ چهره خاورمیانه را دچار تغییر و تحول نمود و موجب شد تا مهره ها در زمین خاورمیانه جا به جا شوند؛ بحرین و یمن اکنون درگیر اعتراضات خیابانی بودند و با وجود اکثریت های شیعه، عربستان شک نداشت که تحول در این کشورها به هیچ عنوان به نفع او نخواهد بود، لذا با تمام توان جلوی این تحول ایستاد و در عوض سعی کرد تا از گروه های چون مخالفین بشار اسد و اعتراضات اقوام سنی در عراق حمایت نماید و این آغاز تنش های مشهود و صفکشی عربستان و ایران در منطقه بود به طوری که ایران وعربستان از کشورها و دولتهای بحران زده رقیب حمایت میکردند.
اما اتفاقات عراق بدلیل تنوع اقوام و مذاهب دچار پیچیدگی هایی بود که گاهاً هر دو طرف را دچار سردرگمی می نمود. ظهور داعش و پیشرفت برق آسای آن در تسخیر شهرها و پیوستن قبیله های سنی و حمایت مادی و معنوی عربستان سعودی نشان از شکاف گسترده مذاهب در این کشور داشت، اما پس از آنکه داعش استقرار حکومت خود را اعلام نمود و قوانین به اصطلاح اسلامی خود را وضع نمود. پشیمانی مردم و قبیله ها از حمایت داعش یک به یک بروز کرد و این یعنی اختلافات مذهبی گرچه گسترده بود اما عمق زیادی نداشت.
همه این چالش ها و در نهایت ارتباط با کشورهای قدرتمند بواسطه فروش نفت، سعودی ها را نسبت چگونگی برخورد با مشکلاتشان باتجربه نمود و بزودی متوجه تاثیر رسانه بر افکار عمومی و درنهایت تسلط بر آن شد. تاثیر بر افکار عمومی اعراب به طور کلی و مردم عراق به طور خاص در این تحقیق امری است که سعودی ها خود را موظف به آن می دانند؛ ایجاد کانال های تلویزیونی، روزنامه ها، خبرگزاری های عرب زبان و هزینه های عظیم مستقیم و غیر مستقیم در رسانه های غربی نشان از این دارد که عربستان سعودی می خواهد مسلمانان جهان و یا حداقل مسلمانان منطقه از روزنه سعودی ها به همه چیز نگاه کنند که این خود تضمین کننده منافع بلند مدت عربستان سعودی در منطقه خواهد بود.
تاثیرگذاری بر افکار عمومی کشوری مانند عراق به خوبی می تواند عربستان به خواسته هایش برساند. اما سوال اینجاست که عربستان از عراق چه می خواهد؟ و جواب به ظاهر ساده ای نیز دارد؛ اینکه عراق بازیگر عربستان در منطقه باشد تا به قدرت خود در منطقه ادامه دهد. حفظ قدرت هدف اصلی عربستان در منطقه خواهد بود و برای احقاق آن نیاز به بازیگرانی دارد. اما حفظ بازیگران نیاز به القا قدرت و حمایت افکار عمومی دارد.
پیش از این عربستان به دلیل در دست داشتن خواستگاه اسلام و قبله مسلمین، دارای مشروعیت و حمایت افکار عمومی بوده است اما پس از ارتقا آگاهی در سطح عمومی و سوالات ساختار شکنانه قشر تحصیل کرده؛ کمتر جامعه ای یکی بودن خواستگاه اسلام و سعودی ها را می پذیرد و در اینجاست که نیاز مبرم به رسانه و هدایت افکار عمومی خصوصا در کشوری چون عراق که به نوعی مذاهب در آن بیش از کشورهای مسلمان دیگر در کشمکش هستند، اهمیت پیدا می کند و این تحقق نمی پذبرد مگر با در دست داشتن ابزاری به نام رسانه؛ اگر بپذیریم که رسانه اساسا ابزار برای القا آنچیزی است که در نهایت حافظ منافع قدرت است، پس حتما این را هم خواهیم پذیرفت که برای استفاده از این ابزار استراتژی و تاکتیک هایی وجود دارد تا بتواند کارکرد خود را حفظ و یا ارتقا دهد.
دلارهای نفتی به راحتی برای آن ها امکانی را فراهم کرد تا در این زمینه رسانه های خود را فعال نمایند؛ العربیه ، mbc به همراه تمامی زیر مجموعه اش و الحیات و الشرق الاوسط تنها نمونه های بارز سیستم رسانه ای است که تشکیلات سعودی برای حفظ منافع خود دست و پا نموده است و حفظ و توسعه آن برایش چنان از اهمیت برخوردار است که در بحران قطر یکی از شروط اصلی برقراری رابطه مجدد را توقف پخش برنامه از شبکه تلویزیونی الجزیره (رقیب اصلی شبکه العربیه) قرار داد و این خود دلیلی بر اهمیت نقش رسانه در این گونه مناسبات است.
اما با نگاهی گذارا به فعالیت رسانه ای ایران جديت در این زمینه را شاهد هستیم و صدمه هایی که در نتیجه این غفلت وارد شده روز به روز خود را نمایان می کند. رسانه های فرامرزی ایران بیشتر از همان سیستم صدا و سیما تبعیت می کنند.
عموما خبرمحور و بسیار ناشیانه می خواهد نگاه خود را به مخاطب غیر ایرانی القا کند و عموما نابلدی خود را پشت بهانه هایی چون خط و مشی انقلابی- اسلامی پنهان می کند و این در حالی است که در شرایط کنونی سیاست های منطقه ای و بین المللی ایران نیازمند وجود رسانه هایی است که پیش ازین مخاطب خود را جذب و آماده برای پذیرش رفتارهای خود نموده باشد. اما همین هزینه های ناچیز و بدون هدف بیشتر از آنکه صرف برنامه ها و گزارش های هدفمند باشد؛ خرج روزمرگی آنها می گردد.
منبع: روزنامه جوان