ماجرای هم‌عهدی خواهران طلبه

طلاب مکتب توحید قم در پی شهادت فهیمه سیاری نامه‌ای به این مضمون به دفتر سپاه پاسداران قم ارسال کردند: «تا دشمنان راهت را به کلی در منطقه نابود نکنیم از پای نخواهیم نشست و بدان که خواهرانت در مکتب توحید راهت را ادامه خواهند داد. در خاتمه از خدای بزرگ خواستاریم که این قربانی ناقابل را از جامعه‌ روحانیت پذیرا باشد.»
کد خبر: ۲۷۵۶۵۱
تاریخ انتشار: ۰۷ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۹ - 27January 2018

ماجرای هم عهدی خواهران طلبه در پی شهادت یک شهیدهگروه حماسه و جهاد دفاع پرس: شهیدان در پی تثبیت هدف و مکتب‌شان پاکباز و جان بر کف بار این مسئولیت را بر دوش گرفته و در سیر تکاملی خود به لقاء الله پیوستند.

این بار سخن از شهیدی گلگون کفن در میان است که اگر چه عمری کوتاه داشت، اما زندگی پرثمری را پشت سر گذاشت و چنان شایستگی از خود نشان داد که خیلی زود لیاقت شهادت را پیدا کرد و به تبار شهیدان پیوست.

شهیده فهیمه سیاری در سال ۱۳۳۹ در تهران و در یک خانواده‌ی مذهبی به دنیا آمد و بعد از کلاس دوم ابتدایی همراه خانواده راهی زنجان شد و در همان جا به ادامه‌ی تحصیل پرداخت. وی در دبیرستان و بین هم‌دوره‌ای‌هایش با یک برنامه‌ی دقیق و صحیح به ترویج مسائل اسلامی پرداخت و اگر چه بار‌ها با مخالفت مدیر مدرسه مواجه شد، ولی سخت مقاومت می‌کرد.

وی که سعی می‌کرد اخلاق اسلامی را میان بچه‌ها رواج دهد، خود نمونه و الگویی از اخلاق اسلامی بود و به دلیل برخورد منطقی‌اش، خیلی خوب در میان دوستان پذیرفته شد.

فهیمه در خانواده نیز حلال مشکلات بود و به خاطر همین نفوذ زیادی در خانواده داشت. شهید سیاری در زندگی همیشه به دنبال وجودی مطلق می‌گشت و هیچ چیز مادی او را اغنا نمی‌کرد. تا این که در سال ۱۳۵۶ بعد از اخذ دیپلم تصمیم به هجرت گرفت و قم را بر همه ترجیح داد. حوزه‌ی علمیه نقطه‌ی آغاز این هجرت به سوی هدف بود.

در کلاس بسیار دقیق آیات قرآن را موشکافی و در آن‌ها با استاد بحث می‌کرد. چرا که همراه با درس چیز دیگری می‌جست.

در نوشتار‌های شهید سیاری نیز صداقت، پاکی و خلوص موج می‌زد و جا دارد که گوشه‌ای از نوشته‌های او را نیز در اینجا عرضه کنیم: «خدایا گواهی به حال من و به درد من، احساس می‌کنم که یک مشرک واقعی و بدون هیچ قید و بندی و از راه هدایت، از فرسنگ‌ها دور شده‌ام. خدایا به من شناختی عطا کن که در پرتو این شناخت از همه وابستگی‌ها رهیده باشم. خداوندا از درگاهت خواستارم که در رابطه با اجتماع خود را آن طور به من بشناسانی که خود می‌پسندی. خدایا امیدوارم که این نوشته‌ام از روی ریا نباشد. خدایا گمراهی و ذلت پوسیده را از درون وجود هر انسان موحدی، محو نما.»

شهید سیاری بعد از پیروزی جنگ سنندج که ضد خلق و منافقین به دولت جمهوری اسلامی تحمیل کرده بودند در کنار برادران پاسدار به ارشاد و تبلیغ در سطح منطقه‌ی کردستان پرداخت.

شهید سیاری در تاریخ ۹ مهر ۵۹ بنا به درخواست واحد آموزش سپاه پاسداران بانه و به همراه یکی دیگر از خواهران طلبه برای حضور در جمع خواهران مسلمان کرد و ارشاد آن‌ها به منطقه عزیمت کرد و در همین مأموریت در راه سنندج ـ سقز مورد هجوم ضد خلق مزدور قرار گرفت و  به درجه شهادت نائل آمد و شتابان به سوی لقاء الله شتافت.

در آن دوران، طلاب مکتب توحید قم در توصیف این شهید به دفتر سپاه پاسداران قم نامه‌ای به این مضمون نوشتند: «تا دشمنان راهت را به کلی در منطقه نابود نکنیم از پای نخواهیم نشست و بدان که خواهرانت در مکتب توحید راهت را ادامه خواهند داد. در خاتمه از خدای بزرگ خواستاریم که این قربانی ناقابل را از جامعه‌ی روحانیت پذیرا باشد.»

جنازه‌ی مطهر شهید سیاری در زنجان به خاک سپرده شد و خاطر جاویدش در اذهان ماند و راه گلگونش طرفداران و حق دوستان بی‌شمار دیگری را جذب کرد.

انتهای پیام/ ۱۳۱

نظر شما
پربیننده ها