گروه حماسه و جهاد دفاع پرس: نگاه به عمر پر افتخار انقلاب اسلامی ایران نشان میدهد که از همان آغاز انقلاب توطئههای بسیاری برای جلوگیری از پیروزی آن صورت گرفت که هر یک از این توطئهها به تنهایی قادر بودند نهضتی را به شکست بکشانند. بررسی این توطئهها باعث ایجاد کسب تجربه میشود. این تجربهها به ما میآموزد که چگونه از تکرار حوادث نامطلوب جلوگیری کنیم. در ادامه به بخش مختصری از توطئههای دشمنان در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی میپردازیم.
کوشش در جهت مطرح نشدن مرجعیت امام (ره)
پس از وفات آیت الله العظمی بروجردی مشخص بود که امام امت بیش از سایرین صلاحیت مرجعیت عامه عالم تشیع را دارا است؛ لذا دشمن با شناخت از روحیه سازش ناپذیری امام (ره) تلاش کرد تا با طرح افراد دیگری مانع مرجعیت پرقدرت و فراگیر امام راحل شود، اما مقام اعلمیت امام (ره) به علاوه مقابله ایشان با لایحه ضد اسلامی انجمنهای ایالتی و ولایتی طرح آمریکایی به اصطلاح انقلاب سفید و لایحه غیر قانونی مصونیت اتباع آمریکایی در ایران باعث شد تا مردم رهبر و مرجع خود را تشخیص و انتخاب کنند. بدین ترتیب کوشش دشمن در جهت مطرح نشدن مرجعیت امام (ره) نه فقط شکست خورد، بلکه باعث استقبال بیشتر مردم شد.
تبعید امام (ره)
رژیم پهلوی به پیروی از دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی پس از یاس از تلاش مزبور، ناچار شد تا رهبری قیام را به خارج از ایران تبعید کند. فکر میکرد با اینکار خواهد توانست با ایجاد فاصله بین امام و امت نهضت را عقیم کند، اما با هدایت نهضت از خارج از کشور توسط امام این توطئه نیز بی اثر ماند.
تبعید و توقیف یاران امام (ره)
دشمن با بسیج نیروهای ضد امنیتی خود به تعقیب، تبعید و توقیف یاران امام (ره) پرداخت و حتی برخی را به شهادت رساند. این شیوه نیز به نتیجه نرسید، زیرا آنان با ایمان به مبارزه نهتنها عقب ننشستند، بلکه آن را تشدید و فراگیر کردند.
به شهادت رساندن فرزند امام (ره)
دشمن علیرغم بسیج همه امکانات و توان خود، شاهد اوج روز افزون نهضت بود. تصمیم گرفت آیت الله سید مصطفی خمینی فرزند و نزدیکترین یار امام (ره) را به شهادت برساند. به این خیال که هم از امام انتقام بگیرد و هم ایشان را از ادامه مبارزه باز دارد و هم مانع تداوم رهبری در آینده نهضت شود. بر خلاف تصورات دشمن این امر آتش انقلاب را به یکباره شعلهور ساخت. نهضت که تا آن موقع به آرامی پیش میرفت، به برکت این شهادت سرعت بیسابقهای بخود گرفت و در فاصله کوتاهی طومار رژیم را در هم پیچید.
تبعید امام (ره) از عراق
پس از آنکه هیچ یک از توطئههای سابق به نتیجه نرسید، دشمن با همکاری رژیم بعث در عراق، امام (ره) را از این کشور تبعید کرد؛ زیرا فکر میکرد اگر رهبر انقلاب از نزدیکی ایران دور شود امکان هدایت نهضت را نخواهند داشت، اما ورود امام راحل به پاریس باعث شد که ایشان نه در ایران، بلکه در سراسر جهان مطرح شوند و به راحتی افکار و نظرات خود را بیان کنند. بیانات ایشان بدون هیچ مانعی به وسیله بزرگترین، مجهزترین و مشهورترین رسانههای خبری در اسرع وقت به سراسر جهان مخابره میشد. امری که تا آن زمان محال بود، ممکن شد. تا آن وقت فرمایشات امام (ره) در سطح محدود و فوقالعاده مخفی به ایران میرسید و افراد معدودی امکان مییافتند از آن استفاده کنند، اما حضور ایشان در پاریس باعث شد تا همگان به راحتی و بدون کوچکترین مشکلی از آن برخوردار شوند.
فضای به اصطلاح باز سیاسی
آمریکا که برای حفظ منافع خود در کشورهای تحت سلطه، سالها از سیاست اختناق و ترور سود جسته بود؛ پس از آنکه با مبارزات ملتها روبرو شد و حکومتهای دست نشانده خود را در معرض خطر دید برای فریب افکار عمومی این کشورها، به حیله جدیدی متوسل شد. جیمی کارتر ریاست جمهور وقت آمریکا با دفاع مزورانه از حقوق بشر خواستار ایجاد فضای باز سیاسی در این کشورها شد. اگر چه این سیاست در برخی ممالک تا حدی موفق بود و حتی در ایران برخی قشرهای روشنفکری آن را دریچه امید بسوی بازگشت به دموکراسی تلقی کردند، اما به یمن رهبری هوشیار، نهضت دشمن نتوانست اعتماد مردم را جلب کرده و حرکت را متوقف کرد.
مهرههای ذخیره
پس از آنکه فضای به اصطلاح باز سیاسی نتیجه معکوس داد، رژیم به حکومت نظامی متوسل شد. این اقدام علیرغم کشتارهای زیادی که به دنبال داشت، مردم را به ادامه مبارزه مصممتر ساخت و حتی عده قلیلی را نیز که به جیمی کراسی امیدوار شده بودند نا امید ساخته و باعث شد آنها نیز از دشمن روگردان شوند. گر چه دشمن به هیچ وجه حاضر نبود از مواضع خویش کوتاه بیاید، اما با احساس مرگ تدریجی خود ناچار بود امتیازاتی بدهد. بدین منظور برخی چهرههای منفور را توقیف کرد تا وانمود کند که گویا این افراد عوامل نارضایتی اصلی ملت بودهاند. ملت هوشیارتر از آن بود که به این حیلهها فریفته شوند. دشمن به ناچار مهرههای ذخیره خود را به روی صحنه آورد.
ملیگراهایی چون شاهپور بختیار که برای چنین روزی ذخیره شده بودند وارد میدان شدند، اما در برابر طوفان انقلاب دوامی نیاوردند و این آخرین تیر ترکش به هدف اصابت نکرد.
سقوط مهره اصلی و امید به لیبرالیسم
شاه به دلیل بیماری در شرف مرگ بود که هیچگونه دارویی نمیتوانست او را زنده نگه دارد، به این جهت هیچیک از ترفندهای آمریکا برای حفظ وی به نتیجه نرسید. شاه و رژیمش ساقط شد، اما آمریکا هنوز ناامید نشده بود.
روی کار آمدن دولت موقت و خاصه موضعگیریهای سردمداران نهضت آزادی که عنان آن را در دست داشتند آمریکا و کلا غرب را امیدوار ساخت که میتواند جای پایی در انقلاب اسلامی باز کند و قدرت از دست رفته خویش را به شکلی دیگر بدست آورد. سقوط دولت موقت این امید را مبدل به یاس کرد؛ اما روی کار آمدن بنی صدر بار دیگر دشمن را امیدوار ساخت. با سقوط بنی صدر در واقع لیبرالیسم به کلی ساقط شد. این امر که موجبات به قدرت رسیدن نیروهای مکتبی را فراهم آورد، شکست بزرگی برای دشمن و پیروزی مهمی برای انقلاب بود. در این مرحله نیز دشمن نتوانست به موفقیت برسد.
جنگ داخلی و تجزیه ایران
تجزیه کشورهای اسلامی از سیاستهای موفقی است که استعمار در قرون اخیر به آن دست یافت. در حالی که در گذشته تنها دو کشور اسلامی عثمانی و ایران وجود داشتند و هر یک قدرتی محسوب میشدند. دشمنان اسلام برای جلوگیری از اتحاد این دو که خطر بزرگی برای غرب به شمار میرفت، این دو کشور را به جان هم انداخته و پس از آنکه کاملا آنها را تضعیف کردند با تحریک افراد دست نشاندهای وطن اسلامی را پاره پاره کردند و در هر پارهای یکی از عوامل خود را به روی کار آوردند. به نحوی که امروزه ممالک اسلامی علیرغم جمعیت فراوان و ثروتهای بیکران، ضعیفترین و ذلیلترین کشورها به حساب میآیند. بر اساس همین تجربه تاریخ استکبار غرب بلافاصله پس از پیروزی انقلاب با تحریک ایادی خود درصدد تجزیه ایران برآمد. مدعیان حامی خلق کرد، ترک، عرب و بلوچ که تا پیش از پیروزی کوچکترین قدمی در مبارزه با شاه و حمایت از مردم کرد برنداشته بودند، به یکباره دلسوز خلق شدند. اگر چه باعث به هدر رفتن بخشی از نیروی انقلاب شدند، اما در زیر چرخهای انقلاب تاب مقاومت نیاورده و به دامن ارباب پناه بردند و این حیله نیز به جایی نرسید.
ترور رهبران
ترور از ابزار موثری است که استکبار از سالها پیش در نقاط مختلف از آن بهره برده است. در ایران نیز این امر تازگی ندارد. بعد از قیام تنباکو در دوره جنبش مشروطیت و پس از آن دشمن از این شیوه استفاده کرد.
البته در جاهای دیگر این امر میتواند موفقیتآمیز باشد، زیرا حرکتهای ضد استعماری در این نقاط معمولا قائم به شخص است و با از بین رفتن او حرکت مردم نیز از بین میرود، به علاوه به علت عدم روحیه شهادت طلبی آمادگی ادامه حرکت وجود ندارد. اما در ایران اسلامی به جهت روحیه بالای شهادت طلبی در رهبری و مردم اینگونه اقدامات نمیتواند موثر باشد، کما اینکه تاکنون نیز موفق نبوده است.
اگر چه گروه عظیمی از رهبران و شخصیتهای انقلاب از همان آغاز از مردم گرفته شدند، اما نهضت راهش را یافت و دشمن ناکام ماند و حتی زمانیکه دشمن مردم کوچه و بازار را به جرم حمایت از انقلاب به شهادت رساند باز هم نتوانست انقلاب را از حرکت باز دارد بلکه شتاب آنرا بیشتر کرد.
تحریم اقتصادی ـ. سیاسی
دشمن که از فشارهای داخلی کاملا نا امید شد. سعی کرد این فشار را از خارج وارد آورد. تحریم ورود کالا به ایران و منزوی کردن انقلاب در صحنه جهانی، تلاش مذبوحانهای بود که آن هم سرانجام به ثمر نرسید، بلکه باعث شد تا مردم ما با قطع امید از کشورهای خارجی خود به یک حرکت خودکفایی دست بزنند و این از افتخارات امت انقلاب است که بدون آنکه دست نیاز بسوی دیگران دراز کند، خود آستینها را بالا زده و با کار و کوشش و ابتکار حوائج خویش را برطرف میکند.
در صحنه سیاسی نیز انقلاب حرکت خود را با شتاب بیشتری ادامه میدهد و این دشمن است که منزوی شده است. بدین ترتیب استکبار به مرحلهای رسیده است که فقط باید خود را حفظ کند، زیرا انقلاب تا مرزهایش پیش رفته و حتی در داخل مرزهای آن نفوذ کرده است.
جنگ تحمیلی
حزب بعث با حدود سی سال سابقه تشکیلاتی، سیاسی و حکومتی قویترین جریانی بود که توسط دشمن در نقطه حساسی از سرزمین اسلامی به وجود آمد. اگر رژیم اسرائیل به وجود آمد تا از روبرو و آشکارا به روی مسلمین شمشیر بکشد، حزب بعث ماموریت یافت از پشت بر مسلمانان خنجر بزند.
حمله به جمهوری اسلامی ایران یک ماموریت مهم تاریخی است که استکبار به عهده حزب بعث گذاشته بود به این امید که نهتنها انقلاب اسلامی ایران از بین برود، بلکه حزب بعث به قدرت بزرگ منطقه تبدیل شود. بر خلاف تصور دشمن انقلاب اسلامی قویتر از آن بود که با چنین حملاتی از بین برود، این حمله انقلاب را بیش از پیش تثبیت کرد و در مقابل مهمترین و پیچیدهترین مهره دشمن قد راست کرد.
انتهای پیام/ 131