فصل اول تحت عنوان «بعد فرهنگی انقلاب اسلامی» شامل این مباحث است: علل انقلاب، اسلامی بودن انقلاب، رابطه انقلاب ما با نهضت امام حسین (ع)، نقش تعلیمات اسلامی در انقلاب، ارزشهای فرهنگی انقلاب، تغییر معیار ارزشها در انقلاب، مکتب و مکتبی، وحدت و ایدئولوژی اسلامی، آزادی و حدود آن در اسلام و مفهوم انقلاب فرهنگی.
موضوعات فصل دوم با نام «بعد اجتماعی ـ مردمی انقلاب اسلامی» از این قرار است: روانشناسی مردم، قبل و بعد از انقلاب، آزادی عقیده، هوشیاری پس از پیروزی، نقش مردم در تداوم انقلاب، تولی و تبری و انقلاب فرهنگی ریشه انقلاب اقتصادی
همچنین فصل سوم و آخر کتاب «بعد سیاست خارجی انقلاب اسلامی نام دارد و شامل این موضوعات است: روابط بینالملل جمهوری اسلامی و بحث ویژه روز مقدس، صدور انقلاب، قطع رابطه با آمریکا و سیر تاریخی قدس.
شهید مفتح در «مباحثی پیرامون فرهنگ انقلاب اسلامی» با زبانی تحلیلی سه بعد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی انقلاب را واکاوی کرده و پیوند آن را با دین اسلام و مفاهیمی مثل قیام عاشورا اثبات کرده است. از این رو کتاب مورد اشاره یک اثر نظری درباره انقلاب است و مطالعه آن میتواند معبری باشد برای قیاس این انقلاب با سایر انقلابهای کشورهای دیگر.
قسمتی از متن کتاب:
شهید مفتح در فصل اول «مباحثی پیرامون فرهنگ انقلاب اسلامی» و در بخش علل انقلاب مینویسد:
«موضوع سخن، علل انقلاب است. البته، بررسی وسیع در زمینهها و موجبات پیدایش این انقلاب، شاید احتیاج به تحلیلی گسترده داشته باشد، اما میتوان به طور فشرده به نکاتی اشاره کر د. از طرفی، باید ریشهی انقلاب را در حرکت بزرگ اسلام و پیدایش و طلوع این مکتب در تاریخ بشر دانست و این پیوندی که بین بزرگداشت هزار و چهار صدمین سال هجرت با انقلاب برقرار شد، میتواند و پر معنی باشد، یعنی به طور روشن انقلاب اسلامی را با اصل اسلام، بعثت و هجرت پیامبر اکرم (ص) گره بزند. بنابراین، باید ریشهی اصل انقلابمام را در توش و توانی که مکتب و در ایدئولوژی اسلام هست جستوجو کنیم.»
وی در بخش دیگری تحت عنوان «ماهیت حرکت آفرینی اسلامی» نوشته است:
«پس اصل آن توش و توان اسلام، هم از نظر حرکت آفرینی و سازندگی و نجات بخشیاش و هم از نظر الهام بخشیدن پر بار و غنی کردن اندیشهها وجود دارد، اما آن موجهای مخالف و دسیسهها باعث میشود که گاهی گرفتار یک رکود بشود و آلودگیهای بیشتری پیش بیاید، ولی باز موجی از درون برمیخیزد. البته در آن مقام آن نیستیم که تاریخچه مفصلی را بیان کنیم، اما بیشک تجلی گاه و بیگاه اسلام اصیل از درون همان اسلامی که میرفت به فرسودگی و خمودگی و رکود گرفتار بشود، نشانی از تحرک روح اسلام و بطن و حقیقت آن است. گاهی از آن خاکسترها و سنگهای سنگین که روی این فروغ را گرفته، شرارهای از دل اسلام تجلی و فوران میکند و موانع را پس میزند و چهره از زیر نقاب نشان میدهد.»
در فصل دوم کتاب «مباحثی پیرامون فرهنگ انقلاب اسلامی»، یعنی «بعد اجتماعی - مردمی انقلاب اسلامی» و در بخش «مردمی بودن انقلاب» آمده است:
«در اشتباه هستند آنها که تصور میکنند این انقلاب صرفا یک انقلاب کارگری یا دانشجویی یا متکی به اصناف بازار یا حتی یک انقلاب روحانی بود. نه، این انقلاب متعلق به همه اقشار جامعه، زن، مرد، پیر، روستایی، شهری و همه اصناف و اقشار مردم بود.
یکی از عوامل پیروزی، بسیج عمومی مردم مسلمان ایران بود؛ یعنی دشمن در برابر سیل خروشان عظیم ملت قرار گرفته بود. ما که کم و بیش در جریان مبارزه هستیم، قشرهایی از جامعه ما مبارزات علنی و مخفی، در حد تبلیغ، در حد اقدامات نظامی یا اقدامات زیرزمینی و نیز اقدامات علنی داشتند؛ اما چرا در طول این سالهای دراز که مظاهری از مبارزه داشتیم و داشتند پیروز نشدیم و ناگهان در این یکی دوساله اخیر و با این سرعت توانستیم پیروز شویم؟ شاید یکی از مهمترین عوامل آن همین باشد که تنها قشرهای محدود افراد معینی در مبارزه شرکت داشتند و توده مردم و موج عظیم جامعه از مبارزه برکنار بودند.»
«مباحثی پیرامون فرهنگ انقلاب اسلامی» به قلم شهید «محمدجواد باهنر» در ۳۴۳ صفحه تالیف و توسط نشر «شاهد» در ۲۰۰۰ نسخه منتشر شده است.
انتهای پیام/