به گزارش خبرنگار بینالملل دفاع پرس، «جیمز ماتیس» وزیر دفاع آمریکا راهبرد دفاع ملی این کشور را در سال جدید میلادی در اختیار کنگره قرار داد. اگرچه بخش عمدهای از محتوای این راهبرد برخلاف سالهای گذشته محرمانه نگه داشته شده است؛ اما بر اساس بخش کوچکی که در اختیار رسانهها قرار داده شده و یا اظهاراتی که جیمز ماتیس بیان کرده است، میتوان گفت که تروریسم بینالملل از اولویت اصلی تهدیدهای آمریکا خارج شده و جای خود را به مهار روسیه و چین داده است.
در این راستا اولویت اصلی آمریکا در سال جدید مقابله با هژمونی روسیه و چین اعلام شده و بر همین اساس میتوان گفت که آمریکا به شدت از تضعیف هژمونی خود احساس خطر میکند و برای بازیابی آن خیز برداشته است.
از این رو به نظر میرسد آمریکا در راستای رویکرد تجدید نظرطلبانه خود به اقتضای شرایط به استراتژیهای چهارگانه رئالیسم تهاجمی؛ یعنی جنگ، باجگیری، تلهگذاری و آتشبیار معرکه روی خواهد آورد و از استراتژیهای چهارگانه حفظ وضع موجود؛ یعنی موازنهسازی، احاله مسئولیت، دنبالهروی و ساکتسازی به کلی خداحافظی خواهد کرد که به نوعی در دوره هشت ساله ریاست جمهوری «باراک اوباما» و یک سال اول دولت ترامپ بر سیاست خارجی و بهخصوص سیاست خاورمیانهای آمریکا حاکم بود.
شاید در نگاه اول چنین به نظر برسد که رویکرد نظامی آمریکا به دوره ریاست جمهوری جرج بوش پسر بازگشته است که تحت حاکمیت نومحافظهکاران و راستگرایان مسیحی و صهیونیست بود. هرچند میتوان وجوه تشابه رفتاری و ساختاری را بین دولت کنونی ترامپ و دولت جرج بوش پسر پیدا کرد؛ اما مسئله اینجاست که آمریکا در آن مقطع سعی میکرد، بیشتر در سایه حرکت کند و به همین منظور نظامیگری و سیاست تجدیدنظرطلبی خود را در پوشش مبارزه با تروریسم مطرح میکرد و حتی میکوشید در چارچوب استراتژی احاله مسئولیت از ظرفیت و توان رقبای خود مانند روسیه در این زمینه بهره بگیرد.
با وجود این همچنان که در سند راهبرد دفاع ملی جدید آمریکا و یا اظهارات وزیر دفاع این کشور تصریح شده آمریکا دیگر قصد ندارد به رویکرد حاشیهای، نیابتی و پوششی ادامه دهد، بلکه به صراحت رقبای بینالمللی خود به خصوص چین و روسیه را به مبارزهطلبی دعوت کرده است.
در چنین شرایطی با توجه به اینکه ساخت کنونی نظام بینالملل چند قطبی غیرمتوازن است؛ لذا احتمال اینکه رویکرد جدید آمریکا جنگهای جدیدی را رقم بزند دور از انتظار نخواهد بود، بخصوص آنکه آمریکا به ائتلافسازیهای منطقهای نیز روی آورده و آنها را به شدت مسلح کرده است. از این دید اوضاع کنونی جهان شباهت معناداری به اوضاع قبل از جنگ جهانی اول و دوم دارد.
ایجاد چنین شرایطی تصمیمگیری را برای کشورهای متوسط و یا کوچک در مناطق درگیر بسیار سخت کرده است؛ چرا که هرگونه خطای محاسبه میتواند عواقب جبرانناپذیری را به همراه داشته باشد به خصوص آنکه هر یک از قدرتهای بزرگ رقیب سعی میکنند قدرتهای کوچک و متوسط را در کنار خود داشته باشند و از آنها استفاده کنند.
گزارش از علی رضایی
انتهای پیام/ 411