به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع پرس، در سال 1340، آیتالله بروجردی که قدرت نفوذ و جامعیّت بینظیری در میان مراجع معاصر و پیشین خود داشت، در گذشت. رژیم شاه برای رهایی از قدرت روحانیت که آن را مزاحم اقتدار خود میدانست، سعی کرد مرجعیت تامه روحانیت را پس از آیتالله بروجردی به نجف منتقل کند و با این تصمیم، تلگراف تسلیتی به آیت الله حکیم فرستاد.
مراجع مطرح آن روز قم پس از آیتالله بروجردی، حضرات آیات گلپایگانی، شریعتمداری، نجفی مرعشی و (امام) روح اللّه خمینی بودند؛ هر چند امام، آن روز هنوز رساله نداشت و اقدامی برای احراز مرجعیت انجام نداده بود و چندان به عنوان مرجع تقلید در بین مردم مطرح نبود. رژیم شاه که خلأ قدرت روحانیت و مرجعیت را پس از آیتالله بروجردی آشکارا احساس میکرد، درصدد برآمد اقدامات به تأخیر افتاده خود را آغاز کند.
به عنوان اولین گام، لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی را که چند نکته مخالف اسلام در آن به چشم میخورد، تصویب کرد که اقدام یک پارچه روحانیت در مخالفت با تصویب لایحه مزبور و تظاهرات و اعتراضات مردم، اولین گام و حرکت انقلاب به شمار میرفت که خیلی زود با عقب نشینی دولت به پیروزی انجامید. گام دیگری که رژیم شاه پس از عقب نشینی از تصویب لایحه انجمنها برداشت، طرح لوایح شش گانه (انقلاب سفید) و اصلاحات ارضی بود.
انقلاب سفید چه بود؟
ایجاد اصلاحات روبنایی و پر سر و صدا، یکی از شیوههای استعمار برای پیشگیری از «انقلاب» در کشورهای ستم زده جهان سوّم بود. «آرمین مایر»، سفیر آمریکا در ایران در سالهای 1965 تا 1969 میلادی مقارن سالهای 1343 تا 1347 شمسی نگرانی خود را درباره ایران چنین بیان میکند: «دولت کندی سخت نگران اوضاع ایران بود و لزوم اقدامات فوری را تأکید میکرد. ترس اضمحلال ایران در بین بود...«
سرانجام نتیجه مذاکرات به اینجا رسید که به سفیر آمریکا توصیه شد به ازای واگذاری 35 میلیون دلار کمک به ایران، برنامه پیشرفت و توسعه مورد نظر واشنگتن انجام شود. همچنین کاندیدای آمریکا که برای اجرای «رفورم» پیشنهاد شده شایستگی کافی دارد، به عنوان نخست وزیر انتخاب شود. علی امینی کاندیدای آمریکاییها برای ایجاد اصلاحات یا «رفورم» بود. اما شاه که نمیخواست قدرت را به شخص دیگری واگذار کند، طی مسافرتی که به آمریکا داشت، آمریکاییها را مطمئن کرد که همان اصلاحات را انجام خواهد داد. به قول شهید محلّاتی: «شاه انگلیسی به آمریکا رفت و آمریکایی به ایران بازگشت.» «انقلاب سفید» نامی بود که شاه برای اصلاحات مورد نظر غرب یا همان «رفورم» برگزیده بود.
شاه با طرح «لوایح ششگانه» که شامل: اصلاحات ارضی یا القاء رژیم ارباب و رعیّتی، سهیم کردن کارگران در سود کارخانهها، تساوی حقوق زن و مرد، مبارزه با بی سوادی یا سپاه دانش، ملی شدن جنگلها، و فروش سهام کارخانهها به کارگران بود، سعی داشت از یکسو کشورهای جهان و آمریکا را فریب دهد و وانمود کند در ایران اصلاحاتی در حال شکل گیری است و از دیگر سو، سعی داشت گروههایی از اهالی روستاها و مناطق تحت سلطه اربابها را فریب دهد.
اما مردم شاه را می شناختند. وضع محمد رضا پهلوی و درباریها طوری بود که در اصل مردم نمی توانستند باور کنند که نظام شاه آن شعارها را بدهد. برای مثال، وقتی اصلاحات ارضی، تقسیم کارخانهها یا ملی کردن جنگلها را مطرح کردند، مردم میدانستند که باند نظام «پهلوی»، از سرمایه داران و زمین داران بزرگ تشکیل شده است. چه طور آدمهای هشیار می توانستند «تقسیم اراضی» را باور کنند؟
شاه با مسافرت به قم، با برخورد بسیار سرد روحانیون و عدم حضور و استقبال آنان مواجه شد. وی ضمن دادن اسناد مالکیت کشاورزان، سخنان بسیار توهین آمیزی نسبت به روحانیت ابراز داشت. رفراندوم لوایح ششگانه برگزار شد و اعلام شد که حدود شش میلیون نفر در این رفراندوم رأی موافق دادهاند. این ارقام در حالی اعلام شد که جمعیّت کشور آن روز، حدود 23 میلیون نفر آمارگیری شده بود. اظهارات رژیم شاه در مورد تعداد آراء موافق رفراندوم، با تکذیب و انکار سخت مخالفان روبه رو شد.
همزمانی رفراندوم با آغاز ماه رمضان تأثیراتی در مراسم ویژه رمضان در مساجد بر جای گذاشت. در این ماه (رمضان) عدّه ای از روحانیون دستگیر و عدّهای از منبر منع شدند. مراجع تقلید در یک موضعگیری مخالف، اعلامیه 9 نفرهای صادر و مخالفت خود را بیان کردند. امضاکنندگان اعلامیه عبارت بودند از حضرات آیات و حجج اسلام آقایان: مرتضی حسینی لنگرودی، سید احمد زنجانی، محمدحسین طباطبایی، محمد موسوی یزدی، محمدرضا گلپایگانی، سیدکاظم شریعتمداری، روح اللّه موسوی خمینی، هاشم آملی و مرتضی حایری.
امام خمینی (ره) طی بیاناتی به مناسبت عید فطر، درباره رفراندوم (انقلاب سفید) صحبت کرد و ضمن ترغیب مردم به ایستادگی گفت: «ما میل نداشتیم به این رسوائیها بکشد. چرا باید مملکت این قدر از ملت جدا باشد که وقتی پیشنهادی میدهد، با بی اعتنایی و عکس العمل منفی مردم مواجه گردد. رفراندوم شاه در سراسر مملکت بیش از 2 هزار نفر همراه نداشت».
عید سال 1342 از سوی امام خمینی و مراجع دیگر تحریم شد. علت تحریم عید، برخوردهای نامناسب با روحانیت و تصویب لوایح ششگانه (انقلاب سفید) عنوان شده بود. اعلامیههای متعددی از سوی علما و مراجع و احزاب و جمعیتها درباره تحریم عید انتشار یافت.
پس از شکست لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی به دست روحانیت، گام بعدی رژیم شاه، رفراندوم لوایح ششگانه و مسافرت شاه به قم و ایراد سخنان توهین آمیز به روحانیت بود لذا تحریم عید، یک مبارزه منفی بود که ناخشنودی روحانیون از رژیم شاه را آشکار می کرد. روحانیون با انتشار اعلامیه و پخش آن در بین مردم، از اینکه مبانی اسلام در اقدامات و لوایح رژیم شاه رعایت نشده، انتقاد کرده، در اعتراض به بی حرمتی به مبانی دینی، عید را تحریم و عزای عمومی اعلام کردند.
مأموران رژیم شاه در پوشش مردم عادی وارد مراسم عزاداری سالروز شهادت حضرت امام صادق علیه السلام که از طرف آیت الله گلپایگانی در مدرسه فیضیه برگزار شده بود، شدند و با ایجاد بی نظمی، مراسم را به آشوب کشیدند.
مأموران پس از ایجاد بی نظمی در مراسم عزاداری، با دشنه، پنجه بوکس و چماق، به ضرب و جرح مردم و طلاب مدرسه پرداختند. همچنین مأموران لباس شخصی با حمایت مأموران شهربانی، به شکستن پنجره حجرههای مدرسه و به آتش کشیدن کتابهای مدرسه فیضیه اقدام کردند.
بازتاب ماجرای فیضیه
ماجرای هجوم به مدرسه فیضیه، از طرف مراجع و شخصیتهای روحانی و سیاسی محکوم شد. با زنده نگه داشتن خاطره فیضیه تا محرم، مراسم عزاداری محرم در تهران، قم و شهرهای استانهای گوناگون، حال و هوای دیگری یافت. مراسم برگزار شده در دهه محرم، با محکومیت اقدامات رژیم شاه همراه بود و زمینه حرکت عمومی را فراهم ساخت.
سخنرانی عصر عاشورای امام خمینی (ره) در مدرسه فیضیه در حضور انبوه جمعیت متراکم در فیضیه، نقطه اوج تبلیغات و حملات سامان یافته علیه رژیم شاه بود. برای اولین بار در یک سخنرانی، مرجع تقلید و روحانی برجسته ای برای مردم سخن می گفت که در آن مراسم امام خمینی (ره) برای اولین بار شخص شاه را مورد خطاب و عتاب قرار می داد.
نکات بسیاری در سخنرانی عصر عاشورای امام راحل به چشم می خورد و آن را از موارد مشابه متمایز می کرد و بر اهمیت تاریخی آن میافزود. رژیم شاه سعی کرد با تهدید و ارعاب، از برگزاری سخنرانی عصر عاشورا جلوگیری کند. با آغاز سخنرانی، مأموران اقدام به قطع برق مدرسه فیضیه کردند تا سخنرانی برگزار نشود، امّا بر خلاف انتظار، با پیش بینی به موقع مسئولان برگزاری مراسم، باطریهای بزرگ، برق بلندگوها را تأمین کرد و اختلالی در سخنرانی ایجاد نشد. امام خمینی (ره) و چند تن از علما از جمله آیتالله محلاتی در شیراز و آیتالله سید حسن قمی در مشهد دستگیر شدند.
واقعه 15 خرداد/ 15 هزار کشته بر جای گذاشت
در پی دستگیری امام در 15 خرداد حرکت خودجوش مردم به وقوع پیوست. حرکت انبوه مردم در شهرهای قم، تهران، تبریز، مشهد، شیراز، ورامین، کاشان، آران و بیدگل و بعضی نقاط دیگر، موجب رو در رویی رژیم شاه با مردم شد. در بیسابقه ترین رودرویی مردم با مأموران رژیم شاه و نظامیان، عدّه زیادی از مردم کشته، زخمی و دستگیر شدند. آمار درستی از تعداد کشته و مجروحان 15 خرداد در دست نیست، اما «15 هزار نفر کشته» در اسناد و مدارک برآورد شده است.
در پی دستگیری امام راحل و تهدید به محاکمه و اعدام ایشان به اتهام رهبری شورش علیه رژیم شاه، جمعی از روحانیون (45 نفر) از جمله حضرات آیات: شریعتمداری، نجفی مرعشی، سید محمد علی میلانی از شهرهای مختلف کشور به تهران مهاجرت کرده، با انتشار اعلامیهای حمایت خود را از مرجعیت امام خمینی (ره) اعلام کردند. طبق قانونی که در زمان مصَدّق تصویب شده بود، دولت حقّ تعرّض به مراجع تقلید را نداشت. جمعیت علمای مهاجر، با توجه به قانون یاد شده، در یک اقدام فوری اعلامیّه ای صادر و مرجعیت امام خمینی (ره) را تأیید کردند. اعلامیه تائید مرجعیّت امام و حمایت از ایشان، با 36 امضای علمای مهاجر انتشار یافت.
پس از 10 ماه زندان و حصر، امام آزاد شدند. جشن آزادی ایشان، با شکوه و شادی بسیار در فیضیه و مدارس و مساجد قم برگزار شد. امام خمینی (ره) در اوّلین سخنرانی پس از بیرون آمدن از زندان، هر گونه سازش با رژیم شاه را تکذیب و بر ادامه مبارزه تأکید کردند.
امام خمینی (ره) در اعلامیّه و سخنرانی خود تصویب کاپیتولاسیون مبنی بر «مصونیت قضایی اتباع خارجی» را محکوم کردند و دست استمداد به سوی علمای اسلام دراز کردند و از آنها خواستند تا به داد اسلام برسند و... .
پیشینه کاپیتولاسیون در ایران
یک بار در سال 1207 پس از شکست ایران در جنگهای طولانی با دولت روسیه در عهدنامه «ترکمان چای»، حق «کاپیتولاسیون» از جانب دولت روسیه به ایران تحمیل شد؛ امّا پس از پیروزی انقلاب اکتبر 1917 در روسیه، پیمان دوستی بین دولت شوروی و ایران بسته شد؛ اما این بار سفارت آمریکا در تهران در تاریخ (25 اسفند 1340) یادداشتی از طرف وزارت خارجه کشورش به دولت ایران فرستاد و از ایران خواست تا مستشاران آمریکایی در ایران از حقوق پیش بینی شده در قرارداد «وین» (مصوب 18 آوریل 1961 میلادی) یعنی همان کاپیتولاسیون برخوردار شوند.
دولت ایران در جلسه (12 مهر 1342) که با حضور اسدالله علم (نخست وزیر) تشکیل شد و اعطای حق کاپیتولاسیون به آمریکا را تصویب کرد. همچنین در تاریخ سوم مرداد 1343 در مجلس سنا و در تاریخ 1343/07/21 با اکثریت 62 رأی از 70 رأی، «مجلس شورای ملی»، «کاپیتولاسیون برای آمریکاییها» به تصویب رسید.
تاریخچه مصونیت آمریکاییها در کشورهای خارجی
طرح مصونیت نظامیان آمریکایی که در خارج از ایالات متحده فعالیت میکردند، از اوایل دهه 1950 میلادی پس از استقرار نیروهای آمریکا در کشورهای عضو «ناتو» به صورت قراردادهای دو جانبه به اجرا درآمد. به موجب این قراردادها که متن مشابهی داشتند، حق قضاوت در مورد نظامیان آمریکایی که در این کشورها مرتکب جرم می شدند، با همکاری و توافق طرفین و با استناد به قوانین جاری در هر دو کشور (ایالات متحده و کشوری که نظامیان آمریکایی در آن استقرار داشتند) اجرا می شد.
بدین ترتیب که اگر ایالات متحده مایل به رسیدگی به جرم مورد بحث نبود، کشوری که جرم در آن روی داده بود، برابر قوانین خود به آن رسیدگی می کرد. این رویه، درست بر خلاف قانونی بود که در ایران به تصویب رسید و به موجب آن، دولت ایران حق رسیدگی به جرایم جنایی پرسنل نظامی آمریکایی را در قلمرو خود نداشت.
جز در یک مورد، یعنی «قرارداد آمریکا با آلمان غربی» که حضور آمریکا در آن کشور جنبه اشغال داشت، قرارداد ایران و آمریکا از لحاظ یک طرفه بودن منحصر به فرد بود و استقلال و حاکمیت سیاسی و قضایی ایران را نقض می کرد. نخستین کسی که با ژرف بینی و آگاهی سیاسی از پیامدهای ناگوار «کاپیتولاسیون»، شدیداً در برابر تصویب آن موضع گیری کرد، امام خمینی (ره) بود.
اعلامیه آگاهی بخش و هشداردهنده حضرت امام در (چهارم آبان 1343 شمسی) و سخنرانی بسیار روشنگر و پر شور ایشان، بار دیگر مردم ایران، رجال سیاسی و علما و اساتید حوزه و دانشگاه را با ابعاد فاجعه بار و دردناک این گونه پیمانها آشنا ساخت. هر چند رژیم شاه که در وابستگی به آمریکا و غرب برنامههای دراز مدتی داشت، نتوانست سخنان امام را تحمّل کند و بدون درنگ ایشان را به خارج از ایران تبعید کرد.
دستگیری حضرت امام
امام خمینی (ره) شبانه توسط نیروهای ویژه کماندوی اعزام شده از تهران، از خانه مسکونی خود در قم منتقل شده و بلافاصله به ترکیّه تبعید شدند. ایشان پس از 11 ماه به تبعیدگاه دوم (عراق) برده شدند. در عراق هنگام عزیمت به سامرا، استقبال وسیع و پر شکوهی از ایشان انجام گرفت. امام خمینی (ره) پس از چند روز اقامت در کربلا، کاظمین و سامرا و زیارت عتبات عالیات، عازم نجف شدند و در آن شهر استقرار یافتند.
در این دوران، انقلابیون سعی داشتند با زنده نگاه داشتن یاد امام و تربیت نیروهای کارآمد به مبارزه ادامه دهند. تبعیدها، زندانها، شکنجه و تحمل سختگیریهای همه جانبه رژیم طاغوت، در ادامه مبارزه بسیار و بی شمار بود. در این راه، بسیاری از نیروهای جوان به شهادت رسیدند. روحانیون، نویسندگان و روشنفکران بسیاری به عنوان رهبران نهضت، زندان، تبعید، شکنجه و شهادت را به جان خریدند. رحلت شهادتگونه آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی (ره)، فرزند امام موج عظیمی از ابراز همدردی با ایشان را ایجاد کرد.
همچنین مجالس با شکوهی در قم، تهران، مشهد، اهواز و بسیاری از شهرهای کشور به مناسبت بزرگداشت حاج آقا مصطفی خمینی برگزار شد. یاد و نام امام و بیان انگیزه و حرکت انقلابی ایشان در این مجالس بیان شد. این نوع سخنرانیها، مدتها در طول دوران اختناق پس از تبعید امام، متوقّف و ممنوع بود. ایجاد فضای باز سیاسی، همزمان با این رویداد، فرصت خوبی برای بیان و اظهار ناگفتههای بسیاری فراهم کرد.
سومین دور تظاهرات
مقاله توهین آمیزی بهمناسبت سالروز کشف حجاب نسبت به امام در روزنامه اطلاعات انتشار یافت که زمینه سومین دوره انقلاب را فراهم آورد. تظاهرات اعتراض آمیز مردم قم نسبت به مقاله روزنامه اطلاعات، سبب درگیری با مأموران رژیم و کشته و زخمی شدن عدهای از تظاهرکنندگان شد. روز 19 دی، سر آغاز سلسله تظاهراتی بود که سرانجام در بیست و دوّم بهمن 1357 به سقوط رژیم شاه انجامید.
به مناسبت چهلم شهدای وافعه 19 دی قم، حوادث دیگری در نقاط مختلف ایران رخ داد، از جمله قیام گسترده مردم تبریز که به حکومت نظامی و کشته و زخمی شدن تعدادی انجامید. تظاهرات و اعتصاب و درگیری با نیروهای رژیم، هر روز در شهرهای دور و نزدیک و در سراسر ایران ادامه یافت و به کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از مردم و ایجاد حوادث مختلفی انجامید. از جمله حوادث مهم، اعلام یک ماه حکومت نظامی در اصفهان، ماجرای «17 شهریور» میدان ژاله تهران با تلفات و مجروحان بسیار و فاجعه سینما رکس آبادان با حدود 400 کشته در تاریخ 1357/05/28 است.
محاصره خانه امام در نجف و هشدار حکومت عراق به ایشان در مورد عدم مداخله در امور سیاسی، گویای تغییر سیاست حکومت عراق و توافق با دولت ایران بود که سرانجام به خروج امام از نجف و عزیمت به پاریس انجامید. با استقرار امام در پاریس، مبادله پیام و هدایت انقلاب به وسیله صدور اعلامیه و نوار و مصاحبه با رسانه های جهان و خبرگزاریها، شبکه وسیع و گسترده تری یافت. علاوه بر اعتصاب در بسیاری از مراکز دولتی و کارخانه ها، اعتصاب در شرکت نفت و پالایشگاهها و یورش چماق داران رژیم شاه به مسجد جامع کرمان و هتک حرمت و کشته و زخمی شدن عدّه ای از عزاداران و وقوع حادثه شهدای 17 شهریور از وقایع مهم استانهای ایران است.
تعداد بسیاری از دانشجویان و دانش آموزان که در پی تعطیل شدن مؤسسات و مراکز آموزشی، اجتماعی عظیم بر پا کرده بودند، با هجوم مأموران حکومت نظامی کشته و زخمی شدند. در پی این واقعه وزیر علوم استعفا کرد. شاه به بهانه معالجه ایران را ترک کرد. وی در فرودگاه مهرآباد هنگام خداحافظی با بختیار گریست و از مصاحبه و اظهارنظر درباره سفرش خودداری کرد.
شاه رفت/ امام آمد
خروج شاه از ایران، در میان مردم به «فرار شاه» تعبیر شد. شادمانی مردم پس از اطلاع از خروج شاه، به شکل گستردهای در سطح شهر تهران و شهرستانها موج جدیدی آفرید. مردم با رقص و پایکوبی، نقل و شیرینی پخش کردند. پس از روزها و هفته ها گریه و عزاداری برای شهدای انقلاب، جریان فرار شاه، موجب خنده و شادی عمیق و گسترده ای در میان مردم شد. در پی این رویداد مهم، مجسّمه شاه از میادین توسّط مردم پایین کشیده شد و مردم به نظامیان گل هدیه دادند.
امام خمینی (ره) با یک فروند هواپیمای فرانسوی و با استقبال با شکوه میلیونی مردم وارد فرودگاه مهرآباد شدند و در بهشت زهرا، اولین سخنرانی خود را ایراد کردند. ایشان در بهشت زهرا با این جمله که «من دولت تعیین می کنم، من تو دهن این دولت می زنم» وعده تعیین دولت اسلامی را دادند.
چهار روز پس از ورود به ایران، امام خمینی (ره) شورای انقلاب را تعیین کردند. این در حالی بود که بختیار آخرین نخست وزیر شاه، همچنان خود را دولت قانونی می دانست. امام و شورای انقلاب، حکم و فرمان نخست وزیری مهدی بازرگان، اولین دولت انقلاب (دولت موقت) را تصویب کردند. جمعی از پرسنل نیروی هوایی (با لباس رسمی نیروی هوایی با انجام رژه و خواندن سرود «خمینی ای امام» در مقابل حضرت امام خمینی، با رهبری انقلاب اعلام همبستگی کردند.
با آغاز درگیری مسلّحانه، پرسنل انقلابی نیروی هوایی، برای مسلّح کردن مردم در مقابل ارائه کارت پایان خدمت سربازی، یک قبضه سلاح و تعدادی فشنگ در اختیار آنان قرار می دادند. فرماندار نظامی تهران در اعلامیه شماره 40 خود، ساعات حکومت نظامی و منع عبور و مرور را افزایش داد.
حضرت امام خمینی (ره) در مورد حکومت نظامی اعلام شده از طرف فرماندار نظامی تهران آن را ملغی اعلام کردند و گفتند: اعلامیه امروز حکومت نظامی، خدعه و خلاف شرع است و مردم به هیچ وجه به آن اعتنا نکنند! ماشینهای وابسته به ستاد کمیته امام خمینی، با بلندگو، لغو اعلامیه فرماندار نظامی را در سطح تهران اعلام کردند.
طبق گفته سرهنگ رحیمی، از سران ارتش و بنا بر اسناد دیگری که به دست آمده، حکومت تصمیم داشت با افزایش ساعات حکومت نظامی، به انجام کودتا و سرکوب مردم و خصوصاً ترور و دستگیری رهبران نهضت بپردازد. تصمیم حضرت امام، توطئه بزرگی را در آستانه پیروزی نهضت در نطفه خفه کرد. با تسلیم ارتش و سقوط پی در پی کلانتریها و مراکز نظامی و تسخیر کامل صدا و سیما از سوی انقلابیون، پیروزی انقلاب اسلامی اعلام شد.
انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی، نظام 2 هزار و 500 ساله شاهنشاهی را سرنگون کرد. وقایع انقلاب آن قدر سریع بود که حتّی مقامات آمریکا در آخرین روزها نمی دانستند انقلاب پیروز شده است و در این میان بود که اتاق عملیات کاخ سفید از طرف برژینسکی، تلفنی از سالیوان (سفیر آمریکا در تهران) پرسید: آیا هنوز امکان کودتا وجود دارد؟!
انتهای پیام/ 116