به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، ماه چهره خلیلی، اخیرا فیلم اشنوگل را بر پرده سینماها داشت. روایتی از غواصان و خطشکنان عملیات کربلای 4 که شجاعانه به آب زدند و 30 سال بعد، پیکر خیلیهایشان برنگشت یا در تابوت با دست بسته برگشت.
با وی در باره نقشش در اشنوگل، سینمای دفاع مقدس و برخی موضوعات دیگر گفتوگو کردهایم که ماحصل آن را می خوانید.
ظاهرا دنیای بازیگری برای شما خیلی جدی است. در کنار بازیگری به رشتههای دیگر هنری هم میپردازید؟
رشته تحصیلی من معماری است و از آنجا که معماری، پدر علوم مختلف هنری به شمار میرود، خیلی از شاخههای هنر (مانند عکس، نقاشی و ترجمه) را تجربه کردم. حتی پارسال، نمایشگاه عکسی هم برگزار کردم یا تمام مدارک گریم سینما را از لندن گرفتم. این به آن معنا نیست که دغدغه بازیگریام کم است بلکه به اعتقاد من هنرها مکمل هم هستند و همگی به هم کمک میکنند تا درک انسان نسبت به دنیای هنر بیشتر شود.
پس تمام این هنرها برای شما به یک اندازه مهم است؟
دغدغه اصلی من بازیگری است و سعی میکنم زمان بیشتری را به آن اختصاص دهم، اما بازیگری هم نیستم که هر نقشی را بپذیرم.
شما در فیلم های شاخص زیادی بازی داشتید و با کارگردانهای بزرگی مانند مسعود جعفری جوزانی، داوود میرباقری، علیرضا رئیسیان و بهروز افخمی کار کردید، اما در عین حال فیلمهای تجاری مانند نقاب و تله هم در کارنامه تان هست. از بازی در این فیلمها پشیمان نیستید و به چه دلیل در چنین فیلمهایی بازی کردید؟
نه، از بازی در هیچ کدام از کارهایم پشیمان نیستم. نقاب، فیلم سوم من است و فیلمی بود که فیلمنامهاش برای زمان خودش (و حتی الان) دیوانهکننده بود و فکر میکنم، اکثر مردم آن را دیدند. تله هم کار پنجمم بود که وقتی آقای الوند به من پیشنهاد بازی در آن را دادند، به عشق کار با ایشان که کارگردان بزرگی هستند، رفتم و در این کار بازی کردم. من میخواستم در سینمای تجاری هم خودم را محک بزنم که خوشبختانه نتیجهاش رضایتبخش بود.
برویم سراغ اشنوگل؛ این فیلم برخلاف خیلی از فیلمهای ایرانی قصه دارد و در قصهگویی دچار لکنت نمیشود. برای شما این وجه از یک فیلمنامه تا چه اندازه مهم است؟
اشنوگل، یکی از کارهای خاص در قلب من است. وقتی آقای اصغری (تهیه کننده) با من تماس گرفتند و گفتند یک سناریو راجع به شهدای غواص دارم و در آن زنی هست که... مابین توضیحات ایشان راجع به نقش این زن گفتم که آقای اصغری روی من حساب کنید. آن زمان اجساد شهدای غواص تازه در تفحصها پیدا شده بودند و داغشان برای مردم تازه بود؛ بخصوص این که این شهدای کم سن و سال، دست بسته و خیلی مظلوم شهید شدند. به خاطر همین من قرارداد بازی در این فیلم را تقریبا پای تلفن، سفید امضا کردم. فیلمنامه را هم بعد از این که قبول کردم در این فیلم بازی کنم، خواندم.
بعد از خواندن فیلمنامه اشنوگل، چه تصویری از کاراکتر سعیده در ذهن شما شکل گرفت؟
اشنوگل قصه قشنگی داشت و همین که کمکم گرههای داستانی باز میشد و بیننده متوجه میشد که سعیده خائن نیست، برایم جذاب بود. من روی کاراکتر و همچنین بیماریای که سعیده داشت «پی تی اس دی»؛ نوعی اختلال روحی پس از سوانحی مانند جنگ، مرگ نزدیکان و زلزله) خیلی تحقیق کردم. نه تنها تحقیقات خودم بلکه صحبت با کارگردانهای فیلم (علی سلیمانی و هادی حاجتمند) و تماشای فیلمهای مستند خارجی راجع به بیماری «پی تی اس دی»، مرا به نقش سعیده نزدیک کرد.
شاید آدم خودش نتواند چندان راجع به کار خودش اظهارنظر کند. هنر اساسا بر اساس سلیقه میچرخد و ممکن است کسی دوست داشته باشد و دیگری نه، اما از نظر شخصی خودم و بر اساس فیدبکهایی که گرفتم، از کاری که انجام دادم راضیام.
شما در فیلمهای دفاع مقدسی زیادی بازی داشتید. فکر میکنید سینمای دفاع مقدس تا چه اندازه دغدغه مسئولین است؟
من امسال دو فیلم سینمایی در ژانر دفاع مقدس داشتم؛ اشنوگل و قلب سفید قاصدکها. اشنوگل راجع به شهدای غواص و قلب سفید قاصدکها راجع به آزادسازی خرمشهر بود. از قبل حرفهای زیادی راجع به حمایت از آثار دفاع مقدس شنیده بودم که مثلا هر سال در جشنواره فیلم فجر باید فیلم دفاع مقدسی داشته باشیم. امسال با تجربه این دو اثر به این نتیجه رسیدم تمام حرفهایی که برای این گونه سینمایی میگویند، شعار است. اگر این فیلمها 10-15 سال پیش روی پرده میآمد، شرایط اکران بهتر و در نتیجه بیننده بیشتری داشت، اما الان نه. الان جشنواره سالانه دفاع مقدس کم کم در حال تبدیل شدن به جشنواره ای دو سالانه و حتی پنج ساله است.
فکر میکنید اگر حمایت بیشتری از آثار دفاع مقدس در اکران شود، گیشهای میلیاردی خواهند داشت؟
شرایط از الان بهتر میشود. البته نمیتوان این موضوع را هم کتمان کرد که نسل جدید (نسبت به دهه 60 و 70) تحمل دیدن تصاویر روزهای جنگ و سالهای سخت پس از آن را ندارند. در حالی که آدمهای آن دوران و تبعات آن روزها هنوز و حتی تا همیشه بر سر این مردم وجود دارد، ضمن این که به گفته خود مردم آثار دفاع مقدس بعضا باورپذیر نیستند. از این جهت موضوع باورپذیری را مطرح میکنم که برخی از تولیدات این ژانر قهرمانپردازیهایی اغراقگونه دارند که برای مردمی که آن روزها را از نزدیک دیدهاند، قابل باور نیست و بدیهی است هر چه این آثار با آنچه در آن روزها بر مردم گذشته، بیشتر مطابقت داشته باشد، برای مردم ملموستر خواهد شد.
فکر میکنید پس از بازی در چندین کار دفاع مقدسی، دین خود را به سینمای دفاع مقدس ادا کردهاید؟
دینی که به گردن تک تک ماست، آنقدر زیاد است که حالا حالاها تمام نمیشود، اما تا جایی که در توانم بوده، فیلم کوتاه و بلند و سریال دفاع مقدسی کار کردم و اگر از این به بعد پیشنهادی در این ژانر داشته باشم، با وجود تمام کوتاهیهایی که در حق آن میشود، اگر فیلمنامهاش به دلم بنشیند، در آن بازی میکنم. در اکران مشهد فیلم، یکی از بازماندگان عملیات کربلای 4 پس از اکران فیلم آمد و خودش را به من معرفی کرد و گفت، ما وظیفهمان را آن زمان در قبال خودمان و وطنمان انجام دادیم. شما هم الان وظیفه خودتان را با روایت کردن آن واقعه انجام دادید و حالا نوبت مردم است که با دیدن این فیلم، وظیفه خودشان را انجام دهند.
منبع:جام جم