فرمانده پايگاه هوانيروز شهيد امينی آبیک:

هوانيروز ارتش يكی از بزرگ‌ترین اسکادرانان بالگردی در خاورميانه است

فرمانده پايگاه هوانيروز شهيد امينی آبیک گفت: هوانيروز ارتش جمهوری اسلامی ايران يكی از بزرگ‌ترین اسکادرانان بالگردی در خاورميانه است.
کد خبر: ۲۷۷۹۴۱
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۳:۰۱ - 08February 2018

با پیروزی انقلاب اسلامی جوانان نخبه مدیریت هوانیروز را در دست گرفتندبه گزارش دفاع پرس از قزوین، انقلاب اسلامی از همان روز نخست پیروزی با فراز و نشیب‌های بسیاری مواجه بوده که سرشار از فداکاری و جان‌فشانی‌های نیروهای مختلف نظامی کشور است که برای پیشرفت و سربلندی کشور از هیچ تلاشی فروگذار نکردند.

یکی از واحدهای نظامی کشور، مجموعه هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی است که با وجود فعالیت‌های گسترده نظامی و خدمات امدادی چه در دوران دفاع مقدس چه پس از آن کمتر مورد توجه واقع شده است. امروز که در چهله انقلاب هستیم در مصاحبه اختصاصی با فرمانده پادگان هوانیروز شهید امینی بخشی فعالیت‌های این عزیزان بیان شده است که در ادامه می‌خوانید.

دفاع پرس: نحوه ورود شما به هوانیروز چگونه بود و در کجاها فعالیت داشتید؟

سرهنگ بخشیان: سال 1366 وارد دانشكده امام علي (ع) شدم و از آنجا که به مباحث نظامی و حضور در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل علاقه‌مند بودم جذب ارتش جمهوری اسلامی ایران شدم.

قبل از آن عضو بسیج لشکر 57 لرستان بودم، با ورود به ارتش دوره مقدماتی پياده را گذارندم و پس از آن جذب هوانيروز شدم و دوره زبان عمومی بالگردی و تخصصی بالگردی و بعد از آن خلبان آزمايشی 214 را گذارندم.

اولين پايگاه من كرمانشاه بود، 17 سال در كرمانشاه خدمت كردم و پس از آن یک سال در كرمان خدمت کردم. دوره دانشكده فرماندهي ستاد را در تهران طی كردم بعد به مسجد سليمان منتقل شدم و 5 سال هم در مسجد سليمان خدمت كردم و امسال سال 96 به خطه شهيدپرور قزوين منتقل شدم و افتخار دارم که در خدمت مردم این منطقه از کشور عزیزمان باشم.

دفاع پرس: جایگاه هوانیروز در کشور چیست و چه اقداماتی دارد؟

سرهنگ بخشیان: هوانيروز ارتش جمهوری اسلامي ايران يكي از بزرگ‌ترین اسکادرانان بالگردی در خاورميانه بوده و خواهد بود و با پيروزي انقلاب اسلامی و رفتن مستشاران بیگانه نخبه‌های جوان کشور وارد هوانیروز شدند و به توفیق الهی به نحو احسن آن را مدیریت کرده‌اند.

هوانيروز هنوز درگير است در منطقه شرق کشور با اشرار، در منطقه شمال غرب با گروه‌های معاند در خدمت نیروهای مسلح کشورمان است.

در کنار مباحث نظامی هوانیروز در بحث مردم ياری، در انتخابات، هنگام وقوع بلاهای طبیعی مثل زلزله، سیل و همچنین در خصوص حوادث و تصادفات در امداد رسانی و تخليه مجروحين در خدمت و در کنار مردم و کشور است و همچنان هوانيروز کشور ما، هنوز هم حرف اول را در منطقه می‌زند.

دفاع پرس: از شهدای بزرگواری که این هوانیروز تقدیم انقلاب اسلامی کرده برایمان بگویید.

سرهنگ بخشیان: اولين شهيد هوانيروز شهیدی بود که در 23 بهمن 1357 روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در منطقه خوزستان به شهادت رسيد به‌طوری استاندار وقت كه از اميران ارتش بود می‌خواست خلبان را با تهديد سلاح از مرز خارج كند و خلبان اين را نمی‌پذیرد و بالگرد را به زمين می‌کوبد و شهيد می‌شود و آن استاندار هم دستگير می‌شود، آخرين شهيد هوانیروز نیز شهيد بیگی نيا بودند که همين ايام محرم سال جاری در شمال غرب کشور به شهادت رسيد، در واقع در باغ شهادت براي هوانيروز هنوز باز است و هوانیروز باقوت در خدمت مردم، كشور و سرزمين ايران هست.

دفاع پرس: خاطره‌ای از دوران خدمت در هوانیروز برایمان بگویید.

سرهنگ بخشیان: در زمان رياست جمهوري مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی كه به كردستان آمده بودند من با بالگرد در خدمت ايشان و وزرا بودم، وزير نفت وزير آموزش و پرورش در بالگرد ما بودند و در حال پرواز بودیم که چراغ کاشن بالگرد روشن شد و مجبور شدیم فرود بیاییم تا مشکل را برطرف کنیم.

هنگامی که بالگرد نشست دو نوجوان که مشغول بازی و چوپانی در صحرا بودند به‌طرف ما آمدند، وزیر نفت آن موقع به شوخي به وزیر آموزش و پرورش گفت: نگاه كن محصلانت بجای اینکه الآن سر کلاس باشند اینجا دارند بازی می‌کنند. وزیر آموزش و پرورش به آن‌ها گفت: چرا سر كلاس نرفتي؟ یکی از نوجوانان پاسخ داد: آقا امروز رئيس جمهور آمده پدرم گفته امروز که درس نمی‌دهند، گوسفندها را ببری به چَرا بهتر از آن است که بری استقبال رئيس جمهور و وزرا! بعد همگی كلی خنديدیم.

نوجوان دیگر هم گفت: پدرم وضع ماليش خوب نيست و من مدرسه نمی‌روم، وزیر آموزش و پرورش با شنیدن این حرف يک يادداشت به آن نوجوان داد و گفت؛ اين را می‌بری می‌دهی به مدیر مدرسه روستایتان كه كارهای ادامه تحصیلت را پیگیری کند.

پیرمردی هم که با شنیدن صدای بالگرد به نزدیکی بالگرد آمده بود، وقتی سؤال شد کم و کسری ندارید؟ گفت: ما يک شعبه نفت می‌خواهیم، ما با روستاي پايين هميشه درگير باید بریم از آنجا نفت بیاوریم. وزیر نفت هم یک یادداشت به پیرمرد داد و گفت ببر شرکت نفت منطقه برای شما هم شعبه نفت می‌زنند.

با خود گفتم قطعاً عنایت خداوند بوده که بالگرد اینجا خراب شود و بنشيند و كار اين چند نفر راه بیفتد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها