به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، «سرو زیر آب» یک چالش عمیق دارد. دغدغه سرنوشت پیکر شهدا و شناسایی شهیدان گمنام هنوز هم باشه آهنگر را رها نمیکند تا در «سرو زیر آب» هم نخ قصه فیلم را به همین مسئله گره بزند و یک فیلم شریف و انسانی بسازد. وی زاویهای از جنگ را روایت میکند که از بازگشت پیکر شهدا آغاز میشود و به روستاهایی کیلومترها دورتر در لرستان، یزد یا هرجای دیگر این کشور که جوانانش را برای دفاع از آن دادهاند، ختم میشود.
بر خلاف آنچه پیش از جشنواره درباره فیلم پخش شده بود «سرو زیر آب» اصلا ضد جنگ نیست. ماجرای تعاون رزم است؛ جهانگیر و جهانبخش که دو برادر با دو نگاه متفاوت در همین بخش خدمت میکنند. آن هم در سال 1367 ، درست همان سالی که جنگ تمام میشود. ماجرا بر سر گمنامی است. آیا حق آنهایی که خواستهاند با گمنامی بروند ارجح است یا حق آنهایی که به دنبال عزیزانشان همه جا را زیر پا میگذارند؟ فیلم در پایان به این چالش پاسخ مناسبی میدهد. درست جایی که صاحبان این دو دیدگاه درگیر اتفاقی مشابه میشوند.
در پس تمام اینها «سرو زیر آب» ساختارهای نادیده تعاون را برای مخاطب به خوبی ترسیم میکند. ساز و کارهای رسمی، روال اداری و قانونی، روش شناسایی پیکرها و جزئیات نشانهیابی در آنها، عکس گرفتن از شهدا و تفاوت پلاک دو تکه و یک تکه و حتی کسانی که در معراج وظیفه شان جیب بری است! در کنار اینها نحوه مواجهه با خانواده معظم شهدا و مفقودین. این ها همه تلاشهای مجاهدانهای است که کمتر کسانی از آن اطلاع داشته و دارند ولی حالا در یک فیلم سینمایی نماش داده میشود.
با تمام این اوصاف و گره اصلی درگیر کننده، فیلم زیادی کند و کشدار است، دیر تمام میشود و بخش زیادی از آن صرف نمادپردازیهای اضافهای میشود که واقعا نیازی به بخش زیاد از آنها نیست. انگار فیلم چند پایان دارد که کارگردان نتوانسته از هیچ کدام آنها دل بکند. همچنین نماهای لانگشات و هلیشات بسیار زیبا که از جایی به بعد حوصله را سر میبرند.جز اینها میشود درباره برخی از اشکالات روال منطقی قصه هم سوالهایی پرسید، اما «سرو زیر آب» حال خوبی دارد که باید به آن حس زیبا دل بسپاریم و در پایان فیلم به احترام آن، صلواتی به شهدای هشت سال دفاع مقدس هدیه کنیم.
منبع: صدا و سیما