به گزارش خبرنگار ساجد دفاعپرس، شهید «علی نجات سلمانپور» هفتم اسفند سال ۱۳۳۹ در روستای «کنارون» ممسنی دیده به جهان گشود. وی تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم در رشته اقتصاد گذراند و با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل شد، تا اینکه سرانجام ۲۳ بهمن سال ۱۳۶۰ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
متن وصیتنامهای که از این شهید والامقام به یادگار مانده است را در ادامه میخوانید:
«انا لله و انا الیه راجعون
ما همه از خداییم و بازگشت ما بهسوى خداست.
«ان الحیاه عقیده والجهاد» بهدرستی که زندگى عقیده و جهاد است.
امام حسین (ع)
جهاد در راه حق و در راه خدا بر هر انسانى و مسلمانى به حکم عواطف انسانى واجب و لازم است که تا نابودى کفر و ظلم و جور مبارزه کند، تا لحظهاى که دار فانى را وداع گفته و به لقاءالله بپوندید و در حیات اخروى با جد و رهبر خود حسین دست بیعت دهد.
آرى! خیلى از مسلمانها در کنار هم مینشستند و میگفتند: اى کاش در زمان امام حسین ما زنده بودیم و قیام میکردیم، در صورتی که لحظهاى نمیاندیشند که حسین براى چه جنگید مگر نه حسین بود که میگفت: هرگز با شما بیعت نخواهیم کرد و رفت وارد میدان جنگ شد. با آن عده کم ولى ایمانى استوار و قلبى محکم جنگید و این خون حسین است که میجوشد و اسلام زنده است؛ ولى مستکبرین و جهانخواران که اسلام را مانع بزرگى بر سر راه تاخت و تازهاى خود میدیدند و هر لحظه در صدد نابودى اسلام و اسلام را مانع موجب رکورد در جامعه نشان دهند؛ ولى این وعده خدایى است که اسلام در هیچ عصرى بیسرپرست نمیماند. همانگونه که از حضرت محمد (ص) شروع و به ۱۲ امام تا مهدى و نایب برحقش زعیم عالیقدر خمینى بتشکن رسیده است.
آرى بر ماست که با ریختن خون خود، درخت اسلام را سرسبز و بارور نماییم و نگذاریم که مزدورانى همچون ریگان، صدام، سادات، بگین مانعى بر سر راه اسلام باشند. باید جنگید؛ زیرا که جنگ این است و جنگ حق علیه باطل است جنگ با کفر است.
چه خوب گفته است:
بر سر راه حسین شمر قساوت آمده
بر سر راه خمینى ارتش کفر آمده
وصیت به دوستان عزیز من: همهجا جبهه است و هر جا مبارزه با کفر باشد جبهه است هر چه بیشتر انجمنهاى اسلامى را تقویت کنید و حمایت کنید و بسط و گسترش دهید؛ و لحظهاى وقت بهدست کفار و منافقین ندهید؛ زیرا همه اینها با هم از این انجمنهاى اسلامى میترسند و در صدد نابودى آن هستند. پشتیبان رهبر کبیر انقلاب و یار و مددکار او باشید و از وجود او و سخن او حداکثر استفاده را کنید.
اى جوانهاى عزیز دل بستن به این دنیاى ظاهر فریب و ظاهر قشنگ شما را چه سود؟ چه خوب گفته است زندگى زنگ تفریحى بین تولد و مرگ است.
وصیت به پدر و مادرم! شما که با همه وجودتان زحمت کشیدید و مرا بزرگ کردید. من چیزى ندارم عوض زحمات شما بدهم فقط از درگاه خداوند متعال طلب مغفرت و آمرزش و اجر براى شما میکنم. میخواهم که اگر من شهید شدم، بخاطر من اشک نریزید و فقط شادى و دعا کنید.
پدر عزیزم مادر عزیزم! اگر سعادت داشتم در راه خدا و در راه حق کشته شدم مپندارید که دیگر شما را نمىبینم؛ بدان که در حیات اخروى با سرافرازى همدیگر را ملاقات میکنیم؛ زیرا معتقدیم به آخرت و قیامت. بله «و لاتحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون» و هرگز کسانى را که در راه خدا کشته میشوند مرده مپندارید بلکه آنان زندگانىاند که نزد خداى خویش روزى میخورند.
در آخر به تمام خویشان و دوستان و پدر و مادر و برادرانم درود میفرستم و آرزو دارم که همیشه اوقات بیاد خدا باشند و به فکر تجملات دنیا نباشند به صراط مستقیم هدایت شوند.
والسلام على من التبع الهدى
على نجات سلمانپور»
انتهای پیام/ ۱۱۱