به گزارش خبرنگار دفاع پرس از اراک، مادر شهید «حمید آسنجرانی» طی خاطرهای در کتاب «پرستوی آذرین» این چنین از فرزندش برای مخاطبان میگوید:
یک روز عصر بود که از خانه بیرون زد، غروب که برگشت در یک BMW از این مدل قدیمیهای دهه شصتیها نشسته بود و یک مرد و زن به همراه دو بچه کنارش بودند.
غریبه بودند برایمان، جا خوردیم، حمید پیاده شد و گفت: «آنها مسافر هستند و دزد کیف پول و مدارکشان را برده و حالا اینجا در شهر غریب بدون پول و بنزین سرگردان ماندهاند».
آن وقتها مثل حال نبود که بنزین آزاد وجود داشته باشد، بنزین کوپنی بود و محدود، من و مادرش دلواپس بودیم، بازار ترور داغ بود وقت و بی وقت صدای انفجار از خانهمان بلند میشد.
ترسیده بودیم، اما حمید آرام بود و از ما میخواست که کمکشان کنیم، دست آخر به خاطر بچههایی که همراهشان بودند اعتماد کردیم و آنها را در طبقه بالای خانهمان که محل مطالعه حمید بود جا دادیم.
گرسنه و خسته بودند، غذایشان را دادیم، میخواستند بمانند، اما معذب بودند، من آن وقتها ماشین داشتم، برایشان بنزین آوردم و باکشان را پر کردیم و همراه با آذوقه راهیشان کردیم.
همهاش به اصرار حمید که آن وقتها سنی هم نداشت بود؛ دلش دل نبود انگار آیینه بود.
به گزارش دفاع پرس، شهید «حمید آسنجرانی» ۱ اسفندماه سال ۱۳۵۳ در اراک متولد شد و در ۳۰ فرودینماه سال ۱۳۸۹ در محلی معروف به «سنگهای آذرین» واقع در شمالغرب کشور، در درگیری با گروهک «پژاک» به آرزوی دیرینه خود رسید و هماکنون پیکر مطهر وی در گلزار شهدای اراک در کنار همرزمان شهیدش آرام گرفته است.
انتهای پیام/