به گزارش خبرنگار اجتماعی دفاع پرس، زنانی که هم دوش مردان در جامعه اسلامی برای رشد و شکوفایی اقتصاد کشور فعالیت میکنند و چرخ اقتصاد خانواده و تولیدملی را رونق میبخشند و در این عرصه نه تنها خود و خانوادهشان، بلکه زمینه اشتغال سایر زنان را نیز فراهم میآورند، جهادگران عرصه اقتصاد نام دارند. جهادگرانی که در کنار کار تولید، وظیفه مادری و همسری را نیز بر عهده دارند تا باعث رهایی کشور از وابستگی به بیگانگان شوند.
آنها با پشتکار به انتقال میراث گرانقدر صنایع دستی و بومی کشور میپردازند و در سنگر اقتصاد و تولید، به فعالیت میپردازند تا با لبیک به فرمان رهبر خود، گامی مهم در جهت شکوفایی اقتصاد کشور برداشته باشند.
«فاطمه ذاکریان» اهل روستای «خراشاد» استان خراسان جنوبی، مدیر عامل شرکت تعاونی این روستا است، وی ۵۵ سال دارد و با مدرک دیپلم دست به فعالیتهای اقتصادی زده است.
در ادامه قسمت اول ماحصل گفتوگوی خبرنگار دفاع پرس با این بانوی کارآفرین را میخوانید.
دفاع پرس: چگونه فعالیت اقتصادی خود را آغاز کردید؟ آیا سرمایهای نیز داشتید؟
ابتدا برای کسب درآمد چادر نماز و چادر و لباسهای ساده را برای بانوان میدوختم تا کمکم کارهایم رونق گرفت و بعد دیگر به صورت تخصصی به حولهبافی و تولید دستبافهای سنتی پرداختم.
سالها کار بافت لباس گرم را انجام میدادم تا اینکه من را به تعاونی روستایی معرفی کردند، در حقیقت برای این که فعالیت در عرصه کار روستایی داشتم، این زمینه را افرادی که مسئول بودند برای من هموار کردند.
حدود ۲۰ یا ۲۵ سال بود که به دلیل کار همسرم، بیشتر در سیستان و بلوچستان زندگی کرده بودم و با روستای خودم بیگانه شده و هیچ زمینه و اطلاعاتی در مورد شرکت تعاونی نداشتم؛ اما با این حال مسئولیت تعاونی روستای «خراشاد» را پذیرفتم. حتی نسل جوان و کارآمد روستا را نمیشناختم، فقط چند بانوی پیشکسوت روستا را که در زمینه آثار سنتی و دستبافت فعالیت میکردند را میشناختم.
دفاع پرس: چگونه شد که مسئولیت تعاونی روستای «خراشاد» را پذیرفتید؟
به دلیل اینکه فرزند معلولی داشتیم، همسرم علاقهمند بود که من فعالیت هنری داشته باشم و در کنار رسیدگی به فرزندم، بتوانم به آن کار مشغول باشم و کمتر به مشکل فرزندمان فکر کنم.
همکاری همسرم باعث شد که من مسئولیت شرکت تعاونی را قبول کنم و خودش نیز با من همراه شد. همسرم از ابتدا ابراز رضایت کرد و کمکم کرد تا کارهایم را انجام دهم. در حال حاضر نیز از کار دولتی بازنشسته شده است و با من همکاری میکند و همواره مشوقم در این زمینه هست و خواهد بود.
معتقدم موفقیت در انتظار انسان تلاشگر است
از زمانی که برای مدیر عاملی شرکت تعاونی انتخاب شدم و شروع به فعالیت کردم، یک لحظه بیکار ننشستم و شب و روز برایم فرق نمیکند، از تمام لحظههایم برای کار کردن بهره بردم تا بتوانم کار قابل قبولی ارائه دهم، از تلاش و فعالیت لذت میبرم؛ معتقدم موفقیت در سایه همکاری و فعالیت در انتظار انسان تلاشگر است و من با تلاشهایم به این نتیجه رسیدهام.
دفاع پرس: آیا در ابتدای کار به مشکل خاصی هم برخوردید؟
بعد از ۲ هفته که مسئولیت شرکت را پذیرفته بودم، فهمیدم که شرکت بدهی دارد و من از این موضوع بیخبر بودم، خیلی نگران شدم. پدرم زمانی که مشکلم را فهمید، گفت: «دخترم نگران و ناراحت نشو! سعی کن مشکل را برطرف کنی که اگر نتوانی وارد بازار کار شوی مردم بعد از این به تو اعتماد نخواهند کرد و مردم را نسبت به خودت بدبین کردهای. پس محکم و استوار همانند سرو راست قامت بایست و با کار و تلاش استقامت، ابتدا به خودت و بعد به دیگران ثابت کن که میتوانی کار را انجام دهی، بدون تعارف اگر نتوانی باید با کار کردن برای همیشه خداحافظی کنی».
دفاع پرس: برای حل مشکل بدهی شرکت چه اقداماتی را انجام دادید؟
پدرم ۴ میلیون بدهی من را داد و طرف حسابم پدرم شد و من هم طی چند سال با ماهی ۱۰۰ یا ۲۰۰ هزار تومان کمکم بدهیام را به پدرم پرداخت کردم و پشتیبانی پدرم باعث موفقیت من در ابتدای راه شد و نیز با این تصفیه حساب، اعتبار خوبی در کارم پیدا کردم.
دفاع پرس: بعد از تصفیه بدهی، چگونه به اداره تعاونی پرداختید؟
دستبافتهای سنتی استان خراسان جنوبی را ثبت ملی کردیم
خشکسالی، خراسان جنوبی را نیز مانند همه مناطق کشور درگیر کرده بود، این مسئله موجب شد تا با یکی از دوستانم به فکر حوله بافی که صنعت قدیمی روستایمان بود روی بیاوریم. سالهای ابتدای کارم دیدگاه مثبتی برای این کار وجود نداشت، ولی ناامید نشدم و با حداقلها و بدون پشتوانه به این کار پرداختم. مردم فهمیدند که باید در عرصه هنر وارد شوند تا مشکلات معیشتی آنها برطرف شود تا اینکه موفق شدیم ۲۰ شهریورماه سال ۱۳۹۶ دستبافتهای سنتی استان خراسان جنوبی به همت بانوان شرکت تعاونی «خراشاد» ثبت ملی کنیم.
دفاع پرس: چگونه روستاییها را جذب کار کردید؟
در یکی از جلسات هیأت مدیره تعاونی طرح خود را مطرح کردم و سپس در جلسهای دیگر از بانوان خواستم تا در کار دستبافتهای سنتی وارد شوند تا با هم فعالیت کنیم. اکثریت بانوان حرفم را به تمسخر گرفتند و گفتند که با این کارگاهای قدیمی با «جوجه کلا» میخواهی کار کنی و با عصر جدید کارخانههای پیشرفته پارچهبافی رقابت کنی؟ با این حال ناامید نشدم و با چند نفر محدود کار خود را آغاز کردم.
دفاع پرس: با چند نفر و چگونه مشغول به کار شدید؟
چهار نفر از پیشکسوتان قدیمی روستا که در این عرصه سالها کار کرده بودند را دعوت به همکاری کردم و مشغول کار شدیم. ۲ دستگاه کارگاه بافندگی نیز در خانه خودم راهاندازی کردم، ۲ نفر هم قرار شد در خانههای خودشان به دور از چشم دیگران کار کنند، با چراغ خاموش و پنهانی بدون این که فردی متوجه شود کار را آغاز کردیم. چرا که میترسیدند کار به زمین بخورد و مورد تمسخر و سرزنش دیگران قرار بگیرند.
دفاع پرس: کجا و چگونه فروش محصولات خود را آغاز کردید؟
نمایش دستاوردها در نمایشگاه بینالمللی صنایع دستی
اولینبار سال ۸۳ در نمایشگاه بینالمللی صنایع دستی واقع در مصلی تهران محصولات خود را عرضه کردیم، در حقیقت برای اثبات کارم و بازاریابی به نمایشگاه صنایع دستی تهران رفته بودم. با اینکه همه دستبافتهایی را که به نمایشگاه آوردم توانستم به فروش برسانم، اما آنقدر کارهایم یکدست و یکنواخت بافته شده بودند که فکر بازدید کنندگان فکر میکردند صنعتی است.
دفاع پرس: بار اول چهقدر در فروش و بازاریابی محصولات خود موفق بودید؟
یکی از مددجویان که برای من کار میکرد نابینا بود و نخها را نبریده بود، من با نشان دادن آنها به خریداران در نمایشگاه، نشان دادم که کارم دست بافت است و همین بافتها باعث رونق کارم شد.
زمانی که به روستا برگشتم همه پولها را به اعضا دادم بدون این که ریالی برای خودم و شرکت تعاونی بردارم. همین باعث شد افراد بیشتری به کارم علاقهمند شوند و تعداد افرادی که متقاضی کار دستبافتهای شدند چند برابر ظرفیت کارگاهم شد.
خانمی که متصدی دارهای بافندگی بود، بعد از آمدن از نمایشگاه، طی یک هفته ۱۴ دار جدید را برایم آماده کرده بود؛ این برای من خبر خیلی خوبی بود. فهمیدم همه افرادی که در شرکت تعاونی فعالیت میکنند، میخواهند کار کنند و پیشرفت کار برای آنها مهم است.
ادامه دارد...
191/