سرمای زیاد منطقه هور موجب شهادت «محمد تیموریان» شد

در همان لحظات اولیه‌ این عملیات، زمانی که جمعی از بچه‌های رزمنده مجروح شده و در داخل آب گرفتار شده بودند، برای نجات آن‌ها به داخل آب می‌رود که سرمای هوای آن شب و سرمای زیاد آب منطقه‌ هور آن‌قدر زیاد بود که در همان لحظه‌ی اولیه سنگ کوب کرده و به شهادت می‌رسد.
کد خبر: ۲۸۲۷۰۹
تاریخ انتشار: ۱۱ فروردين ۱۳۹۷ - ۲۰:۱۵ - 31March 2018

گروه استان‌های دفاع پرس ـ احمد دواتگر؛ یکی از عملیات‌های دوران دفاع مقدس که در منطقه عمومی هورالعظیم و هورالهویزه شکل گرفت، عملیات «بدر» است. عملیاتی که با پیچیدگی‌های خاصی همراه بوده است.

یادم است مدتی قبل از عملیات بدر، «محمد تیموریان» جانشین گردان «یارسول (ص)» را در پایگاه «شهید بهشتی» اهواز مقر لشکر ٢٥ کربلا ملاقات کرده بودم. آن روز‌ها گردان‌های پیاده در پایگاه «شهید بیگلو» اهواز و غالب واحد‌های لشکر نیز در ساختمان‌های پایگاه شهید بهشتی مستقر بودند.

گردان ما نیز (مکانیزه) در ساختمان نیمه کاره‌ای در کنار دژبانی لشکر استقرار داشت. ساختمانی که از در و دیوارش مارمولک‌های خاکستری رنگ دائما در حال رفت و آمد بودند که خودش داستانی داشت. اما با همه‌ مشکلاتی که این ساختمان به ظاهر مخروبه داشته است با وجود بچه‌های بی‌ریا و باصفایش به همه ساختمان‌های مجلل امروزی می‌ارزید.
بگذریم...

شهید تیموریان همانند دیدار‌های قبلی با صفا بود و سرحال. بعد از خوش و بش به او عرض کردم: «محمد آقا کجایی؟ چه خبر؟»

گفت: «سلامتی رهبر…»

گفتم: «اگر وقت کردی یک سری هم به همشهری‌های آملی خودت که توی گردان مکانیزه حضور دارند، بزن».

جواب داد «فردا صبح صبحانه پیش شما خواهم بود و...» از شنیدن این خبر خوشحال شده و گفتم: «محمد جان! منتظرم در خدمت شما خواهیم بود».

فردای آن روز وی به قولش عمل کرد و به همراه سردار جانباز بابایی فرمانده گردان امام حسین (ع) به عنوان میهمان وارد ساختمان گردان‌مان شدند.

نحوه به شهادت رسیدن شهید «محمد تیموریان» در عملیات بدر

غروب عملیات بدرـ ایستاده از راست:  شهید...، ....، شهید محمد پاکدل، محمد نجاریان، شهید مراد باقری، صمد قلی تبار
نشسته از راست: ...، محمد واحدی اسکی، حاج آقا مقدس، ...، محمد دواتگر


در خاطرم است آن روز سر سفره صبحانه حاج آقا مقدس، شهید اردشیر رحمانی، قوام خلعتبری، محمد واحدی اسکی، شهید اسماعیل برزگر و... نیز حضور داشتند. صبحانه آن روز چند کنسرو کله پارچه بود که یکی از بچه‌های بسیجی همشهری ما از لشکر ۹۲ زرهی اهواز جمعی ارتش جمهوری اسلامی ایران، از سهمیه خود برای‌مان آورده بود.

داستان کله پاچه آن هم توسط یک بسیجی در لشکر ۹۲ زرهی ارتش این بود که قبل از عملیات بدر، از لشکرمان یک گروهان پیاده مامور به لشکر ۹۲، و یک گروهان از آن لشکر نیز به لشکر ما منتقل شده بودند. اگر چه این ماموریت چندان دوام نداشته و چند روز قبل از عملیات این گروهان‌ها به لشکر‌های خود مراجعت کردند.

پس از صبحانه به شوخی به محمد آقا گفتم: «محمد جان! این عملیات آخرین عملیات تو خواهد بود و این بار شهید خواهی شد، آخه بدجوری نور بالا می‌زنی».

او نیز با همان خنده‌های همیشگی‌اش برای لحظاتی مکث معناداری کرد و گفت: «دواتگر! بدان هیچ عراقی از مادرش دنیا نیامده است که بخواهد با تیر و یا ترکش مرا شهید کند. مطمئن باش با تیر و یا ترکش به شهادت نخواهم رسید».

در واقع او راست می‌گفت. اما باور حقایقی که او بیان کرده بود، در آن لحظات برای این حقیر قابل درک نبوده است. آری او که به عنوان جانشین گردان یارسول (ص) یا بهتر بگویم گردانی که فرمانده‌اش در آن زمان شهید حاج «حسین بصیر» بود و در بیشتر عملیات‌ها ماموریت این گردان شکستن خطوط مستحکم دشمن بود در این عملیات شرکت کرد.

اما در همان لحظات اولیه‌ این عملیات نرسیده به پاسگاه ترابه زمانی که جمعی از بچه‌های رزمنده مجروح شده و در داخل آب گرفتار شده بودند برای نجات آن‌ها به داخل آب می‌رود. اما سرمای هوای آن شب و سرمای زیاد آب منطقه‌ هور آن‌قدر زیاد بود که در همان لحظه‌ی اولیه او سنگ کوب کرده و به شهادت می‌رسد و خبر شهادتش را فردای آن روز وقتی با حاج آقا مقدس و برخی از بچه‌های گردان مکانیزه با نفربر خشایار به سمت پاسگاه «ترابه» در حرکت بودیم متوجه شدیم و چه سخت بود آن لحظات.

آری در واقع او خوب می‌دانست که چگونه به شهادت خواهد رسید، به همین دلیل بود که می‌گفت: «هیچ عراقی متولد نشده است که بخواهد با تیر و یا ترکش او را به شهادت برساند و...»

روح همه شهدای عملیات بدر خصوصا شهید «محمد تیموریان» جانشین گردان یارسول (ص) و شهید «محمد پاکدل» از عزیزان گردان مکانیزه از شهرستان «نور» همواره شاد باد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها