به گزارش گروه بینالملل دفاع پرس به نقل از پایگاه خبری-تحلیلی الوقت، تغییرات در کادر سیاسی ارشد کاخ سفید این روزها جنجالآفرین بوده است به صورتیکه بسیاری از این تغییرات به تشدید دخالتجویی آمریکا در سایر مناطق جهان یاد میکنند؛ یکی از این تصمیمات جنجالی برکناری مک مستر مشاور ارشد امنیت ملی آمریکا و آمدن جان بولتون سیاستمدار کهنهکار و معروف آمریکایی بوده است.
جان رابرت بولتون (John Bolton) متولد 20 نوامبر ۱۹۴۸ در شهر بالیتمور از ایالت مریلند آمریکا است. وی لیسانس خود را از دانشگاه ییل گرفت و در همین دانشگاه دکترای حرفهای خود در رشته حقوق را به پایان رساند. او به مدت هفت سال در زمان تحصیل دستیار حقوقی یک وکالتخانه بود. اولین فعالیت سیاسی ثبت شده برای او زمانی است که به تبلیغات برای جیمز بیکر پرداخته است. جیمز بیکر کاندیدای دادستان کل ایالت تگزاس بود. بیکر بعدا نقش سکوی پرتاب بولتون به مدارج سیاسی بالاتر را داشت.
سوابق سیاسی
در زمان ریاست جمهوری رونالد ریگان، در آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده مشغول به کارشد. در دوره دوم رئیس جمهوری رونالد ریگان، بولتون به عنوان معاون دادستان کل انتخاب شد. از سال ۱۹۸۹تا سال ۱۹۹۳ به عنوان معاون امور سازمانهای بینالمللی در وزارت امور خارجه مشغول به کار شد. بولتون پس از تجربه مقامات دولتی علاقه خود را به مراکز فکری اثر گذار بر سیاستهای آمریکا نشان داد. وی در دهه ۹۰ میلادی در سازمانهای برجسته محافظه کاران همانند در کمیته ملی جمهوریخواه به عنوان یکی از اعضای فعال مشارکت کرد و در پروژه قرن جدید آمریکا یکی از اثرگذاران و امضا کنندگان آن بود؛ در این پروژه بولتون و ۱۹ تن دیگر از سیاستهای امنیتی زمان بیل کلینتون به شدت انتقاد کردند و خواستار افزایش بودجه نظامی و سرنگونی صدام حسین شدند.
در ابتدای روی کار آمدن بوش و در سال ۲۰۰۱ او به سمت معاون وزارت امورخارجه در کنترل تسلیحات و امور امنیت بینالمللی انتخاب شد در دوران تصدی این سمت، وی با وجودی که دانش آموخته رشته حقوق بود برخلاف انتظاری که از سوابق تحصیلی او میرفت، با دادگاه جنایی بینالمللی به مخالفت پرداخت. در این زمان او در نامهای به سازمان ملل نوشت آمریکا «اساسنامه رُم» را تصویب نخواهد کرد. بولتون و همفکرانش با سفر به کشورهای مختلف با مذاکره بر ایجاد توافقنامههای دوجانبه اقدام کردند تا هیچگاه اتباع آمریکایی به این دادگاه فرستاده نشوند. همچنین او در این سمت از خروج آمریکا از پیمان ضد موشکی بالستیک که در سال ۱۹۷۲ بین شوروی و آمریکا منعقد شده بود حمایت کرد. او قبلا هم در سال ۲۰۰۱ موفق شد کنفرانس بین المللی در مورد منع سلاحهای بیولوژیک را متوقف کند. او یک بار نیز عضو هیأت مذاکره کننده با کره شمالی بود؛ اما از این سمت برداشته شد که احتمالا بدلیل مواضع تندی بود که علیه کره شمالی داشت.
در 1 اوت ۲۰۰۵ جرج بوش او را به عنوان سفیر آمریکا در سازمان ملل انتخاب کرد. این زمانی بود که در کنگره و مجلس سنا موافقین و مخالفین زیادی داشت. موافقین او کسانی بودند که از سیاستهای یکجانبه آمریکا حمایت میکردند اما مخالفین او معتقد بودند که بولتون، پیوسته از دیدگاه شخصی برای دیپلماسی آمریکا استفاده میکند به عنوان مثال وی به برخی از نویسندگان گزارش فشار آورده بود که در مورد برخی مسائل مثل چین و تایوان گزارشهایی همسو با نظر بولتون ارائه کنند. بولتون در سال ۲۰۰۶ از سمت خود استعفا داد؛ چرا که بوش زمانی او را برای رای اعتماد به کنگره معرفی کرده بود که کنگره و مجلس سنا در تعطیلات بود بنابراین با آغاز به کار کنگره بولتون پیش بینی میکرد که مجلس سنا با اکثریت اعضای دموکرات به او رای نخواهند داد بنابراین، قبل از بررسی سنا استعفا داد. پس از این استعفا و خروج کار خود را با سازمانهای محافظه کار ادامه داد. یکی از این سازمانها، موسسه امریکن انترپرایز است که به جمهوریخواهان و نومحافظه کاران گرایش دارد. بولتون یکی از طراحین خط مشی های فکری این موسسه در زمینه های اقتصاد، سیاست ، رفاه اجتماعی و ... همسو با رای و نظر نومحافظه کاران بوده است. یکی دیگر از نهادهای فکری که بولتون پس از دولت بوش در آن تاثیر گزار بوده، شبکه خبری فاکس نیوز است. فاکس نیوز پیوندهای سیاسی قویای با چهره های برجسته جمهوریخواه ،خصوصاً برخی از نامزدهای ریاست جمهوری، داشته است.
مختصات فکری و مواضع سیاسی بولتون
بولتون به مواضع تند و اتهامزنیهای بدون تحقیق و دارای شائبه معروف است. او با وجود اینکه برخلاف بسیاری از سیاستمداران کهنهکار آمریکایی سابقه نظامیگری ندارد؛ اما در زمان جوانی علاقه زیادی به شرکت در جنگ ویتنام داشت. وی طرفدار سیاستهای یکجانبه و دخالتگرایانه است و محتوای اکثر موضعگیریهای گذشته او دارای چنین محوری است. در سال ۲۰۰۲ کوبا را متهم به ارسال سلاحهای بیولوژیک به «کشورهای سرکش» کرد. او مواضع بسیار تندی علیه کوبا میگرفت که با مخالفت برخی از افراد در درون نهادهای تصمیم گیرنده آمریکا مواجه شد.
یکی از نمایندگان کنگره اعلام کرد که بولتون در تایید گزارش خرید اورانیوم توسط صدام حسین به جرج بوش نقش مهمی داشته است. در سال ۲۰۰۴ ایران را متهم کرد که در مورد آلودگی خارجی اورانیوم به آژانس انرژی هسته ای دروغ میگوید. پس از آن گزارشات آژانس صحبتهای ایران در رد این اتهام را تایید کرد. بولتون در سال ۲۰۰۳ کیم جونگ اول رهبر کره شمالی را یک دیکتاتور مستبد توصیف کرد و گفت زندگی تحت حکومت او یک کابوس جهنمی است و در یک مصاحبه گفت چنین انسان خونریزی مجاز نیست در مذاکرات شرکت کند. دموکراتهای کنگره صحبتهای بولتون را تهدیدی علیه مذاکرات آمریکا و کره شمالی ارزیابی کردند. بولتون از حمله و اشغال عراق حمایت کرد و همچنان بر این موضع است که حمله به عراق کار درستی بوده است.
او بی اعتمادی زیادی به سازمان ملل دارد و به عبارتی دقیق تر در چارچوب دیدگاه نسل جدید نوحافظهکاران آمریکایی همچون دیک چنی و کالین پاول، به سیستم مدیریت جهانی تحت کنترل سازمانهای بینالمللی اعتقادی نداشته و خواهان نقشآفرینی مستقل و پیشرو آمریکا (هم یکجانبه و هم در قالب ناتو) در راستای حفظ هژمونی و رفع تهدیدات پیرامونی بر مبنای قدرت نظامی و اقتصادی میباشد.
جان بولتون یکی از طرفداران جنگ علیه ایران و کره شمالی بوده است. هرچند گفته میشود قبل از ورود دوباره به کاخ سفید در دوره ترامپ قول داده است جنگی را شروع نکند. طبق برخی گفتهها او احتمالا سفری به تایوان خواهد داشت که چنین سفری روابط چین و آمریکا را پرتنش خواهد کرد. چین همواره با مسائل ژئوپلیتکی در دریای شرقی با ژاپن و دریای چین جنوبی با فیلیپین و بعضی دیگر از کشورها دارد. ایالات متحده همواره به این بهانه با احتیاط در این قسمت حضور داشته است؛ اما بولتون خوهان افزایش حضور نظامی آمریکا در نقاط استراتژیک اطراف چین است. همچنین خواهان بازبینی در سیاست چین واحد است که در مناقشه بین چین و تایوان، آمریکا جهت کم کردن تنش با چین این سیاست را دنبال میکرده است. بولتون در مواضع جدید خود نسبت به کره شمالی در شک و تردید به سر میبرد و بر این باور است که کره شمالی به دنبال خرید زمان است.
وی در سخنانی تحریکآمیز صحبت از جنگ با کره شمالی را به میان آورده بود. بولتون ادعا کرد با توجه به شکاف اطلاعاتی در آمریکا نسبت به کره شمالی، ما نباید تا آخرین لحظه برای حمله پیشگیرانه به این کشور منتظر بمانیم. وی همچنین پیشتر در جریان سخنرانی در جمع اعضا و طرفداران سازمان منافقین در مورد ایران گفته بود «نباید اجازه دهیم که حکومت ایران به چهل سالگی برسد». همچنین وی از موافقان خروج ترامپ از برجام است.
بولتون در مورد روسیه نیز خواستار تشدید تحریمها و تغییر مواضع پوتین در مورد اوکراین است.
موضع بولتون در مورد فلسطین و کشورهای عربی
به طور حتم آمدن بولتون در این مقطع بهترین خبر برای سران رژیم صهیونیستی میباشد. وی در راستای منافع این رژیم در مورد تشکیل دو دولت به شدت اظهار نا امیدی میکند حتی در این مورد ترامپ را- که از مدافعان سرسخت حمایت از تلاویو میباشد- خوشبین میداند البته او همواره طرفدار رژیم صهیونیستی بوده است؛ اما در مواضع جدید خود به جای دو دولت صحبت از سه دولت به میان آورده که در آن غزه به مصر واگذار میشود بخشهایی از کرانه باختری نیز به اردن داده میشود.
بولتون نسبت به رویکرد سیاسی آمریکا در منطقه، سیاست اختلاف بین ایران و کشورهای عربی را با جدیت پیگیری میکند. به طور کلی او خواستار تضعیف محور مقاومت و انحلال نیروهای حشد الشعبی در عراق و سرکوب گروههای حزب الله لبنان و انصارلله یمن است. با توجه به حساسیت ولیعهد عربستان برای انتقال قدرت در عربستان در سخنانی گفته بود که امکان دارد سناریوی شاه ایران در عربستان اتفاق بیفتد.
بولتون در مورد بحران سوریه خواهان نقش آفرینی بیشتر نظامی آمریکا در سوریه برای حمایت از مخالفان بوده و حتی او را طراح حمله اخیر موشکی به مراکز نظامی و علمی سوریه میدانند. اگرچه وی در آخرین مواضع خواهان سپردن نقش آمریکا در سوریه به کشورهای عربی مثل مصر و امارات و عربستان شده است و اخیراً از مصر نیز خواسته بود که به سوریه نیروی نظامی ارسال کند؛ اما چنین طرحی با دیدگاه کلی بولتون برای افزایش حضور نظامی آمریکا در رقابت با دیگر قدرتها بویژه چین و روسیه مطابقت ندارد .
پیامدهای انتخاب بولتون
ترامپ همواره نشان داده است که به انتخاب کسانی تمایل دارد که کمترین مخالفت را با سیاستهای او داشته باشند؛ زیرا بسیاری از رسانهها و گروههای مدنی و بخشی از بدنه بروکراتیک آمریکا مخالف سیاستهای ترامپ هستند. بنابراین آنجایی که خود اراده انتخاب افراد را دارد ترجیح میدهد حلقه اطرافیان او افراد مطیعی باشند که بخشی از فشارهای جامعه آمریکا به خود را از این جهت مهار وکم اثر کند. در این راستا ترامپ افرادی مثل بولتون را برای سیاستهای کوتاه مدت خود مناسب میداند. او میکوشد تا با استفاده از سابقه چنین افرادی برای کسب بیشترین امتیازات از کشورهایی مثل کره شمالی استفاده کند.
به طور کلی اما با در نظر گرفتن جایگاه ضعیف بولتون در آمریکا بخصوص پس از حمایت وی از سیاستهای جنگطلبانه در دوران بوش پسر که خسارات زیادی هم به اقتصاد آمریکا و هم به امنیت و ثبات جهانی وارد آورد، او نسبت به مقاطع گذشته در افکار عمومی مردم آمریکا از مقبولیت بسیار کمتری برخوردار است. بنابراین همزمان میتوان پیش بینی نمود که حضور او در کابینه ترامپ اگر چه به معنی کمتر شدن مخالفان ترامپ در کاخ سفید است اما فشار بیشتری از جانب افکار عمومی و برخی از نمایندگان کنگره و سنا به ترامپ و تیم سیاسی او وارد خواهد آمد.
انتهای پیام/ 411