گروه استانهای دفاع پرس - علیاصغر محسنشیخی؛ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و اتخاذ مواضع ضداستکباری و ضداستعماری انقلاب به رهبری امام خمینی (ره)، آمریکا که منافع خود را در منطقه مهم آسیای غرب، بهواسطه سرنگونی رژیم شاهنشاهی که حافظ منافع او در این منطقه بود در خطر میدید، تصمیم گرفت که در وهله اول به طرق دیپلماتیک و سیاسی زمینههای نفوذ در ایران و وابستگی مجدد کشور ما را به خود فراهم سازد.
این فرض زمانی عینیتر میشد که بدانیم در ابتدای انقلاب، دولت موقت لیبرال در ایران برسرکار بود و بر اساس اسنادی که بعدها پس از اشغال سفارت آمریکا افشا شد، تلاشهای زیادی توسط این دولت برای سوق دادن ایران به سمت ایالات متحده صورت گرفته بود.
با اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام (ره)، دو ضربه سنگین بر پیکره سیاست خارجی آمریکا در ارتباط با ایران وارد شد. اولا: آمریکا مهمترین پایگاه خود در داخل ایران برای پیشبرد اهداف شیطانی و استکباری خود علیه این کشور را از دست داد؛ ثانیا: گروگان گرفتن ۱۵۰ نفر از کارکنان سفارت توسط ایرانیان، اعتبار و حیثیت بینالمللی آمریکا را به شدت خدشهدار کرده بود.
ابتدا آمریکاییها تلاش نمودند تا از طریق دیپلماتیک و مذاکرات سیاسی، نسبت به آزادی کارکنان خود اقدام نمایند که اعزام «رمزی کلارک» دادستان وقت آمریکا در همین راستا بود.
بعد از شکست در این راهکار خود، آنها متوسل به تحریمها و تهدیدهای اقتصادی شدند و گذشته از تحریمهای یکجانبهای که در این زمینه خود علیه ایران بهکار بردند، تلاش نمودند که از طریق شورای امنیت سازمان ملل نیز با تحریم اقتصادی ایران، کشور ما را تحت فشار قرار دهند که این طرح آنها نیز توسط شوروی وقت وتو شد.
سرانجام آمریکاییها هنگامی که از تمام راهکارهای سیاسی و دیپلماتیک فوقالذکر راه به جایی نبردند، متوسل به اقدام غیرمعقول نظامی آن هم در سطح محدود شدند. بدین صورت که ۹۰ نفر از کماندوهای خود را طی یک عملیات سری از طریق چند بالگرد به صحرای «طبس» ایران گسیل داشته و قصد داشتند شبانه با همکاری تعدادی از عناصر مزدور داخلی به تهران حمله نموده و گروگانهای خود را آزاد نمایند.
اما با مدد و امداد الهی که خود را در غالب طوفان شن به نمایش درآورد، در همان صحرای طبس زمینگیر شده و فرصت حرکت به تهران را پیدا ننموده و با گذاشتن تلفات فراوان، پا به فرارگذاشته و متحمل شکست مفتضحانهای شدند.
تبعات این شکست و حقارت برای آمریکاییها بهحدی بود که استعفای «جیمی کارتر» رئیس جمهور وقت آمریکا را به همراه داشت.
بعد از این شکست ذلتبار و پایان قائله گروگانگیری، آمریکاییها کوشیدند تا از طرق مختلف جمهوری اسلامی ایران را تحت فشار قرار داده و آن را مجبور به قبول خواستههای استکباری خود و عقبنشینی از مواضع انقلابی خود نمایند.
در واقع کینهورزی و عناد مقامات ایالات متحده، اعم از دموکراتها و جمهوریخواهان نسبت به انقلاب اسلامی و از بدو تأسیس نظام جمهوری اسلامی، هیچگاه تمامی نداشت، بلکه هرروز به بهانهها و اشکال مختلف از تحریم گرفته تا تهدید و خرابکاری، به صورتهای گوناگون بروز و ظهور داشت و آخرین آن، قبل از جنگ تحمیلی، طرحریزی کودتای موسوم به «نقاب» (نوژه) بود که به لطف الهی همانند سایر دسیسهها خنثی گردید.
پس از این ناکامیها، رونمایی از پرده توطئه بزرگتر، با هدف براندازی نظام در غالب جنگ تحمیلی خودنمایی کرد.
ابتکار جنگ نیابتی علیه جمهوری اسلامی، طرحی بود که با تحریک رژیم بعثی «صدام حسین» علیه جمهوری اسلامی ایران در چارچوب جنگ هشت ساله به کار گرفته شد؛ طرحی که امروز نیز در قالب ظهور و بروز گروههای تکفیری و تروریستی و همکاری برخی دیگر از دولتهای سرسپرده آمریکایی در منطقه، علیه محور مقاومت به رهبری ایران ادامه دارد.
اما با ایستادگی و دلاورمردیهای رزمندگان اسلام چه در جبهه دیروز و چه در جبهه امروز و در خط مقدم آن در سوریه، این طرح نیز راه به جایی نبرده و نخواهد برد و به تعبیر مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی)، آمریکا و متحدینش در سیاستهای خود در منطقه غرب آسیا شکست خواهند خورد، اگرچه ممکن است مشکلاتی را برای ملتها و کشورهای منطقه ایجاد کنند.
انتهای پیام/