«علی عبدی» کارشناس مسایل بینالملل در گفتوگو با خبرنگار بینالملل دفاع پرس، در خصوص ابعاد بینالمللی شکست نظامی آمریکا در صحرای طبس اظهار داشت: شکست نظامی آمریکا در صحرای طبس در پنجم اردیبهشت 1359 بزرگترین شکست نظامی ایالاتمتحده بعد از جنگ ویتنام بود. آمریکا بعد از جنگ ویتنام سرمایهگذاری بسیار زیادی برای ترمیم افکار عمومی کشورش کرده بود. ویتنامیها و ویتکنگها گرچه نتوانستند به لحاظ نظامی شکست قطعی را به آمریکایی بچشانند، اما آمریکا حدود 55 هزار نظامی خود را در جنگ با آنها از دست داد که آمار تلفات کمی نیست. آمریکاییها حدود یک میلیون نفر از مردم ویتنام از جمله غیرنظامیان و ویتکنگها را در این جنگ به قتل رساندند.
وی ادامه داد: آمریکاییها از حدود سال 1973 شروع به ترک خاک ویتنام کردند. ارتش آمریکا برای اینکه جلوی شکستی که در جنگ ویتنام را متحمل شده بود، بگیرد؛ یک نیروی واکنش سریع تحت عنوان نیروی «دلتا» بنیانگذاری کرد. واحد دلتا که بعد از چهار سال اولین و مهمترین ماموریت خود را در صحرای طبس به بهانه رهایی گروگانها انجام داد؛ شکست بزرگی را تجربه کرد.
این کارشناس مسایل بینالملل با بیان اینکه اولین عملیات دلتا با شکست مفتضحانهای روبهرو شد و آمریکاییها هشت نفر از نیروهای خود را از دست دادند، گفت: این شکست باعث شد، کابوس ویتنام یکبار دیگر زنده شود؛ چرا که احساس ترس از ورود به یک جنگ ناشناخته دیگر و مردم ناشناخته دیگری و همچنین تکرار تجربه تلخ جنگ ویتنام برای آنها دردآور بود.
عبدی خاطرنشان کرد: این فاجعه واکنشهایی را برانگیخت. در آن زمان، جهان شامل 2 قطب بلوک شرق و غرب بود؛ بلوک غرب که همان نظام سرمایهداری به رهبری آمریکا بود و در مقابل شورویها که کمونیستها بودند و رهبری بلوک شرق را بر عهده داشتند. بعد از اینکه این اتفاق افتاد کارتر رسما خبر شکست را اعلام کرد. اولین واکنش را اتحاد جماهیر شوروی نشان داد. دفتر «برژنف» دبیرکل اتحاد جماهیر شوروی بیانیهای را منتشر و این حمله را محکوم کرد. وی اعلام کرد که این حرکت مداخلهجویانه و تجاوز به یک کشور بوده و قابل پذیرش نیست. در واقع آمریکا حاکمیت ملی ایران را نقض کرده بود. به تبع آن نیز همپیمانان آمریکا در این زمینه یا حمایت کردند و یا سکوت کردند و در سوی مقابل، همپیمانان شوروی و کشورهای بلوک شرق این حرکت را محکوم کردند.
وی گفت: آمریکاییها مدعی بودند که برای رهایی گروگانها آمده بودند؛ اما روایتهای دیگری هم وجود دارد. حجم تجهیزات و نیروهایی که آنها با خودشان به صحرای طبس آورده بودند، میزان غافلگیری که در آن زمان به خاطر شرایط انقلاب وجود داشت و سیستم امنیتی کشور هنوز یکپارچه و با ثبات نبود. سیستم امنیتی و هشداری که در اختیار نیروی هوایی بود و رادارها از کار افتاده بود. اینها نشان میدهد که اگر نیروهای آمریکایی وارد تهران میشدند، میتوانستند گروگانها را رها کنند. عملا قدرتی در مقابل آنها نبود که بخواهد ایستادگی کند؛ چون فکر همه جا را کرده بودند. مثلا اگر قرار بود فانتومهایی که در فرودگاه مهرآباد مستقر بودند، علیه بالگردهای آنها پرواز کنند و اقدامی را انجام دهند؛ جنگندههای لازم را برای سرنگون کردن فانتومهای پایگاه هوایی مهرآباد تدارک دیده بودند.
عبدی با تاکید بر اینکه وقتی نیروهای دلتا میتوانستند عملیات رهایی گروگانها را انجام دهند، این توانمندی را نیز داشتند که به مراکز مهم انقلاب شبیخون بزنند، گفت: آنها حتی میتوانستند، بیت حضرت امام راحل، ستاد مرکزی سپاه پاسداران یا ستاد مشترک ارتش را تصاحب کنند. شبکه داخلی آنها آن شب در تهران کاملا آمادهباش بودند. این شبکه آماده بود که به محض ورود ارتش آمریکا، عملیات خود را آغاز کند؛ لذا میتوان تصور کرد که طرح یک کودتای شبانه نظامی را هم در دستور کار خود داشتند.
وی به شبهاتی که در خصوص اینکه طوفان شنی در کار نبوده است و واقعه طبس کار شوروی بوده است، تصریح کرد: با توجه به اینکه آمریکاییها تمام جوانب این عملیات حتی هواشناسی را هم چک کرده بودند که در آن روز هوا خیلی صاف خواهد بود؛ اما وقتی وارد ایران میشوند با یک طوفان شن رو به رو میشوند.
عبدی گفت: شبهاتی مطرح است که اتحاد جماهیر شوروی از سرحدات مرزی با ایران با موشک کروز و یا موشکهای خاصی آنها را مورد هدف قرار داده است، یا شوروی با اسلحه «هارپ» هواپیماها و بالگردهای آمریکایی را مورد اصابت قرار داده است. اولین بار شخصی به نام «یوسف مازنی» که یکی از روزنامهنگارهای قبل از انقلاب بود و بعد از انقلاب هم از ایران فرار کرد و نزدیک به دربار هم بود، کتابی به نام «ایران ابرقدرت غرب» نوشت. برای اولین بار در این کتاب مدعی شد که شوروی با موشک پیشرفتهای هواپیماهای آمریکا را مورد اصابت قرار داده است و الان هم برخی از سلطنتطلبان که میخواهند وجهه معنوی انقلاب را خدشه دار کنند بر روی این موضوع خیلی مانور میدهند.
این کارشناس مسائل بینالملل تصریح کرد: اما واقعیت این است که در بررسیهایی که پنتاگون و نیروهای نظامی آمریکا از واقعه طبس داشتند، مطلبی راجع به موشکهای شوروی یا هارپ و مسائل دیگری که ردپایی از شوروی را در این واقعه نشان میدهد، مطرح نمیکنند. راوی اصلی این ماجرا سرهنگ «چارلی بکویت» است. وی در سال 94 در کتاب خود که به نام «نیروی دلتا» نوشته و به زبان فارسی هم ترجمه شده است، مطلقا بحث موشکهای شوروی و یا مواضعی از این دست را مطرح نمیکند و همین بحث طوفان شن را مطرح میکند. در ضمن سازمان ناتو آب و هوای منطقه کویری لوت را برای یک سال بررسی کرده بود و به آنها گفته بود در ماه آوریل (اردیبهشت ماه) طوفانی دیده نمیشود. اعجاز الهی همین است که قابل پیشبینی نبوده است. اصلا آمریکاییها فکرش را هم نمیکردند که آن اتفاق بیفتد.
وی گفت: مغزهای ناتوان و ذهنهای بیماری که نمیتوانند حوزه عالم ماورا و مناسبات عالم غیب را بفهمند، مجبورند به اسباب و مسائل مادی استناد کنند. شوروی اگر از این امکانات داشت، میتوانست علیه آمریکا وارد جنگ شود. اگر شوروی تجهیراتی داشت، میتوانست سلاح را در آن جا به کار ببرد؛ ولی هیچوقت شوروی این کار را نکرد؛ چون اصلا همچنین سلاحی وجود نداشت و حتی هم اکنون هم در اختیار ندارد.
عبدی خاطرنشان کرد: واقعه طبس در مقطعی رخ داد که روسها و آمریکاییها وارد «مذاکرات سالت 1 و 2» شده بودند؛ شوروری میدانست اگر بخواهد چنین اقدامی انجام دهد، عملا مذاکرات به هم میخورد. سیاست آن زمان شوروی با آمریکا سیاست مسالمتآمیز بود و قرار نبود دوز تخاصم را در آمریکا بالا ببرد، بلکه اتفاقا بالعکس قصد داشت دوز روابط و تعامل با آمریکا را اینقدر پایین نگهدارند که بتوانند به تعامل مشترک و همزیستی مسالمتآمیز برسند.
وی گفت: شکست نظامی آمریکا در صحرای طبس در مجموع ضربه سنگینی برای اعتبار نظامیان آمریکا بود؛ اگرچه در آن مقطع کنترل کردند و اجازه ندادند ابعاد آن به بیرون درز پیدا کند؛ اما بعدها مشخص شد که اعتبار آمریکا خدشهدار شده و در مقابلِ انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران کم آورده است.
عبدی به نقش بنیصدر در این شکست اشاره و خاطرنشان کرد: بنیصدر در آن زمان رئیس جمهور و فرمانده کل قوا بود؛ بعد از اینکه خبر رسید آمریکاییها به طبس آمدند و عملیات آنها شکست خورده و برگشتهاند، اولین اقدامی که بنیصدر به عنوان فرمانده کل قوا انجام داد، این بود که به جای اینکه دستور بررسی ماجرا را بدهد، تلفنی دستور داد که تجهیزات باقیمانده آمریکاییها را بمباران کنند.
وی گفت: توجیهی که بنیصدر در خاطرات خود آورده، این است که ما ترس این را داشتیم که آمریکایی بخواهند، برگردند و این تجهیزات را با خودشان ببرند؛ اما به خاطر اینکه به آمریکاییها فشار روانی وارد شده بود، غیرممکن بود آنها بخواهند برگردند، مخصوصا اینکه مکان عملیات افشا شده بود و میدانستند که اگر مجددا برگردند، ایرانیان نیروهای نظامی میفرستند و پدافند هوایی ایران آماده شلیک است. این توجیه، خیلی توجیه بچهگانهای است که چون میترسیدند آمریکاییها برگردند و بالگردهای خودشان را ببرند، دستور بمباران آنجا را داد!
عبدی بیان کرد: حادثه طبس یکی از درخشانترین نقاط عطف نظام انقلاب اسلامی است که ما دست خدا به وضوح و روشنی در اعجاز الهی و در حمایت از انقلاب میبینیم. این حادثه واقعا یکی از مصادیق زیبا و دلانگیز تجلی سوره فیل در قرآن است که در آنجا اشاره میکند که سپاه ابرهه را توسط سپاهیان ابابیل سرکوب میکند، اینجا هم سپاهیان ابابیل را سرکوب میکند، اینجا هم در واقع سپاهیان ابابیلِ خداوند، سپاه ابرهه آمریکا را در صحرای طبس به دوزخ کشاند و این تجربه تلخ را برای اولین بار به آمریکاییها در قبال تعرض به انقلاب اسلامی چشاند. خدای مردم ایران و خدای انقلاب ایران بیدار بود و به جای همه ملت دیدهبانی میکرد و جواب متجاوزان را در صحرای طبس داد.
وی افزود: ماشین جنگی آمریکا بعد از جنگ ویتنام 6 سالی داشت خودش را ترمیم میکرد و نیروهای دلتا را تاسیس کرده بود و این ضربه دوباره کابوس ویتنام را برای اینها زنده کرد و ترسی را بر دلهای اینان انداخت که میشود گفت قابل تصورشان نبود، اما با توجه به آیه «و مکروا مکرالله...»، خداوند با مکر خود آنچنان اینها را زمین گیر کرد که بعدها نیز ترسیدند که بلافاصله اقدامی انجام دهند. آمریکاییها چندین ماه بعد صدام را تحریک میکنند و جنگ هشت ساله را علیه ملت ایران رقم زدند.
این کارشناس مسائل بینالملل خاطرنشان کرد: آمریکاییها هیچوقت درس عبرت نمیگیرند. همانگونه که در قرآن کریم هم میبینیم هیچ وقت نمرود، فرعون، قارون و... در طول تاریخ بشر کاری به جز استعمار ازشان برنمیآمد به جز در لحظه آخر مانند فرعون که دریا شکافته شده بود و میخواست مانند قوم بنی اسرائیل از رود نیل عبور کند که آبها به رود برگشت و در یک لحظه فرعون مرگ را در جلوی چشمان خود دید و توبه کرد که دیگر آن توبه فایدهای نداشت.
عبدی با اشاره به آیات قران کریم گفت: اینها آنقدر دچار انانیت نفسانی و در واقع استکبار و غلو نفس شدند که نفسانیتهایشان سر به طغیان گذاشته است. به تعبیر قرآن کریم «ان الانسان لیطغی ان راه استغنی» و «ان نفس لامارة بسوء» این نفس آنقدر در حجاب تکبر، غرور، نخوت و انانیت گرفتار است که نمیتواند بسیاری از مسائل معنوی را درک کند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود عنوان کرد: سیاستمداران آمریکا همینگونه هستند که به جای اینکه درس عبرت بگیرند و تجدید نظری در اعمال خود بکنند به این فکر میکنند که قدرت خود را افزایش دهند. هرقدر هم قدرت نظامی خود را بیشتر کنند که چنین حادثهای دیگر رخ ندهد، توان رویارویی با قدرت الهی را ندارند و چون باور و اعتقادی به این موضوع ندارند، هیچ وقت هم درس عبرت نمیگیرند. مضاف بر اینکه خداوند هم یک حجاب ظلمانی در مقابل آنها قرار داده است که هیچوقت به این حقیقت پی نبرند، ایمان نیاورند و در اعمال خود تجدید نظر نکنند. در واقع این سنت «استدراج الهی» است که خداوند میخواهد آنها غرق در این ظلمات و گمراهیشان به دیار باقی بشتابند و تقاص کارشان را بدهند. علیرغم اینکه خیرخواهان بسیاری در دنیا توجه و تذکرهای بسیاری به آنها میدهند، برای مثال حضرت امام (ره) هم کسی بود که به راس حاکمیت آمریکا تذکر میداد و سعی میکرد آنها را متوجه اعمال پلیدشان بکند.
این کارشناس مسائل بینالملل با نگاهی به سوره بقره و آیت الکرسی گفت: این خصلت طاغوت است که با تعبیری در آیات «آیت الکرسی» به این مفهوم میرسیم؛ چون خاصیت طاغوت این است که اولیایش از نور به سمت ظلمت حرکت میکنند (یخرجهم من النور الی الظلمات اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون). اینها نمیتوانند معنای نور را درک کنند و دائم در ظلمات و تاریکی دست و پا میزنند و به سمت تاریکی بیشتر پا میگذرانند. آمریکا تاکنون از تاریخ درس عبرت نگرفته است و بدون شک در آینده هم درس عبرت نمیگیرد.
گفتوگو: سیروس فتح اله و علیرضا رحیم طهرانی
انتهای پیام/ ۴۱۱