در اولین سالگرد شهادت، جانباز شهید حاج «محبعلی فارسی» به سراغ همسر بزرگوارش «قدسیه سرگزی» رفتیم. وی در گفتوگو با خبرنگار دفاع پرس از زندگی سراسر عشق و مظلومیت همسرش صحبت کرد.
این همسر شهید والامقام، با بیان اینکه متاسفانه بعضی وقتها در اختصار کلام، حق مطالب ادا نمیشود، اظهار داشت: حاج «محب» حدود ۹۰ ماه در جبهه حضور داشت و چیزی حدود ۲۸ ماه نیز اسیر بود و هیچ اسم و اثری از این وی در هیچ جایی ثبت نشده و به نوعی مفقودالاثر بود.
وی در حالی که یاد خاطرههای تلخ، گلویش را میفشرد، مکثی کرد و ادامه داد: از لحاظ ظاهر کسی متوجه مشکلات «محب» نمیشد و خود وی هم اهل بروز دادن آه و ناله و بازگو کردن نبود و عقیدهاش این بود هر چیز که هست بین خودش و خدایش باید باشد تا اجرش محفوظ بماند.
«قدسیه سرگزی» ادامه داد: شاید باورش مشکل باشد، اما وی دردهای جسمانی خود را از روحش جدا میکرد و یا به عبارتی به درد اجازه نمیداد که روحش را درگیر کند.
همسر شهید فارسی گفت: «محب» علاوه بر مشکلات تنفسی، عوارض جلدی و پوستی دورهای هم داشت، هر چند وقت یکبار بدنش تاول میزد و زخم میشد و کاملا پوست میانداخت و این مورد در پاهایش بیشتر اتفاق میافتاد.
وی با اشاره به اینکه همسرش در ایام جنگ سه مرحله شیمیایی شد و نیروهای بعثی در اسارت دندانها، کمر و دندههایش را با مشت، لگد و کابل و باتوم برقی شکسته بودند، اظهار داشت: همه این سختیها کفایت میکرد که وی را خیلی زود از پای در آورد، اما قدرت اخلاص، ایمان و توکل، از مردان جنگ و امثال همسرم، افراد دیگری ساخته بود که مرحوم «علی اکبر ابوترابی» نقل میکرد: «حاج محب تمام جوانی و سلامتیش را برای خدا از دست داده بود.»
همسر شهید «محبعلی فارسی» با اشاره به اینکه آخرین سالگرد ازدوجمان را هرگز فراموش نمیکنم، عنوان کرد: سالگرد ازدواج ما عید غدیر است، عید غدیر سال ۱۳۹۵ که «محب» تازه از بیمارستان مرخص شده بود، بدون اطلاع قبلی با وی تماس گرفتند و خبر دادند که حاج «قاسم سلیمانی» به دیدنش میآید، حاج «محب» آنقدر خوشحال شد که گفتنی نیست. اینکه سردار «سلیمانی» در اوج مشغلههای درون و برون مرزی با داعش و مسئولیت سنگینی که دراین رابطه داشت، برای دیدار حاج «محب» وقت گذاشته بودند، چیز کمی نبود!
وی افزود: حاج «قاسم» به خانه ما آمد و از کیکی که تدارک دیده بودیم سوال کرد و ما نیز گفتیم که کیک سالگرد ازدواجمان است و حاج قاسم نیز کیک را برای ما برید و این یکی از خاطرههای شیرین زندگی مشترک ما بود و البته آخرین جشن سالگرد ازدواجمان هم شد.
«قدسیه سرگزی» به نحوه شهادت همسرش اشاره کرد و افزود: حاج «محب» با توجه به شیمیایی بودنش برای تنفس عادی مشکل داشت و هر چند وقت یکبار «نای» وی تراشیده میشد. بارها برای درمان خونریزی تاولها و پارگی رگها در مری وی حلقه گذاری کردند و بسیار اتفاق میافتد که در اثر عارضههای جنگ و جبهه دچار بیهوشی میشد و به کما میرفت، در همه این مدت دلهره بسیار بزرگی با من همراه بود که نمیتوانستم از حاجی چشم بردارم.
وی گفت: نهایتا در روز چهارم شعبان همزمان با روز «جانباز»، حاج «محب» به کما رفت و فردای آن روز یعنی پنجم شعبان، روز ولادت امام زین العابدین (ع) و به اصطلاح روز «آزادگان» که مصادف با ۱۲ اردیبهشت و روز «معلم» نیز بود به فیض شهادت نائل آمد.
وی گفت: این همه سال موقعیتی این چنین پیش نیامده بود که این مناسبتها با هم باشد. حاج «محب» معلم بسیجی بود که طعم جانبازی و اسارت را چشیده بود و بعد پاسدار شده بود و سال شهادتش نیز همه این مناسبتها باهم همزمان شد و حاجی هم تحت لوای بیرق متبرک قمر بنی هاشم (ع) به دیدار حق و شهادت نائل آمد و همه صداقتها و دیانتها و صبوری وی، انشاءالله برایش علو درجات و باقیات و صالحات باشد.
وی به آخرین پیامی که از حاج «محب» دربافت کرده بود، اشاره کرد و گفت: وی این پیام را این طور برایم ارسال کرد «با سپردن همه چیز به دستان خدا، خودت را برای فردای بهتر آماده کن. آن وقت زیباتر از همیشه نفس میکشی، زیباتر از همیشه میبینی و بهتر از همیشه زندگی میکنی. اگر اوضاعتان خوب است از آن لذت ببرید چون همیشگی نیست و اگر بد است نگران نباشید چون این شرایط هم همیشه نمیماند.».
گفتم چرا این پیامو دادی؟ گفت همینطوری، چون قشنگ بود برات فرستادم، اما در واقع این وصیت حاجی به من بود.
خاطرنشان میشود، شهید حاج «محب فارسی» از لشکر ۴۱ ثارالله و از استان پهلوانپرور سیستان و بلوچستان است که علاوه بر فرماندهی گردانهای ۴۰۹ و ۴۰۵ لشکر ۴۱ ثارالله در دوران دفاع مقدس، در حوزه معاونت طرح و عملیات لشکر نیز مسئولیت داشت.
سردار «حاج محبعلی فارسی» در عملیاتهای مختلف جنگ از سال ۱۳۶۰ در کنار حاج «قاسم سلیمانی» و شهید حاج «قاسم میرحسینی» قائم مقام لشکر ۴۱ ثارالله در دوران دفاع مقدس نقش بیبدیلی را ایفا کرد.
انتهای پیام/