به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، مراسم رونمایی کتاب «اردوگاه اطفال» خاطرات خودنوشت احمد یوسفزاده با حضور مرتضی سرهنگی، مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری در غرفه سوره مهر برگزار شد.
«احمد یوسفزاده» رزمنده دفاع مقدس و نویسنده در این مراسم اظهار داشت: اردوگاه اطفال بخش دوم خاطرات من است. بخش اول در «آن بیست و سه نفر» منتشر شد. این بخش ۲ سال از مهمترین اتفاقات دوران اسارت من را دربر میگیرد. عراقیها متوجه شده بودند اسارت اطفال میتواند تبلیغات خوبی باشدT اما در اردوگاه اطفال بخش شانهشکن اسارت بر دوش ۱۷ سالهها بود.
وی گفت: کتاب «اردوگاه اطفال» شرح جوانمردی نوجوانانی است که در مقابل دشمن ایستادند و زجرهایی فراوانی کشیدند که زیادی از طاقتشان بود. من سعی کردم با تمام وجود خاطرات اردوگاه اطفال را بنویسم و برخوردهای عجیبی به خاطرات صفای باطن این رزمندگان داشت اثر جدیدم نیز بتواند ارتباط برقرار کند.
این نویسنده عنوان کرد: از بازخوردهای کتابهایم دریافتم مخاطبان از کلیگویی خوششان نمیآید. ریزهکاریها چیزهایی است که نویسندگان از آن غافل میشوند. من اگر کلی بنویسم خاطراتم را میتوانم در یک کتاب بنویسم اما احساس دِین کردم که خواننده را در تمام مدت ۸ سال با خودم همراه کنم بهخاطر همین من مجبور شدم چند کتاب بنویسم و دلیل آن نیز ریز پرداختن به اسارت است.
یوسفزاده درباره حس و حال زبان این کتاب بیان کرد: ماجرای من دقیقا این است که هشت سال را در اسارت گذراندم و همه خاطرات آن ایام در ذهن من رژه میروند، اما لازم بود زمان بگذرد تا من متوجه شوم دلتنگی برای فرزندان یعنی چی. در تمام این مدت اتفاقات اسارت در ذهن من بود، اما گذشت زمان لازم بود تا دید من نسبت به آن ایام تکمیل شود.
«ولیپور» یکی از رزمندگان حاضر در اردوگاه اطفال در این مراسم اظهار داشت: احمد یوسفزاده در اردوگاه جنگ فرهنگی را برعهده داشت. اردوگاه اطفال مقطع خاصی از اسارت ما بود. عراقیها به فکرشان رسیده بود اردوگاه تبلیغاتی خاصی را راهاندازی کنند تا از آن بهره برداری سیاسی کنند.
وی گفت: عراقیها میخواستند مطرح کنند ایرانیها سرباز ندارند و بچهها را به جنگ روانه میکنند. در آن مقطع اردوگاه اطفال در جنوب فلوجه تاسیس شد که اردوگاه رُمادی نام داشت.
این رزمنده دفاع مقدس بیان کرد: کتک خوردن فقط گوشهای از بخش اسارت بود. آنها سیستم پیچیده تبلیغاتی راهاندازی کرده بودند که ما در آن شرایط آرزو میکردیم که ای کاش فقط شکنجه می شدیم. اگر بحثهای اعتقادی نبود خیلی از بچهها خودکشی میکردند.
انتهای پیام/ ۱۲۱