به گزارش دفاع پرس از آذربایجان شرقی، «بانو روح انگیز» مادر شهید «علی اشرف» از خاطرات روزهایی که پسرش به دنبال راهی که برادر بزرگتر برای حضور در جبهه رفته بود میگوید، اما مادر به خاطر سن کم علی با او مخالفت میکرد.
مادر شهید اشرف میگوید: شبی دستم را بوسید و خواست تا از صمیم قلب راضی به رفتنش باشم. در تاریکی اتاق، آشکارا اشک را در چشمانش میدیدم، پیشانیاش را بوسیدم و گفتم: برو در پناه خدا و فردایش که برای ثبت نام میرفت، چنان شوقی داشت که کمتر در او دیده بودم.
مادر شهید ادامه میدهد: در حال نماز خواندن بودم که صدای پایش را در حیاط شنیدم، آمده بود مرخصی، داخل اتاق آمد و گوشه چادرم را بوسید. نمازم که تمام شد، گفت: مادر به من قول بده شهید که شدم هر وقت دلت برایم تنگ شد به جای گریه نماز بخوانی! قبل از اینکه بتوانم قول بدهم قطرههای اشکم سرازیر شد و علی اشکهایم را بوسید.
وی با اشاره به نحوه شهادت فرزندش میگوید: کمتر از یک ماه از آخرین مرخصیاش میگذشت که شبی آمد به خوابم. لحظه شهید شدنش را دیدم. از خواب پریدم، جلوی گریهام را گرفتم، سریع وضو گرفته و مشغول نماز خواندن شدم. صبح همان روز خبر شهادتش را دادند. وقتی جنازهاش را در سردخانه دیدم تمام تنم یخ کرد. درست همان طوری بود که در خواب دیدم. همانطور لبخند به لب داشت و همان گونه در اثر اصابت گلوله شهید شده بود.
«علی اشرف» تنها شهید روستای سهلان است و اهالی روستا با افتخار از وی یاد میکنند. این شهید والامقام در تاریخ 1365/6/9 در منطقه شرهانی بر اثر اصابت ترکش خمپاره و گلوله به سینه به شهادت رسید.
انتهای پیام/