گروه دفاعی امنیتی دفاع پرس؛ سلطنت پنجاهوهفت ساله پهلوی را میتوان دوران استعمار نوین در تاریخ ایران نامید. در این دوران امریکا و انگلستان به نوبت و با نفوذ در ایران برای حفظ منافع و رسیدن به اهداف خود در ایران، جنگ سرد و الزامات استراتژیک امریکا و غرب در برابر شوروی بهتدریج نقش منطقهای و بینالمللی ایران را تا ژاندارمی منطقه در امنیت نظامی خلیج فارس افزایش دادند.
انقلاب اسلامی ایران بهعنوان یک نقطه عطف در تاریخ معاصر جهان از سالهای دور با هدایت روحانیون مبارز ایرانی علیه شاه و غرب، با قیام مردم علیه حکومت پهلوی شکل گرفت. عاشورا و نهضت امام حسین(ع)، نقشه راه امام خمینی(ره) در انقلاب اسلامی ایران شد. این درس سیدالشهدا(ع)، سرلوحهی تعلیمات اسلام و برای ملت ایران، الگوی زندگی و حیات مردم شد. امام خمینی(ره) با پشتوانه ملت و با زنده نگهداشتن عاشورا و با تحرک و فداکاری پیوسته مردم تا پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 1357 پیش رفت. امریکا و غرب منافع خود را در ایران از دست دادند.
با توجه به همهگیربودن انقلاب اسلامی ایران در بین کشورهای منطقه و مردم مسلمان حاشیه خلیج فارس طرفداران بسیاری پیدا کرد و مورد مخالفت کشورهای چپاولگر جهان و به ضرر همپیمانان منطقهای آنان شد.
امریکا با حمایت مرتجعین منطقه و سرویسهای جاسوسی بیگانه (به ویژه ابرقدرتهای شرق و غرب) با ابزارهایی نظیر تأسیس حزب و گروه، حمایت از احزاب و سازمانهای مخالف نظام اسلامی و یا با نفوذ در دولت موقت و جاسوسی از طریق سفارتخانههای خود، با دامن زدن به تنشهای مذهبی و قومی، ترور ائمه ی جمعه و روحانیون و مسئولان برجستهی کشور، شورش و آشوب در مناطق مرزی، تلاش گستردهای را برای براندازی نظام اسلامی آغاز نمودند.
ازجملهی این اقدامات، طرحریزی کودتای نقاب و همچنین ناآرامیهای شورشیان تجزیهطلب و گروههای مسلّح معارض با نظام اسلامی به دلایل مختلف مانند خودمختاری و ایجاد غائله در کردستان، غرب و شمالغرب، خلق عرب در خوزستان، غائلههای گنبد و ترکمن صحرا، خلق مسلمان در تبریز یا شورش کومونیستی و گروهک نفاق در آمل و بندر انزلی و دیگر شهرهای شمالی، اغتشاش و ناامنی زاهدان و گوار استان فارس را ذکر کرد.
امریکا اگر با آشوب و غائلههای قومی سال 1358 در ایران موفق به سرنگونی انقلاب اسلامی میشد، دیگر مجبور به سازماندهی نیروهای واکنش سریع و لشکرکشی ارتش خود به منطقهی خلیج فارس و طراحی و راهاندازی جنگ عراق علیه ایران نبود.
جیمی کارتر در نامه 26مارس1980(فروردین1359) به امامخمینی(ره) مینویسد: «ما آمادهی پذیرش حقایق جدید که مولود انقلاب ایران است، میباشیم. این امر همچنان هدف و آرزوی ما است؛ زیرا من تصور میکنم ما هدف واحدی را که صلح جهان و برقراری عدالت برای همه ملل است، را تعقیب میکنیم.»([1]) و همزمان مشغول مذاکرات مخفیانه و پشت پرده با ابوالحسن بنیصدر و صادق قطبزاده بود. شیطان بزرگ میخواست گشایش «کانال محرمانه» با رهبری انقلاب را دستاویز طرحهای آینده خود قراردهد.([2])
امام امت با صلابت و ژرفاندیشی خویش، بلافاصله دستور انتشار این نامه را دادند و نقشهی شیطانی جیمیکارتر نقش برآب شد.([3]) این کار یک افتضاح سیاسی برای رئیسجمهور امریکا بود. بلافاصله پس از انتشار نامه کارتر در تهران، کسینجر(وزیر خارجه امریکا) اعلام داشت: «امریکا به مقامات ایرانی باید بگوید مهمانی تمام شد.»([4])
امریکا هرگونه امید برای براندازی یا سازش با رهبری انقلاب را از دست داد و توطئهی تجاوز نظامی در دستور کار سران امریکا قرار گرفت. عملیات تجاوز به دو بخش تقسیم شد؛ بخش اول حمله نظامی با نام «عملیات نجات» برای رهایی گروگانها از لانهی جاسوسی امریکا در تهران بود.([5]) بخش دوم تجاوز، عملیات نظامی به سرزمین جمهوری اسلامی ایران توسط یکی از کشورهای منطقه طرحریزی شده بود.
امریکا با اجرای این طرح قصد داشت با همیاری ارتجاع منطقه(مصر، عربستانسعودی، ترکیه، عمان، کویت، عراق و پاکستان)،([6]) و عمّالداخلیخود(بنیصدر، قطبزاده، ضدانقلاب، سلطنتطلبان و گروهکهای معاند)،([7]) بهبهانه تجاوز نظامی، ضربه شدیدی را که با اشغال لانه جاسوسی به «حیثیت جهانی» و «مطامع» او در ایران وارد شده بود، جبران کند. این «عملیات تلافیجویانه» چیزی نبود مگر طرح عملیات تجاوز نظامی گسترده به ایران اسلامی که توسط امریکا از طریق یک کشور ثالث به مراحل عملی میرسید و به شکل تجاوز گسترده ارتش صدامی و جنگ تحمیلی در همین مرحله آغاز میشد.([8])
واشنگتن در این اندیشه بود که آیا اول کودتا را انجام دهد و یا حملهی نظامی را از طریق عراق عملی کند؟ سرانجام در اسفند 1358ش، طرح حملهی عراق در «تقدم 2» قرار گرفت و «تقدم 1» به کودتای نقاب داده شد.([9])
«برژینسکی برای آمادهسازی و اطلاع از وضع عراق برای شروع جنگ، سفرهای محرمانهی مکرری به بغداد کرد؛ بهطوریکه مجلهی جورنال استریت مورخ 8 فوریه1980 (1359ش) یکی از این سفرهای محرمانه را فاش ساخت و تایمز لندن مورخ 17 ژوئن 1980م به ملاقات برژینسکی و صدام حسین اشاره کرد».
در سال 1359ش، عراق خود را برای اولین بار در طول عمر 60 سالهاش، در وضعیتی حس کرد که توازن قوا و قدرت نظامی بین ایران و عراق بهسمت آنها متمایل گردیده است. سقوط رژیم شاهنشاهی و پیامدهای انقلاب که بهطور طبیعی دگرگونیهای بنیادی در ساختارهای نظام پیشین داشت، بهنفع اهداف شوم و استراتژی جدید صدام حسین؛ معادلات نظامی منطقهخاورمیانه را تغییر داده بود و از نقطه نظر نظامی، امکان نداشت که زمان آغاز تهاجم برای ارتش تجاوزگر عراق؛ بهتر از این انتخاب شود.
حاصل تمام این تمهیدات این بود که در ماه سپتامبر1980م/31 شهریور1359، جنگ با تعرض ارتش عراق به خاک ایران اسلامی آغاز شد.([10]) هدف اولیه از تجاوز نظامی به ایران این بود که صدام پس از اشغال خوزستان، تشکیل یک دولت «ایران آزاد» را در این استان اعلام دارد. هدف اصلی از تجاوز نظامی عراق، سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران بود.([11])
توقف، تثبیت و بیرون راندن دشمن از سرزمین مقدس اسلامی ایران و بیان لحظات ناگوار شکستها و پیروزیها، برای سربازان دین و ملت در جنگ تحمیلی بسیار دشوار است؛ ولی آیندگان باید بدانند در این جدالسخت و سرنوشتساز در نبردی نابرابر که همهی دنیای کفر با تمامی امکانات و حمایت خود در پشتیبانی از ارتش عراق در یکطرف میدان برای براندازی نظام اسلامی ایران قرار گرفتند و در طرف دیگر ایران اسلامی بدون هیچگونه کمک مادی و معنوی، با ایمان به قدرت لایزال الهی، تحت رهبری داهیانهی امام خمینی(ره) و هدایت امام خامنهای در میادین نبرد، توانستند دشمنان اسلام را درهم شکسته و برای اولین بار در طول تاریخ بدون ازدست دادن وجبی از خاک میهن اسلامی، با درس از عاشورا و سلاح ایمان و شهادت بر کفرجهانی فائق آیند.
در تاریخ 27 تیر 1367، کشور جمهوری اسلامی ایران توسط امام خمینی(ره) قطعنامه 598 سازمان ملل را پذیرفت و دبیرکل سازمان ملل (خاویر پرز دکوئیار)([12]) سرانجام پس از گذشت 11 سال از تهاجم گستردهی عراق به ایران، طی گزارشی به شورای امنیت سازمان ملل متحد در تاریخ 18 آذر1370 ه.ش مطابق با (9 دسامبر 1991 م)، کشور عراق را بهعنوان آغازگر جنگ معرفی کرد.
پیش از این در تجاوزات نظامی استکبار جهانی به کشورها، ملتهای آماج تجاوز از سوی یک ابرقدرت رقیب، حمایت میشدند. جنگ رهاییبخش ویتنام که در تاریخ معاصر جهان بهعنوان یک «حماسه ضدامریکایی» ثبت شده، با حمایت قاطع شوروی و چین از حکومت انقلابی ویتنام تقویت میشد و این پشتوانهی نیرومند مادی–تسلیحاتی–دیپلماتیک، نقش مهمی برای شکست امریکا در ویتنام داشت؛ ولی انقلاب اسلامی ایران در دنیای ابرقدرتها «غریب» و «تنها» بود و به هیچ نیرویی جز امدادهای الهی و قدرت امت ایثارگر متکی نبود.
همگامی و هماهنگی کامل دو ابرقدرت شرق و غرب و اشتراک منافع آنها برای حمله به ایران در یک محور بود: «جلوگیری از گسترش امواج جهانی انقلاب اسلامی در بیداری اسلامی و بیداری انسانی.»([13]) والسلام
1. غائلهی چهاردهم اسفند 1359، ص 371 و کودتای نوژه، مؤسسهی مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1384، ص83.
2. کودتای نوژه، مؤسسهی مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1384، ص83.
3. همان ص82 و کیهان مورخ 17/8/1358.
4. همان ص84 و غائلهی چهاردهم اسفند 1359، ص372.
5. همان، ص84.
6. همان، ص125.
7. همان، ص ص86-87.
8. همان ص ص90-91.
9. همان ص ص90-91.
1. همان ص92 و توماس. ام . دالی، جنگ دیر پای خلیجفارس، نشریهی نیروی دریایی امریکا، 1985.
2. همان ص93.
3. فندرسکی، مهدی؛ فراتر از رویداد؛ مؤسسهی فرهنگی روایت سیرهی شهدا؛ بهار1389؛ ص 222
1. همان ص97 و روزنامهی اطلاعات، 7/3/1363.