به گزارش خبرنگار دفاع پرس از تهران، روز 15 خرداد سال 1342 همزمان شده بود با سومین روز از شهادت امام حسین (ع) و یاران با وفایش؛ روزی که در فرهنگ تشیع به روز بنی اسدی معروف شده، چرا که در این روز طایفه «بنی اسد» که از دوست داران اهل بیت (ع) بودند، به دشت کربلا آمده و اجساد مطهر امام حسین (ع) و یارانش را بعد از سه روز دفن کردند.
در این روز در شهرستان «پیشوا» که در آن روزگار جزء شهرستان «ورامین» محسوب می شد، عزاداران امام حسین (ع)، واقعه آمدن طایفه بنی اسد را برای دفن شهدای کربلا به نمایش می گذارند و با اجرای آین مراسم، شور و حال خاصی در حضار و تماشاگران ایجاد می کنند که در نوع خود بی نظیر است.
برای بررسی ابعاد شکل گیری این قیام خونین، پای صحبت ها و روایات برخی از قیام کنندگان این حماسه عظیم می نشینیم.
حاج «حسن اردستانی»
«درآن روز در حین اجرای مراسم بنی اسد که عواطف و احساسات مذهبی مردم برانگیخته شده بود، خبر دستگیری امام خمینی (ره) به گوش مردم رسید؛ به این ترتیب که مرحوم حاج «حسن محقق» رفت بالای منبر و میکروفکن کله گربه ای را در دست گرفت و گفت: مردم چرا نشسته اید؟ امروز عزای ما دوتا شد. یکی عزای امام حسین (ع) و دیگری اینکه دیشب دژخیمان شاه، آیت الله آقای «خمینی» را ریختند در منزلشان در قم دستگیر کردند و با خود به تهران بردند».
«با اعلام این خبر گریه و شیون مردم برخاست و ولوله ای در جمعیت حاضر ایجاد شد. مراسم بنی اسد خیلی سریع زیر ایوان صحن امام زاده جعفر(ع) به پایان رسید و مردم با شعار علیه رژیم شاهنشاهی از صحن خارج شدند».
حاج «علی کاشانی»
«مردم رفتند و نماز خواندند و ناهار خوردند، مقداری از ظهر گذشته بود که بلندگوی حرم بر اساس هماهنگی قبلی اعلام حضور کرد و مردم با خداحافظی از خانواده هایشان، در حرم امام زاده جعفر (ع) تجمع کردند. یک سری از مردم قمه و عده ای دیگر چوب برداشته بودند تا در صورت لزوم برای دفاع از آیت الله خمینی آماده باشند. از پل «حاجی» گذشتیم و از جاده روستای «قلعه سین» به سمت ورامین حرکت کردیم».
حاج« یدالله سنقری»
«در 15 خرداد سال 42 وقتی خبر رسید امام را گرفته اند، همه جمع شدند تا برای اعتراض به این حرکت به سمت شهربانی ورامین بروند. یکی دو نفر از دوستان از جمله حاج «سید آقا» را به جرم اینکه در تحریک مردم نقش داشتند، بازداشت کردند. ما هم تا نزدیکی های ظهر منتظر ماندیم تا آنان را آزاد کردند. نمازمان را خواندیم تقریبا ساعت چهار بود که خبر رسید تعدادی از مردم پیشوا هم به سمت ورامین در حرکتند. ما منتظر ماندیم تا آنان که جمعیتشان کم هم نبود به ما ملحق شدند».
«محمد تاجیک اسماعیلی»
«جمعیت معترض حرکت کرده بودند. وقتی روبروی شهربانی که در خیابان آیت الله «طالقانی» فعلی بود رسیدند سه «یاحسین(ع)» بلند کشیدند و درب شهربانی را باز کردند و زندانیان را آزاد کردند. زندانیان نیز با جمعیت همراه شدند و با شعار «وای اگر خمینی حکم جهادم دهد، ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد» به طرف تهران حرکت کردند».
حاج «محمد معصومشاهی»
«چند کیلومتر رفته بودیم. من به برادرم «امیر» که در این قیام به شهادت رسید، گفتم: داداش راست می گویند که ما را می کشند. ما هم که چیزی نداریم. وی با این که از من کوچک تر بود، در جواب من گفت: ما برای حمایت از مرجع خودمان به تهران می رویم کسی که برای خدا حرکت می کند و می خواهد از حریم اسلام دفاع کند، نباید بترسد. یه مقدار جلوتر که رفتیم گفتم: «داداش» ما هیچ سلاحی نداریم که از خودمان دفاع کنیم. این ها ما را خواهند کشت. گفت: کشته شدن در راه خدا فضیلت است و زندگی با این نامردها برای انسان ذلت. آدم لذت را رها نمی کند تا به دنبال ذلت برود. من اهل کوفه نیستم، کوفی ها وسط راه برگشتند و من این گونه نیستم».
«حاج محمد تاجیک اسماعیلی»
به نزدیکی های «باقرآباد» که رسیدیم، اطرف خیابان مزارع گندم و جو بود. من و چند نفری از دوستان در میان جمعیت حرکت می کردیم که ناگاه صدای تیراندازی شنیدیم. عده ای گفتند: فرارنکنید؛ نترسید، تیر هوائی می زنند. جمعیت متفرق شدند. ما هم میان گندم زارها پناه بردیم و ازدور به خیابان اشراف داشتیم. تعدادی از افراد که لباس سفید کفنی پوشیده بودند، به روی زمین افتاده بودند و لباس آغشته به خونشان از دور کاملا مشخص بود. بیشتر این کفن پوشان از پیشوا بودند».
خاطر نشان می شود در قیام 15 خرداد سال 1342 مردم پیشوا و ورامین، هفت نفر به نام های «حسن خانی»، «امیر هوشنگ معصوم شاهی»، «عزت الله رجبی»، «جعفر عرب مقصودی»، «ابوالقاسم اردستانی»، «سید مرتضی طباطبائی رفیعی» و «مصیب مهابادی» به شهادت رسیدند.
انتهای پیام