به گزارش خبرنگار دفاع پرس از استان مرکزی، شب نیمه پانزدهم خرداد 68 رسید. دیگر عاشق به معشوق رسیده و سرمست از این وصال و میهمانان عرض الهی اما یاران را فراق یار بود و حیران و سرگردان حلقه زده بر جسم آن یار در مصلای بزرگ تهران که با نام خودش مزین بود.
در محل وداع گرداگرد بدن مطهر امامشان که بیشتر پدری دلسوز برای ملتی رنج کشیده بود می چرخیدند و اشک می ریختند و ناله سر می دادند و هرکس به زبان خودش وصف او می نمود و زمزمه می کرد.
در بیابان مصلی و تپه های اطراف آن هزاران شمع روشن شده بود و دل ها داغدار عروج پدرشان بودند.
عشق به رهبرشان در میان قلب های سوخته شان شعله ور بود و شب را تا دمیدن خورشید و فرا رسیدن صبحگاه در کنار پیکر گذراندند.
در نخستین ساعات بامداد شانزدهم خرداد میلیون ها نفر به امامت آیت الله العظمی محمدرضا گلپایگانی (ره) با چشمانی اشکبار بر پیکر رهبر فرزانه خود نماز خواندند.
مصلی بزرگ تهران برای وداع آخر امت با امام خویش به تدبیر حاج آقا احمد انتخاب شد. قرار شد پیکر غسل و کفن شده امام به مصلای تهران برده شده تا مردم به راحتی بتوانند برای آخرین وداع به دیدار پدرشان بروند و سپس تشییع و تدفین شود.
یکی از پاسداران بیت که در جریان این امور بوده می گوید: لحظاتی که پیکر مطهر امام شست و شو داده می شد حاج احمد آقا به آقای انصاری گفتند: می خواهیم یک جایی با یک مرکزی پیدا کنیم که یکی دو روز پیکر حضرت امام را آنجا بگذاریم تا مردم بیایند و با امامشان وداع کنند.
آقای انصاری رفت و مصلی را مناسب دانست روز بعد یعنی چهاردهم خرداد ایشان با مهندسین شرکت یخچال سازی زاگرس صحبت کرد و طرحی داد و انها هم فوری یک یخجال مناسبی را تهیه کردند که دیوارهای حالت شیشه ای و سردخانه ای داشت.
یخچال را در مصلی روی یک کانتینر گذاشتند آقای انصاری هم آمد و گفت که مکان مورد نظر آماده است و فردا 5 و 30 دقیقه صبح روز پانزدهم خرداد جنازه امام جهت وداع امت با امام خویش از سردخانه به آن مکان منتقل شد.
بگذار تا بگردیم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد وقت وداع یاران
انتهای پیام/