علی شوشتری از دوستان شهید «خلیل تختی نژاد» در دانشگاه امام حسین (ع) در گفتوگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس با برشمردن برخی ویژگی های این شهید اظهار داشت: من و خلیل سال 90 با هم وارد سپاه پاسداران و دانشگاه امام حسین (ع) شدیم. در آن چهار سال با هم زندگی کردیم. پدر خلیل پاسدار کمیته بود، اولین باری که او را دیدم مسوول آماد و پشتیبانی یگانمان بود.
وی در بیان خاطره ای از آشنایی خود با شهید گفت: سرنیزه یا یک کلاهخود سالم تحویل گرفته بودم که آسیب دیده بود و باید به خلیل تحویل می دادم. وقتی وسیله را دید ناراحت و عصبانی شد، گفت چیزی که به تو تحویل دادیم سالم بود ولی الان خراب شده. گفتم خب مگر چه عیبی دارد، گفت من پدرم از سال 58 در کمیته بود اما اجازه نداد سر سوزنی از بیت المال وارد زندگیمان شود؛ از من نخواه به خاطر تو پول بیت المال حتی به قیمت سر سوزنی وارد زندگیام شود.
شوشتری ادامه داد: به این دلیل که در گود زورخانه بیشتر از همه چرخ می زد او را خلیل عقاب صدای می کردیم. بعد از اینکه دوره دانشکده تمام شد با وجودی که می توانست مسوولیتی داشته باشد که پشت میز بنشیند، ولی روحیه اش این اجازه را نداد.
دوست شهید تختینژاد تصریح کرد: از سال 90 زمانی که به یگانش رفت خیلی تلاش کرد به سوریه برود تا اینکه سال 94 قبول شد و به جمع مدافعان حرم پیوست. با روحیه ای که داشت در دوره های قبل از اعزام نیز خوش درخشید.
این همرزم شهید با اشاره به برخی ویژگی های شهید ادامه داد: خلیل هوش خیلی بالایی داشت و این را از همه استادانش می توان شنید. طوری که بعد چند جلسه حضور در کلاس به عنوان کمک مربی فعالیت می کرد. شجاعت زیاد و ابتکار عمل داشت و بسیار مطالعه می کرد. اگر مسوولیتی برعهده می گرفت پا به پای نیروهایش کار می کرد. اگر کسی وارد مجموعه ای ـ که خلیل رئیسش بود ـ می شد نمی فهمید رئیس کیست.
وی با اشاره به حضور شهید خلیلی در جبهه عراق از استعداد بالای او در یادگیری صحبت کرد و افزود: استعداد خوبی داشت که توانست فرمانده شود. در بحث پروازی هوش بالایی داشت و خیلی زودتر از بقیه موضوعات را یاد می گرفت. تخصصش جنگ شهری، رهایی گروگان و اغتشاشات شهری بود.
شوشتری بیان کرد: ارادت خاصی به حضرت علی اکبر (ع) داشت. نوحه محلی ای را همیشه باهم زمزمه می کردیم این نوحه در وصف حضرت علی اکبر (ع) بود. همیشه از اینکه پدرش در کمیته بود خوشحال بود.
وی گفت: با اینکه می توانست کار دستوری داشته باشد که چند نفر زیر دستش کار کنند ولی میدان رزم را انتخاب کرد. می گفت پدرم با یکسری از اقواممان قطع رابطه کرده بود چون اعتقاد داشت مالشان شبه ناک است.
یکی دیگر از همرزمان شهید با اشاره به مسوولیت او در سوریه گفت: قبل از اینکه به منطقه اعزام شود کارهای آموزشی انجام می داد و بعد از اعزام به منطقه کارهای پشتیبانی و عملیاتی برعهده اش بود. در منطقه بوکمال هم کارهای عملیات را در قرارگاه برعهده داشت.
وی در توصیف خصوصیات اخلاقی شهید بیان کرد: خصوصیات اخلاقی شهید را بیشتر در رفتارش می دیدیم. اگر کسی مشکلی برایش پیش می آمد کمک می کرد، اگر کار جهادی بود کمک می کرد.
انتهای پیام/ 141